
ایران تمدنی کهن دارد، تمدنی که با ورود اسلام به ایران زمین غنی تر و پربار تر شد. ایرانیان و مسلمانان هردو بر فرهنگ یکدیگر اثر گذار بودند و خدمات متقابلی به یکدیگر کردند.
کشور ایران ، کشوری با تاریخی کهن است. زمانی که در زمان خلیفه دوم اعراب وارد ایران شدند مردم ایران سخت از ظلم و ستم شاهان ساسانی به تنگ آمده بوده اند. ساسانیان نظامی به شدت طبقاتی داشتند. هیچ گونه تحرک اجتماعی در ایران وجود نداشت. اگر فرزند آسیابان متولد میشدی تا آخر عمر فرزند آسیابان باقی میماندی، ساسانیان نظام فاسد و به شدت طبقاتی داشتند. دین زرتشتی را موبدان زرتشتی به شدت تحریف کرده بودند. مالیات های سنگین و شدیدی بر مردم عادی تحمیل میشد. در همین زمان بود که مسلمانان صدر اسلام با شعار برابری و برادری به مرزهای ایران تاختند. ایرانیان که عمیقا از ظلم و جور حاکمانشان به تنگ آمده بودند دروازهای شهر را به روی مسلمانان گشودند. شعار برابری و برادری به شدت بردلِ ایرانیان ِ شکسته از نابرابری و جور حاکمانشان نشسته بود. فرهنگ غنی و قوی مسلمانان با آموزهای اسلامی بر فرهنگ ایرانیان آن زمان تاثیر بسیاری گذاشته بود. شهید مرتضی مطهری در باب خدمات ایرانیان و مسلمانان کتابی دارند تحت عنوان «خدمات اسلام به ایران» وی در این کتاب عنوان میدارد که اسلام دینی نژادی نیست و منطبق با فطرت انسان ها است، اسلام با روح ایرانیان طوری در هم آمیخت که قابل جدایی نیست. گرایش ایرانیان به اسلام از روی اجبار نبوده بلکه با عشق به آموزه های اسلامی مثل عدالت و همچنین استعداد ایرانی ها برای پذیرش اسلام بوده است. مطهری در این بخش به ادعاهای بعضی نویسندگان مبنی بر تحمیلی بودن اسلام به طور مستند پاسخ داده است. مطهری همچنین به این مسئله پاسخ می دهد که آیا ورود اسلام به ایران این کشور را در مسیر بهتری قرار داد و باعث رشد آن شد یا آن را به سمت تباهی و اختناق برد. او همچنین حضور ادیان غیرزردشتی در ایران از جمله مانوی و مزدکی و مسیحی و یهودی را بررسی می کند.
در فصل سوم کتاب با عنوان «خدمات ایرانیان به اسلام» می نویسد که ایرانیان بیش از هر قوم دیگری استعداد و ابتکار خود را صادقانه در اختیار اسلام قرار دادند. او همچنین به جنبش های اعتراضی ایرانی در قبال مسائل اسلامی می پرازد و همچنین نقش ایرانیان در تبلیغ اسلام در سطح جهان و نمونه های فداکاری و جانبازی ایرانیان برای اسلام را بررسی می کند. در ادامه سیر پیدایش و گسترش علوم مختلف در جهان اسلام را توضیح می دهد و سپس نسل های مختلف فلاسفه و عرفای مسلمان را طبقه بندی می کند.
این سیر بده و بستان فرهنگی میان ایرانیان و مسلمانان همچنان ادامه داشت تا اینکه مسلمان بعد از صدر اسلام گرفتار زندگی دنیوی و هوای نفس شدند و خلافت مسلمانان به دست انسان های منفعت طلب و سود جو افتاد. اینگونه بود که تمدن اسلامی رو به سوی انحطاط گذاشت. اما آموزههای بر حق این تمدن توسط علمای اسلامی همچنان ترویج شده و به نسل های بعدی منتقل میشد. اینگونه اسلام جزوی از فرهنگ جدایی ناپذیر ایرانیان شد. مقداری از این سیر تاریخی فاصله میگیریم و به دوره معاصر نزدیکتر میشویم. به ایران دوره پهلوی که میرسیم با دو دوره پهلوی اول و پهلوی دوم مواجه میشویم. دوره ای که تمدن ایران زمین و اکثر کشورهای اسلامی به نام جهان سوم شناخته میشوند. دوره ای که اندیشمندان اسلامی همچون سید جمال الدین اسد آبادی از دوره ناصرالدین شاه به لزوم طرح بازگشت به خویشتن پرداخته بود. دوره ای که ایرانیان و مسلمانان در توانایی های خود و فرهنگشان دچار تزلزل و خود باختگی عمیقی شده بودند. در این دوران بود که اندیشمندان و گروههای مختلف مذهبی با تکیه بر فرهنگ غنی اسلامی سعی در بازگرداندن اعتماد به نفس از دست رفته کشورهای مسلمان میکردند. با وقوع انقلاب اسلامی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی مسلمانان سر تاسر جهان متوجه این نکته اساسی شدند که در برابر ظلم و جور نه تنها حکومت های داخلی شان میتوانند بایستند بلکه به صورت جهانی و بدن ترس میشود با بزرگترین حکومتهای جهان نیز مقابله کرد. این فرهنگ غنی را امام خمینی با صحبت ها و نوشته هایشان به مردم مسلمان ایران و جهان مخابره میکردند. بعد ازفوت ایشان رهبری امت به جای مانده از آن بزرگوار به دست سید علی خامنه ای هدایت شد. شمه ای از افکار آن بزرگوار به این ترتیب است.
