
تاریخ معاصر آذربایجان، در کمتر از یک قرن دو نقش عمده در تحولات ایران ایفا نموده است؛ قیام مردم تبریز در دوره استبداد صغیر و شکست محمدعلی شاه و قیام ۲۹ بهمن ۵۶ علیه محمدرضا شاه که هر دو تأثیر شگرفی در روند تاریخ معاصر ایران به جا گذاشته است. در بررسی مسیر حوادث منجر به پیروزی انقلاب اسلامی، قیام ۲۹ بهمن تبریز اولین حلقۀ زنجیره ای بود که قیام ۱۹ دی قم را به قیامهای پی در پی ایران زمین متصل نمود.
سال ۱۳۵۶ سال شتاب حرکت اسلامی مردم ایران بود، روی کار آمدن کارتر و فشار دمکرات ها برای ایجاد رفرم هایی در فضای سیاسی ایران تأثیرات خود را در نیمه دوم سال پنجاه و شش نشان داد. با نفوذی که امریکایی ها بر رژیم پهلوی داشتند، شاه را وادار کردند که سیاست خارجی آنها را بپذیرد. سیاست فریبنده کارتر ایجاد فضای باز سیاسی در کشورهای زیر نفوذ آنان بود. در شرایطی که فضای باز سیاسی زمینه برخی اعتراضات را فراهم آورده بود، شهادت حاج آقا مصطفی خمینی اوضاع عمومی را برای ابراز خشم و انزجار عمومی مهیا ساخت. کمتر از دو ماه بعد، روز هفدهم دی ماه سال ۱۳۵۶، روزنامه اطلاعات به دستور شاه مقاله توهین آمیزی را علیه امام، روحانیت و مقدسات اسلامی منتشر کرد.
در این مقاله که با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» و به قلم مستعار «احمد رشیدی مطلق» چاپ شده بود، قیام شکوهمند ۱۵ خرداد ۴۲ توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. به دنبال درج مقاله در روزنامه اطلاعات، حوزه علمیه قم، حالت غیرعادی به خود گرفت و طلاب با رفتن به منازل مراجع، اعتراض خود را به رژیم شاه اعلام داشتند و با پیوستن مردم قم به جمع طلاب، این اعتراضات تبدیل به قیام نوزدهم دی ماه و در نتیجه شهادت چند تن از قیام کنندگان گردید که اربعین آن در تبریز حماسه آفرید.
در روز نوزدهم دی، قیام مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله اهانت آمیز با امضای مستعار احمدی رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات، توسط عوامل رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شد و در چهلم این فاجعه، مردم نقاط مختلف ایران خود را آماده برگزاری مراسم می کردند. در شهر تبریز نیز قرار بود مردم در مسجد قزللی (میرزاآقایوسف مجتهد) تجمع کنند.دعوت از سوی آیت الله قاضی طباطبایی و ده تن دیگر از علمای تبریز صورت گرفته بود
با صلاحدید آیت الله قاضی طباطبایی تصمیم بر این شد، در بزرگداشت چهلمین روز شهدای ۱۹ دی شهر قم، مجلس بزرگداشتی در تبریز برگزار شود. لذا به همین مناسب، جمعه ۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۶ اعلامیه ای با عنوان دعوت مردم به برگزاری مراسم چهلم شهدای قم در مسجد قزل لی و در سطح شهر پخش شد، این اعلامیه به امضای ۱۱ تن از علما و روحانیون از جمله آیت الله قاضی طباطبایی، آیت الله غروی، آیت الله قزلجه ای، آیت الله انگجی و ... رسیده بود. یکی دیگر از پیش زمینه های این قیام را می توان در مسجد شعبان تبریز که در آن زمان به پایگاه انقلابیون تبدیل شده بود، جستجو کرد.
