انقلاب اسلامی و بازگشت به خویشتن

یکی از دست آوردهای مهم انقلاب اسلامی شکوفایی خود باوری در روح جمعی مردمان ایران زمین بود.خود باوری که با پشتیبانی رهبری گرانقدر حاصل شد. رهبری که روح ایمان و اعتقاد را دوباره در ایرانیان دمید.

خود باوری یکی از اصول اساسی و مهم زندگی است. افرادی که خود باوری ندارند به احتمال زیاد دوران کودکی خوبی را سپری نکردند. احتمالا در مدرسه و یا با همسالان خود تجربه خوبی نداشته اند. توسط معلم دوستان و مهمتر از همه پدر و یا مادر خود تحقیر شده و یا جدی گرفته نشده اند. اینجاست که مشکلات اساسی شروع میشود. گام مهم در رشد شخصیت انسانی داشتن خودباوری است. این مسئله تنها از بعد فردی نیست که مهم است. وقتی یک روح جمعی بیمار باشد این عدم خودباوری به یک معضل بزرگ اجتماعی نیز تبدیل میشود. ایران عزیز ما کشوری است تاریخمند، دوره های پرشکوهی را پشت سر گذاشته، سختی ها و جنگ های فراوانی را به چشم دیده، از حمله مغول ها به ایران و غارت و کشتار میلیون ها انسان توسط این قوم تا عهدنامه نگین ترکمنچای و گلستان، تا ایران به دوره پهلوی رسید و از همه خفت آمیز تر مسئله کاپیتلاسیون بود که با عکس العمل شدید مردم ایران همراه شد. خلاصه آنکه ایران با تمام این طوفان ها باز هم با فرهنگ غنی خود مقاومت کرد تا به اینجا رسید. ایران در دنیای عصر حاضر به عنوان کشوری جهان سوم شناخته میشود. در دوره پهلوی رضا شاه برای از بین بردن فاصله ایران و کشورهای پیشرفته به زعم خودتلاش های بسیاری کرد از جمله کشیدن راه آهن سراسری ، درست کردن راهها، تاسیس دانشگاهها ، فرستادن دانشجویان به کشورهای متمدن برای کسب مهارت از دولت های پیشرفته بود. اما بسیاری از اقداماتش نادرست و نسنجیده و نتیجه ظاهر بینی و نداشتن بصیرت یک رهبر بزرگ بود از جمله کشف حجاب که با مقاومت گسترده مردم همراه شد، اما رضا شاه مصمم بود تا زن ها را از به قول خودش پستوی خانه بیرون بیاورد به محیط اجتماعی برساند. رضاه با تاثیری که از آتاتورک گرفته بود و با سفری که به ترکیه داشت به این نتیجه رسید که ایران از ترکیه عقب است و باید هرچه زودتر موانع را از راه بردارد. یکی از موانع را نیز حجاب زنان دیده بود. زنانی که با چادر و پوشیه از خانه خارج میشدند و حق حضور در جامعه را نداشتند. وی این کاررا به فوریت و بدون فوت وقت به ضرب چماق و زور و انجام داد. اما تمامی این مسائل در حافظه تاریخی ایرانیان نقش بسته، همین مسئله عدم خود باوری یک رهبر را میرساند که حتما برای حضور زنان در جامعه باید حجاب را به زور از سر زنان جدا کند و برای این کار از آن ور بوم بیوفتند. رضا شاه این مسئله را نادیده گرفته بود که برای پیشرفت یک ملت میتوان به اعتقادات و باورهای مردم و میهنش احترام بگذارد اما در عین حال مسیرهای دیگری را بگشاید. شاید یکی از مهمترین موفقیت های ایرانیان در زمینه خودباوری زمانی اتفاق افتاد که نفت ایران ملی شد و از زیر یوغ استعمار انگلیس رهایی پیدا کرد. برای رسیدن به خود باوری آنهم در سطح وسیع باید این مسئله را به خاطر داشته باشیم که نباید خودمان را و فرهنگ ایرانی و اسلامی خودمان را نفی کنیم. باید به خویشتن خویش باز گردیم و ارزش های گذشته مان را بیش از پیش بازشناسیم و با افتخار به گذشته نگاه کنیم اما این نیز به معنای این نیست که اغراق گونه خودمان را از نسل شاهان دوهزار و پانصد ساله ی ایران بدانیم و در پای مقبره کوروش به خودنمایی بپردازیم. این هم یکی دیگر از کارهای پر اغراق و ابلهانه ای بود که محمد رضا شاه مصمم بود تا آن را عملی کند.