نگاهی گذرا به روند پدیداری، اعتلا و انحطاط تمدن اسلامی، تبیین رابطه بیداری اسلامی و احیای تمدن اسلامی معطوف به اندیشه رهبری ( امام خمینی «ره» و آیت الله خامنه ای )، مورد اهتمام متن زیر است.
1. اصول و شاخص های بیداری اسلامی
بیداری اسلامی عظیم ترین تحول اجتماعی ـ سیاسی جهان اسلام است که از نیمه دوم قرن بیستم آغاز شده و با شتاب امیدوار کننده، رو به گسترش است. موج بیداری اسلامی کشور های مصر، یمن، بحرین، لیبی، عربستان و ... را فرا گرفته و ملت های انقلابی منطقه، با شکستن حصار های استبداد و استکبار، خواهان بازگشت جدی به اسلام و حاکمیت ارزش های دینی در کشور های شان هستند. تبیین شاخص ها و اصول بیداری اسلامی از مسائل حساس و سرنوشت ساز جهان اسلام است؛ اما مقاومت و پایداری در راستای حفظ اصول و شاخص های بیداری اسلامی به مثابه رسالت عظیم و تاریخی رهبران و انقلابیون، به نظر، حساس تر می نماید. چرا که حفظ انقلاب و بیداری اسلامی به مراتب مهم تر و دشوار تر از اصل ایجاد آن است.
در نگاه رهبری، « بیداری اسلامی یعنی حالت برانگیختگی و آگاهی در امت اسلامی که اکنون به تحولی بزرگ در میان ملت های این منطقه انجامیده و قیام ها و انقلاب هایی را پدید آورده که هرگز در محاسبه ی شیاطین مسلط منطقه ای و بین المللی نمی گنجید؛ خیزش های عظیمی که حصارهای استبداد و استکبار را ویران و قوای نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است. شک نیست که تحولات بزرگ اجتماعی، همواره متکی به پشتوانه های تاریخی و تمدنی و محصول تراکم معرفت ها و تجربه ها است.
در ۱۵۰ سال اخیر حضور شخصیت های فکری و جهادی بزرگ جریان ساز اسلامی در مصر و عراق و ایران و هند و کشورهای دیگری از آسیا و آفریقا، پیش زمینه های وضع کنونی دنیای اسلامند.
هرچند، اقدامات آگاهانه و تلاش های حکیمانه همه روند تکوین، تسریع و توسعه بیداری اسلامی قابل قدر و شایسته تحسین است. اما نقش امام خمینی «ره» و انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی بسیار برجسته می نماید. «ماجرای انقلاب کبیر اسلامی در ایران که در آن به تعبیر امام خمینی عظیم، خون بر شمشیر پیروز شد و تشکیل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پیش رونده ی جمهوری اسلامی و تأثیر آن در بیداری اسلامی امروز، نیز خود داستان مفصل و در خور بحث و تحقیقی است که یقیناً فصل مشبعی در تحلیل و تاریخ نگاری وضعیت کنونی دنیای اسلام را به خود اختصاص خواهد داد.
نقطه ی عطف بیداری اسلامی را در فرمایشات امام خمینی «ره» می توان دید« : اکنون ملتهای محروم جهان بیدار شده اند و طولی نخواهد کشید که این بیداریها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستکبر نجات خواهند داد و شما مسلمانان پایبند به ارزشهای اسلامی می بینید که جدایی و انقطاع از شرق و غرب برکات خود را دارد نشان می دهد. اماما! پیش گویی شما واقعیت یافته است؛ اکنون جهان شاهد رستاخیز بزرگ امت مسلمان علیه نظام های استبدادی و خودکامه در کشور های اسلامی است. انتظار می رود این رستاخیز عظیم، جهانی شود.