آغاز درگیری:
ساعت ۹ صبح روز بهمن ۵۶، مردم جهت شرکت در مراسم اربعین در مقابل مسجد قزل لی تجمع کردند و منتظر شروع مراسم بودند، در این حال، حق شناس، رئیس کلانتری ناحیه شش تبریز دستور داد که در مسجد را ببندند، وقتی دوباره مراجعه کرده بود دیده بود همچنان مردم در حال رفت و آمدند. این بار با لحن اهانت آمیزی گفت؛ مگر من نگفته بودم درِ این طویله را ببندید! مردم که تاب تحمل اهانت به مسجد را نداشتند، حرکت او را بی جواب نگذاشتند. جوانی از بین مردم بلند شد و به جسارت رئیس کلانتری پاسخ داد. همهمه و سر و صدا در بین مردم بلند شد و مردم به حرکت در آمدند. در این هنگام، نیروهای شهربانی شروع به تیراندازی کردند، محمد تجلایی، اولین شهیدی که در آن روز به دست سرگرد حق شناس به شهادت رسید. به دنبال این جریانات، مردم به خروش آمده و جنازه شهید تجلایی را بالای دست گرفته و تظاهرات گسترده ای را آغاز کردند. حرکت مردم به سمت مرکز شهر آغاز شد و جوانان پرشور و انقلابی با آتش زدن سینماها و مشروب فروشی ها و مقر حزب رستاخیز و بانک صادرات (که در اختیار بهائی ها بوده) خشم خود را نسبت به رژیم بروز داده و با شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» خط قرمزها را شکستند. تمام شهر دست به تظاهرات زد و نیروهای شهربانی تاب و توان هیچ گونه مقابلهای را نداشتند. مردم تا مدتی کنترل شهر را از دست مأموران رژیم خارج کردند. حوالی ظهر به دستور "آزموده"؛ استاندار آذربایجان، ارتش وارد عمل شد و با کامیون های پر از سرباز و تانک های خود صحنه ای خونین به وجود آورد و ده ها نفر را به شهادت رساند و صدها نفر را زخمی نمودند.
آمار شهدا و مجرومین:
در برخی منابع رسمی رژیم، از جمله روزنامه کیهان و روزنامه رستاخیز، تعداد شهدا را ۶ تا ۹ مورد ذکر کرده بودند. بعضی منابع نیز با توجه به ابعاد و وسعت قیام و کشتاری که نیروهای امنیتی و مأموران ساواک به راه انداخته بودند، اعتقاد داشتند که این تعداد بالغ بر ۵۶۰ نفر می باشد. همچنین اعلامیه ای که از سوی «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا» در نهم اسفندماه ۱۳۵۷ منتشر شد، تعداد شهدا را ۴۰۰ نفر ذکر کرده بودند.
اکثر منابع، تعداد مجرومان حادثه را ۱۲۵ نفر ذکر کرده اند و گفته شده که در بیمارستان پهلوی» ۸۷ زخمی بستری شده بودند. البته بسیاری از مردم از ترس اینکه مجروحانشان به دست ساواک بیفتد، از انتقال آنان به بیمارستان خودداری کرده بودند.
در مورد تعداد دستگیر شدگان آمار و ارقامی بین ۵۰۴ تا ۶۰۸ نفر ذکر شده است.
واکنش شخص شاه نسبت به این قیام:
با توجه به اینکه تبریز از لحاظ جغرافیایی به شوروی سابق نزدیک است، رژیم شاه از این امر سوء استفاده کرد و قیام تبریز را به عوامل خارجی از جمله کمونیسم نسبت داد. البته رژیم برای اثبات این ادعا، هیچگونه دلیلی نداشت و تنها می خواست با استناد به مواردی همچون حکومت سید جعفر پیشه وری و سایر جریانات انحرافی که در این منطقه روی داده بود، قیام تبریز را هم شبیه آن ها قلمداد کند.
تحلیلگرانی که روند انقلاب را دنبال می کنند اذعان دارند؛ بیست و نهم بهمن ۵۶ یک نقطه آغازین مردمی برای انقلاب اسلامی در خارج از حوزه قم محسوب می شد. پس از قیام مردم تبریز، سخنرانان و خطبا با بیان آتشین خود، ماجرای تبریز را با شرح و بسط در خور توجه، در همه شهرها پخش کردند و به یک معنا، نخستین الگوی مبارزاتی عرضه شد و با تداوم حماسه ها تا ۲۲ بهمن ۵۷، پیروزی انقلاب اسلامی را به ارمغان آورد.