کافی است نگاهی به هزینه هایی که نتیجه یک توهم عظیم بود بیندازیم تا دود از کله مان بلند شود!
دو آبان ماه 1350، اسدالله علم وزیر دربار رژیم پهلوی در یک مصاحبه هزینه جشن های 2500 ساله شاهنشاهی را شانزده میلیون و هشتصد هزار دلار اعلام کرد!
جشن های2500 ساله شاهنشاهی ایران، مجموعه جشن هایی بود که به مناسبت سالگرد دوهزار و پانصد سال تاریخ شاهنشاهی در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی در مهرماه سال 50، در تخت جمشید برگزار شد و برای شرکت در این جشن از 69 کشور جهان مهمانانی شرکت کردند. برای برگزاری این جشن، سازمانی به نام "شورای مرکزی جشن های شاهنشاهی" تأسیس شد و اسدالله علم وزیر دربار وقت هم به عنوان رئیس شورای مرکزی جشن ها، تعیین شد. جشن های 2500 ساله شاهنشاهی ایران در شهر مرودشت و در کنار تخت جمشید تدارک دیده شد و از مهمانان در خیمه های بزرگی پذیرایی شد. نکته جالب توجه اینجاست در حالی که قرار بود این جشن ها نماد تاریخ و تمدن ایران باشد اما در هیچ کدام از مراحل برگزاری و تدارکات این جشن از هنر و دسترنج ایرانی ها استفاد نشد. برای مثال شرکت فرانسوی مزون ژانسِن، طراحی و دکور خیمه های جشن های 2500 ساله را برعهده داشت. "زدنیک لیشکا"، آهنگ ساز برجسته اهل چک، قطعاتی را برای جشن های 2500 ساله شاهنشاهی ایران، تحت عنوان «میراث دوران ها» ساخت. کلیه غذاها نیز از رستوران ماکسیم در فرانسه با 131 نفر کادر سفارش داده شده بود که ویلیام شوکراس فهرست این غذاها را چنین عنوان کرده است "تخم بلدرچین با مروارید دریای خزر، ته دم خرچنگ با سس «نانتوآ»، خوراک پشت بازوی بره سرخ شده همچنین خوراک طاووس به سبک شاهنشاهی با سالاد مخلوط و..."
در کنار هزینه هایی که به جیب کشورهای اروپایی می رفت، می توان هزینه تهیه لباس های خانواده سلطنتی، مدال¬ های یادبود، لباس ¬ها و وسایل گاردهای مراسم در فرانسه را اضافه کرد. با این حال شاه که تصور می کرد با دعوت از سران کشورهای دنیا، حمایت خارجیان را جلب می کند، ناکام ماند. تنها مقام مهم اروپایی مارشال تیتو رئیس جمهور یوگسلاوی و برخی نخست وزیران اروپا و اکثر مهمانان شرکت کنندگانی از کشورهای موریتانی، داهومی، کنگو، کشورهای عرب منطقه، لسوتو و سوازیلند و... بودند که نشان می داد به طمع نفت، پول و هدایای شاهنشاهی آمده اند. هزینه برگزاری جشن ها و ساخت تأسیسات بناهای مراسم آنچنان زیاد بود که هرکس رقمی را مطرح می کرد. عبدالرضا انصاری که مسوول مستقیم برگزاری جشن بود هزینه آن را دویست میلیون تومان بود ذکر کرد. با این حال ژان لوروریه روزنامه نگار فرانسوی هزینه جشن ها و پروژه های عمرانی مرتبط را پانصد میلیون دلار و ویلیام شوکراس نویسنده کتاب "آخرین سفر شاه" هزینه آن را سیصد میلیون دلار برآورد می کند. اسدالله علم وزیر دربار وقت نیز در مصاحبه ای هزینه آن را شانزده میلیون و هشتصد هزار دلار ذکر کرد. البته علم در جایی دیگر در پاسخ به اعتراضات نسبت به هزینه های جشنهای 2500 ساله در شرایط فقر شدید مردم گفت که هزینه برگزاری جشنهای 2500 ساله را نمی توان با پول سنجید!