« موج بیداری اسلامی در زمانی رو به گسترش است که اردوگاه شرق چپ از هم فرو پاشیده و بلوک غرب نیز در حال اضمحلال است. شرایط زمان به نفع اسلام و بیداری اسلامی در جریان است که اگر به خوبی مدیریت شود. پیروزی اسلام گرایان در کشور های اسلامی قطعی است. هدف نهائی را باید امت واحده ی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه ی دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد. نسل امروزِ کشورهای اسلامی این ظرفیت را دارد که به چنین کارهای بزرگی بپردازد. نسل جوان امروز مایه ی افتخار نسلهای پیشین خویش است، به نسل جوان باید اعتماد کرد، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده کرد، و از تجربه های مجربان و پیران، آنها را بهره مند ساخت.
تجزیه و تحلیل این پدیده عظیم سیاسی و اجتماعی از زوایای گوناگون نظیر چگونگی طلوع بیداری، بیدارگران تأثیرگذار، زمینه های تأثیر پذیری، تعدد روشها، تفاوت مراحل و اهداف بیداری، نیازمند اهتمام جدی بزرگان و پژوهشگران جهان اسلام و همه مصلحان اجتماعی است. چون « حقایق رو به افزایش کنونی در دنیای اسلام، حوادث بریده از ریشه های تاریخی و زمینه های اجتماعی و فکری نیستند تا دشمنان یا سطحی نگران بتوانند آن را موجی گذرا و حادثه ای در سطح بینگارند و با تحلیل های انحرافی و غرض آلود، مشعل امید را در دل ملتها خاموش سازند.
برغم تفاوت دیدگاهها، شاخص ها ی عمده بیداری اسلامی را می توان چنین فهرست کرد:
ـ رجوع به قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) و سیره بزرگان اسلام ؛
ـ احساس تأسف نسبت به انحطاط جهان اسلام و تلاش در جهت جبران گذشته ها؛
ـ ایفای نقش جدی اندیشمندان مسلمان در فراهم کردن زمینه های بیداری؛
ـ تأثیر موج بیداری بر روشنفکران و توده های عظیم مردم؛
ـ گستردگی موج بیداری در قلمرو جغرافیایی حضور مسلمانان؛
ـ احساس تقابل و تعارض با نظام های سیاسی متأثر از غرب و شرق؛
ـ احساس مظلومیت ناشی از سلطه استعمار بر مقدرات جهان اسلام؛
ـ تمایل به ایفای نقش واقعی تر در معادلات جهانی و نیل به جایگاه واقعی خود.
از نظر رهبر فرزانه جمهوری اسلامی ایران، مهم ترین عنصر در این انقلاب ها، حضور واقعی مردم در میدان مبارزه و جهاد است. این مردم اند که شعارها را می سازند، هدف ها را معین می کنند، دشمن را شناسایی و معرفی و تعقیب می کنند، آینده ی مطلوب را، اگر چه به اجمال، ترسیم می کنند و در نتیجه اجازه ی انحراف و سازش با دشمن و تغییر مسیر را به خواص سازش کار و آلوده و به طریق اولی به عوامل نفوذی دشمن نمی دهند. در حرکت مردمی ممکن است کار انقلاب با تأخیر انجام گیرد، ولی از سطحی گری و ناپایداری به دور است؛ کلمه ی طیبه ای است مصداق کلام خداوند که فرمود:«ألم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمهٔ طیّبهٔ کشجرهٔ طیّبهٔ اصلها ثابت و فرعها فی السّماء در چنین انقلاب هایی، اصول و ارزش ها و هدف ها، نه در مانیفست های پیش ساخته ی گروه ها و حزب ها، بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهای آنان اعلام و تثبیت می شود.
با این محاسبه به روشنی می توان تشخیص داد که اصول انقلاب های کنونی منطقه در درجه ی اول اینها است:
الف) احیا و تجدید عزت و کرامت ملی که در طول زمان با دیکتاتوری حاکمان فاسد و با سلطه ی سیاسی آمریکا و غرب، در هم شکسته و پایمال شده است.
ب) برافراشتن پرچم اسلام که عقیده ی عمیق و دلبستگی دیرین مردم است و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفایی ای که جز در سایه ی شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد.
ج) ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه ی آمریکا و اروپا که در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این کشورها وارد آورده اند.
د) مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست که استعمار چون خنجری در پهلوی کشورهای منطقه فرو برده و وسیله ای برای ادامه ی سلطه ی اهریمنی خود ساخته و ملتی را از سرزمین تاریخی خود بیرون رانده است.
بی شک این حقیقت که انقلابهای منطقه متکی به این اصول و خواستار تحقق آنها است، مورد پسند آمریکا و غرب و صهیونیسم نیست و آنها همه ی تلاش خود را به کار می برند تا آن را انکار کنند، ولی واقعیت با انکار آن دگرگون نمی شود.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است