پیام امام خمینی قدس سره به مردم آذربایجان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز. درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز. درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت عظیم خود، مشت محکم بر دهان یاوه گویانی زدند که با بوقهای تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است، انقلاب سفید شاه و ملت می نامند و این نوکر اجانب و خود باخته مستعمرین را نجات دهنده ملت می شمارند.
مردکی نجات دهنده کشور است که مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم اجانب نموده و آن پول ناچیز را که می گیرد تقدیم می کند و در مقابل آهن پاره هایی می گیرد که هیچ دردی از ملت دوا نمی کند!! آن شخصی نجات دهنده است که با مصونیت دادن اتباع اجانب، کشور را از حیثیت ساقط و به شکل مستعمره عقب افتاده در آورده است!!
مردکی حافظ آزادی ملت است که در سرتاسر کشور، احدی را حق یک کلمه حقگویی و انتقاد نمی دهد و پلیس ننگینش بر سر این ملت مظلوم سایه افکنده!! شاهی عدالت گستر است که در هر چند گاهی با قتل عام، ملتی را به عزا می نشاند!!
من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم، با چه بیان این قتل عام های پی در پی را محکوم کنم. من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم. ولی از بوق های تبلیغاتی معلوم می شود که جنایت های بیش از تصور ماست. با این وصف، شاه افراد پلیس را که به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند، به محاکمه می خواهد بکشد.
خاطره ی بسیار اسف انگیز قم هنوز ما در را در رنج داشت که فاجعه ی بسیار ناگوار تبریز پیش آمد که هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید می دهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور به پا خاستید و فداکاری کردید. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاکی و قتل عام پی در پی را که به دست این یاغی سفاک انجام می گیرد.
تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را که اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی کند. از مجلسی که دست نشانده شاه است، بیش از این توقع نیست. اکنون بعد از آن همه کشتار و جنایات تبریز و آن همه خونخواری های شاه، مشتی سازمانی را با کارگران مجبور با سرنیزه در گوشه کنار کشور به راه انداخته و با عربده کشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت، تظاهرات به راه انداختن می خواهند لکه های ننگ را از سر و صورت این مستبد خونخوار شستشو کنند، غافل از آن که با آب زمزم و کوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ، رنجهای ملت و ستمکاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط کرده و در فرصتی منتشر خواهد کرد.
من اکنون که مشغول نوشتن این «غمنامه» هستم، نمی دانم که به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد. آیا شاه به جنایات خود ولو موقتاً خاتمه داده است یا نه؟ و یا می خواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سرکوبی کند که نفسها قطع شود؟ لکن باید بداند که دیر شده، ملت ایران راه خود را یافته و از پای نمی نشیند تا جنایتکاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاک بگیرد.
با خواست خداوند قهار، اکنون در تمام کشور صداهای ضدِشاهی و ضدِرژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یکدل و یک جهت به پاس از مکتب حیاتبخش قرآن، آثار این رژیم ضدِ اسلامی و مروج زرشتی را محو خواهد کرد.
" اَلَیْسَ الصُبّح بقریبٍ"
اهالی معظم و عزیز آذربایجان ایدهم الله تعالی بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند، شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق سلام الله علیه و تهران بزرگ با آن ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک شمایند. امروز شعارها در کوچه برزن هر شهر و هر ده «مرگ بر شاه» است و هر چه عمال کثیف کوشش می کنند که جنایات را از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا مأموران متوجه کنند، کسی نیست که باور کند.
عجب آن که از قرار مسموع هیأتی از دستگاه به آذربایجان آمده است که بی خبری شاه را از این جنایات اعلام کند و آن کس که احتمال آن را بدهد، کی است جز سازمان ها و اعضای مجلسین که آن ها هم احتمال نمی دهند و تظاهر به خلاف می کنند...
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است