این هزینه کلان در حالی انجام می شد که بسیاری از مردم ایران در فقر زندگی می کردند و نارضایتی از رژیم شاه در حال افزایش بود. خرج کردن چنین هزینه ای به باور بسیاری از تحلیلگران روند سقوط حکومت پهلوی را تسریع کرد. هزینه سرسام آور این جشن مورد بحث و انتقاد مطبوعات اروپا بود و دانشجویان ایرانی مقیم خارج تظاهراتی در غالب کشورها انجام دادند. امام خمینی(ره) پیش از برگزاری این جشن، آن را محکوم کرده و فرمودند "بازار ایران را دارند الآن چپاول می‏ کنند که یک مقداری‏ اش را خرج این جشن مفتضحانه بکنند، باقی ‏اش را هم خودشان مصرف کنند یا مأمورین مصرف کنند. سرمایه‏ های مردم و مسلمین بیچاره را صرف این می‏ کنند و از بودجه خودِ مملکت چقدرها، چقدر میلیون ها، دهها میلیون خرج یک همچو ملعبه‏ ای، یک همچو مضحکه‏ ای می‏ کنند. برای چه؟ برای هوای نفس. همین که گفته بشود که ما آنیم که جشن گرفتیم." (صحیفه امام، ج2، ص364)
ایشان در روز 22 مهرماه بار دیگر در پیامی این جشن را محکوم کردند و بیان داشتند "در این موقع که آتش جنگ بین مسلمین و کفار صهیونیست شعله ور است و ملت اسلام برای احقاق حق خود از اسرائیل غاصب، جان بر کف نهاده در میدان های نبرد فداکاری می ‏کنند، به امر شاه، دولت ایران به مناسبت سالروز جشن 2500 ساله در سراسر کشور جشن بپا کرده است. جشن برای شاهان خونخواری که نمونه آنان امروز مشهود است. مسلمین برای مجد و عظمت اسلام و آزادی فلسطین در خاک و خون می‏ غلتند ولی شاه ایران برای رژیم مبتذل شاهنشاهی جشن و سرور بپا می‏ کند." (صحیفه امام، ج‏3، ص، 5)
هانطور که از شواهد و قرائن بر میاید این هزینه های گزاف برای نشان دادن عظمتی بود که تنها در ذهن محمد رضاشاه پهلوی حضوری پررنگ داشت! خرج های گزافی که در آمدی بود برای شکل گیری موجی انقلابی عظیم در حالی که محمد رضا شاه همچنان که به پشتوانه گران شدن نفت ایران در این پندار بود که ایران را به امپراطوری بزرگی تبدیل کرده است. این خودباوری بیمار گونه و پر از توهم محمد رضا شاه بود که به وی اجازه نمیداد صدای دردناک مردم ملتش را بشنود.
برای رسیدن به خود باوری حتما نیاز به گرفتن جشن های دو هزار پانصد ساله نیست! برای اینکه عظمتی را که وجود ندارد به چشم مردمان مغرب زمین برسانیم. این اتفاقا یعنی زبونی و نداشتن اعتماد به نفس حقیقی درونی، چیزی که امام خمینی به درستی به آن اشاره کرد.
بعد از انقلاب 57 و بازگشت امام خمینی به ایران، امام در خصوص داشتن اعتماد به نفس و خود باوری ملی سخنرانی های بسیار زیادی داشتند. ایشان بر این باور بودند که خود باوری اصل بسیار مهمی است که مردمان یک سرزمین باید برای پیشرفت به آن مجهز باشند اما نه با نفی خویشتن بلکه با بازگشت به خویشتن است که میتوان به خود باوری صحیح دست پیدا کرد. خود باوری حقیقی نه توهمی پوچ و تو خالی!
صاحب نظرانی که در تبیین ریشه های شکل گیری انقلاب اسلامی ایران قلم زده اند یکی از عوامل پیدایش انقلاب در ایران را واکنش مردم به تحقیر تاریخی خود توسط حاکمان مستبد و حامیان خارجی آنها دانسته اند.آنها بر این باورند که در دوران سلطنت پهلوی ملت ایران به شدت تحقیر شده بود به همین دلیل به ندای امام خمینی(ره) که منادی استقلال و خودباوری ملی بود پاسخ مثبت داد و انقلاب اسلامی را خلق کرد. از این منظر انقلاب اسلامی محصول باور و ایمان به خودباوری ملی بود و البته در سالهای بعد در تقویت این خودباوری نیز نقش اساسی ایفا کرد. اگر به بیانات بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) مراجعه کنیم به کرات شاهد توجه و تکرار ایشان در باب ضرورت تقویت خودباوری هستیم.به عنوان مثال ایشان در جایی در آسیب شنایسی عملکرد رژیم پهلوی می فرمایند: "مهم این است که ایرانی ها بفهمند که خودشان می توانند کار بکنند. در این طول زمان این معنا را طوری القاء کرده بودند که ایرانی ها چیزی نیستند و باید همه چیز را بروند از خارج بیاورند، از اروپا بیاورند، از آمریکا بیاورند. این اسباب این شد که مغزهای ایرانی به کار نیفتد و نگذاشتند به کار بیفتد. ایران افرادش، مردمش، از سایر افراد کمتر نیستند. بلکه از بسیاری بالاترند. لکن نگذاشتند که این استعدادها به کار بیفتد، باید استعدادها را به کار بیندازند و دولت و ملت تأکید کنند از این کسانی که اختراع و ابداع می کنند تاانشاالله ایران خودش همه چیز را بسازد و مستقل شود."

امروز پس از گذشت نزدیک به چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی مفهوم «خودباوری ملی» و «بازگشت به خویشتن» که در سال های ابتدایی انقلاب از سوی رهبران و اندیشمندان انقلاب مطرح شد، به یکی از اصول یا خصوصیات فرهنگی مردم ایران تبدیل شده است. امروز در نظر مردم ایران استقلال صرفاً یک آرمان و هدف ایده آل و دست نیافتنی نیست، بلکه شهد شیرین آن کام ملت را بهره مند ساخته و آثار و پیامدهای آن در تمام شئون زندگی مردم ایران مشاهده شده است.یکی از مهمترین عرصه بروز دستاوردهای این استقلال و خودباوری، عرصه های علمی بوده است. انقلاب اسلامی درصدد پاسخگویی به یکی از مطالبات تاریخی ملت ایران یعنی دستیابی به توسعه و پیشرفت بود و تحقق این مهم امکان پذیر نبود جز با اتکاء به علم و دانشی که در سایه اعتماد به نفس جوانان و اندیشمندان کشور تولید می شد. امام خمینی به عنوان بنیانگذار و رهبر انقلاب همواره به توسعه علم و دانش در کشور به عنوان یکی از اهداف کلیدی انقلاب تأکید می کردند و بر این عقیده بودند که دستیابی به سایر اهداف انقلاب بویژه تحقق هدف استقلال سیاسی، اقتصادی و فکری جز در سایه مجهز شدن جامعه به سلاح علم و دانش امکان پذیر نمی باشد.

یکی از ابعاد توسعه علم و دانش در ایران در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اهتمام به کاهش و حتی ریشه کن کردن بی سوادی در جامعه بوده است. به همین دلیل هنوز یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود که امام خمینی طی دستوری (هفتم دیماه 1358) امر به تأسیس نهضت سوادآموزی کردند. ایشان در این پیام خاطرنشان کردند: "مایه بسی خجلت است در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلامی زندگی می کند که طلب علم را واجب دانسته است، جمعی از نوشتن و خواندن محروم باشند باید در برنامه درازمدت فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم. تمامی بی سوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران باسواد برای یاد دادن به پا خیزند." با شروع این نهضت با سوادی با سرعت شگفت انگیری در جامعه گسترش پیدا کرد و بسیاری از مردم از نعمت خواندن و نوشتن بهره مند شدند. بر اساس آمار و ارقام موجود در حالیکه در سال 1357 یعنی سال وقوع انقلاب اسلامی، بیش از نیمی از جمعیت بالای شش سال کشور بی سواد بودند (52 درصد) و نرخ باسوادی حدود 48 درصد بود، این رقم (رقم باسوادی) در سالهای بعد از انقلاب به 75 درصد افزایش یافت. تنها دو دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یعنی در سال 1375(1996)، 80 درصد مردم از نعمت خواندن و نوشتن بهره مند بودند و در سال 1395(2016) این میزان به حدود 90 درصد افزایش یافت.
مضاف بر این انقلاب اسلامی عرصه های گسترده و نوینی برای حضور و مشارکت مؤثر زنان در عرصه های مختلف جامعه فراهم کرد یکی از مهمترین عرصه هایی که زنان نقش بسیار برجسته و پررنگی در جامعه ایرانی پیدا کردند، عرصه های علمی آموزشی و پژوهشی بود. در حالیکه در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب تنها 35 درصد از جمعیت زنان کشور از نعمت علم و دانش بهره مند بودند، این رقم در سالهای بعد از انقلاب (سال 1375-1996) به 75 درصدو درسال 1391(2012) به 81 درصد افزایش یافت. جای بسی خوشوقتی است گفته شود امروز در آستانه سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی زنان ایرانی به مدد تجهیز به سلاح علم و دانش وبهره مندی از تحصیلات عالی، توانسته اند در بسیاری از عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نقش مؤثری پیدا کنند و در برخی از حوزه ها گوی سبقت را از مردان بربایند. بر اساس آمار و ارقام موجود در حالیکه در سال 1357 کمتر از 50 هزار نفر از دانشجویان کشور را دختران و زنان تشکیل می داده اند این رقم در سال 1375 با افزایش ده برابری به 500 هزار نفر رسید. و هم اکنون این آمار قریب به 2 میلیون نفر است. اهتمام زنان و دختران ایرانی به تحصیل در سطوح عالی به قدری بوده که چند سال گذشته در ترکیب جنسیتی جمعیت دانشجویی کشور دختران از پسران پیشی گرفتند و بر اساس آمارها امروز حدود 56 درصد از دانشجویان دانشگاه های دولتی را دختران تشکیل می دهند.

روند تقویت اعتماد به نفس ملی و در نتیجه آن تقویت اقتدار علمی ایران در جهان پس از رحلت امام خمینی و در دوران رهبری آیت الله خامنه ای ادامه یافت و تقویت شد. ایشان یکی از دستاوردهای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را تقویت روحیه خودباوری و شکوفایی استعدادهای جوانان به دلیل بر هم زدن مناسبات مبتنی بر وابستگی به غرب دانسته و بر این عقیده اند که انقلاب اسلامی توانست حلقه های وابستگی و خودکامگی علمی را شکسته و روحیه خودباوری و اعتماد به نفس را در میان جوانان تقویت نماید و همین امر زمینه های رشد و شکوفایی علمی را در ایران فراهم ساخت: «قبل از انقلاب به جوانان و غیر جوانان فرصت ابتکار و خلاقیت در زمینه ی علمی داده نمی شد ... اما انقلاب نیروی استقلال و اتکاء به نفس را در جامعه زنده کرد ... انقلاب اسلامی توانسته است به این کشور رشد علمی بدهد. رشد علمی ما در این دوره بسیار دشوار نسبت به رشد علمی کشورمان در طول پنجاه شصت سالی که دنیا توانست بیشترین رشد و حرکت علمی را داشته باشد به مراتب بیشتر است»

در دوران رهبری ایشان سیاستهای علمی کشور به نحوی طراحی شد که توسعه علمی کشورنه تنها متوقف نشد بلکه شتاب بیشتری نیز به خود گرفت.بر اساس اطلاعات ارایه شده توسط پایگاه استنادی ISI، در طول 37 سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (1979-1940) یعنی در دوران سلطنت پهلوی دوم، تنها 2026 مدرک در مجلات و کنفرانس های معتبر بین المللی از طرف دانشمندان ایرانی چاپ یا ارایه شده است. این در حالی است که کمیت تولید علم در دنیا در این دوره بسیار زیاد و چشمگیر بوده است. بر اساس آمار موجود در این دوره بیش از 8 میلیون (هشت میلیون) مدرک علمی در دنیا ثبت شده که سهم ایران در این تعداد، فقط دو هزار مدرک یعنی حدود سه صدم درصد بوده است اما در سالهای پس از پیروزی انقلاب به دلیل شتاب گرفتن تولیدات علمی در ایران، رقم تولید مدارک علمی به بیش از 245 هزار مدرک افزایش یافته است یعنی سهم ایران در تولید علم دنیا به پنجاه و دو صدم درصد ارتقا پیدا کرده است. این افزایش در حالی در عرصه تولید علم ایران به وجود آمده که این کشور به مدت هشت سال درگیر یک جنگ تحمیلی بوده است و فضا و شرایط برای فعالیت های علمی و پژوهشی بسیار نامساعد بوده است.

علاوه بر افزایش کمی از نظر کیفیت تولید علم نیز شرایط ایران در دوران جدید نسبت به قبل بسیار تغییر پیدا کرده است. مهمترین شاخص سنجش کیفیت تولید علم، میزان استناد به آن تولیدات است. بر اساس آمار و ارقام موجود در حالیکه از مجموعه 2026 مدرک تولید شده در ایران قبل از پیروزی انقلاب تنها 1178 استناد به این مقالات صورت گرفته، این رقم در سالهای بعد از انقلاب به 945 هزار استناد افزایش یافته است. به عبارت دیگر میزان استناد دانشمندان جهان به تولیدات علمی ایرانیان در چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به دوره مشابه قبل از پیروزی انقلاب حدود 800 برابر افزایش یافته است. پیشرفت های علمی ایران در شرایطی محقق شده که در طول چهار دهه گذشته این کشور تحت شدیدترین فشارهای سیاسی و اقتصادی و ظالمانه ترین تحریمهای بین المللی قرار داشته و کشورهای سلطه گر دنیا به رهبری ایالات متحده آمریکا در مسیر توسعه و پیشرفت کشور سنگ اندازیهای بسیاری کرده اند. با وجود همه این کارشکنی ها و مانع تراشی ها، امروز با افتخار می توان گفت در آستانه ورود به چهل سالگی پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی ایران با اتکا به خودباوری ملی توانسته است بر قله های رفیع علم و دانش جهانی بایستد و آینده ای امید بخش برای جامعه خود و مردم جهان ترسیم نماید.