
همه چیز از یک حمایت تمام عیار آغاز شد؛ از انتخابات اردیبهشت 96 و نتیجه ای که سخت به کام اصلاح طلبان مجلس بود.
همه چیز از یک حمایت تمام عیار آغاز شد؛ از انتخابات اردیبهشت 96 و نتیجه ای که سخت به کام اصلاح طلبان مجلس بود. اما در ادامه مسیر قرار بود اتفاقات دیگری بیفتد. در یک سالگی تشکیل دولت دوازدهم، بخشی از اصلاح طلبان مجلس به اندازه مخالفان تابلودار دولت خواستار برکناری و عزل وزرا هستند. کار روابط اصلاح طلبان مجلس و دولت هنوز به پروژه های رادیکال و تندی چون «عبور از روحانی» نرسیده است. هر چند امیدی ها می گویند همچنان از دولت حسن روحانی حمایت می کنند و رأی خود را به او در اردیبهشت 96 یک تصمیم درست و منطقی می دانند، ولی حرارتی که برای پشتیبانی از او در مقام نامزد ریاست جمهوری در انتخابات گذشته داشتند امروز به وضوح در جمع آنها دیده نمی شود. در مقابل هم دولت گلایه دارد که آنطوری که توقعش را داشته مورد حمایت هواداران انتخاباتی اش قرار نگرفته.
همین 15 ماه پیش بود که محمدرضا عارف، در مقام ریاست فراکسیون امید مجلس به نمایندگی از اعضای این فراکسیون تأکید کرد: «در حمایت از استمرار دولت آقای روحانی لحظه ای هم تردید نکرده ایم.» آن روزها اصولگرایان مخالف دولت اینگونه القا می کردند که نامزدی جهانگیری به دلیل کدورت های میان دولت و اصلاح طلبان جدی خواهد شد.
اصلاح طلبان مجلس در آن ایام هم برای روحانی ستاد مستقل انتخاباتی تشکیل دادند، هم ستاد اقوام و مذاهب او را اداره می کردند و هم در ارکان ستاد اصلی مشغول نقش آفرینی بودند. نام نمایندگان شاخص تر این جریان همچون محمود صادقی، علی مطهری، محمدرضا تابش، پروانه سلحشوری و دیگرانی از همین دست هم به طور مکرر در میان نام سخنرانان مدافع روحانی در شهرها و جلسات مختلف دیده می شد. اما این حمایت خیلی زودتر از آنچه به نظر می رسید جای خود را به برخی گلایه ها داد. مخصوصاً از همان جایی که کار انتخاب وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم توسط رئیس جمهوری و نزدیکان او کلید خورد. بعد از پایان ماه رمضان سال 96، روحانی و تیم او عملاً وارد مرحله جدی انتخاب وزرای پیشنهادی و چینش اعضای کابینه شدند.
از همین جا بود که گلایه اصلاح طلبان اندک اندک آغاز شد. ابتدا گلایه ها از این بود که رئیس جمهوری خیلی هم آنها را در مقام مشورت برای تعیین کابینه و موقعیت هایی نظیر آن به بازی نمی گیرد. اما با پر رنگ تر شدن نقش اعتدالیون در حلقه اطراف روحانی این گلایه ها اوج گرفت و رسید به جایی که برخی از نمایندگان اصلاح طلب رسماً می گفتند کابینه پیشنهادی روحانی با توقعات اصلاح طلبان همخوانی ندارد. استدلال آنها بر این پایه استوار بود که اساساً عمده سبد رأی روحانی حاصل تلاش و همراهی اصلاح طلبان با او بوده؛ چیزی که جریان های اعتدالی و برخی چهره های دولت قبول نداشتند. هر چند دو طرف ماجرا به صراحت این موضوعات را مطرح نمی کردند. مثلاً اصلاح طلبان مجلس این گونه می گفتند که رئیس جمهوری باید در انتخاب وزرای خود به مطالبات کسانی که باعث رأی آوری او شده اند، پایبند باشد. مشخص بود که ضمیر این گزاره آنها کسی جز خود اصلاح طلبان و هواداران شان نیست. در مقابل هم اعتدالیون و برخی از دولتی ها تأکید داشتند که توقعات از رئیس جمهوری برای انتخاب وزرا باید منطبق با واقعیت ها باشد. هر چند در آن روزها اصولگرایان مخالف دولت هم از قضا باید و نبایدهای زیادی برای انتخاب کابینه مطرح می کردند اما حدس این موضوع بسیار ساده بود که روی اصلی این سخن اعتدالیون، متوجه اصلاح طلبان است. هر چند رئیس جمهوری در آستانه تشکیل کابینه دوازدهم با هر سه فراکسیون سیاسی مجلس جلساتی برگزار کرد و در مقابل هم امیدی ها می گفتند هدفشان از دیدار با دولتی ها فقط ارائه شاخص است، نه معرفی فرد اما مشخصاً از کابینه ای که معرفی شد و رأی آورد دل خوشی نداشتند. نمایندگانی چون صادقی، تابش و حتی الیاس حضرتی در همان مقطع تأکید داشتند که ترکیب کابینه آنقدرها با چیزی که حامیان روحانی و رأی دهندگان به او توقع داشتند، همخوانی ندارد. منطق رئیس جمهوری و اطرافیان او اما این بود که کابینه باید تا جای ممکن 40 میلیونی باشد نه صرفاً 24 میلیونی. بعد از مقطع معرفی و تشکیل کابینه دوازدهم به طور واضحی فاصله اصلاح طلبان مجلس با دولت بیشتر شده بود؛ حتی برخی از چهره ها مانند الیاس حضرتی و قاسم میرزایی نیکو مدام ادعا می کردند که جریان اعتدالی دولت با هدایت محمود واعظی که دیگر رئیس دفتر رئیس جمهوری شده بود، مشغول بلااثر کردن اصلاح طلبان کابینه و در رأس آنها اسحاق جهانگیری هستند. این ادعا هر چند بارها تکذیب شد اما تکرار آن در بهارستان به این معنا بود که نمایندگان اصلاح طلب بسی بیش از اینها بر سخنان خود ایمان دارند که با تکذیب دولتی ها از آن عقب بنشینند.
از مقطع معرفی و تشکیل کابینه دوازدهم تا حدود 5 ماه بعد اوضاع به همین منوال بود؛ گلایه هایی وجود داشت اما یا جدی نمی شد یا اگر جدی هم می شد به سرعت فروکش می کرد. دیماه 96 اما یک نقطه مهم دیگر بود. اعتراضات خیابانی نیمه اول این ماه در روزهای پس از فروکش کردن تأثیر خود را بر روابط دولت و اصلاح طلبان نشان داد.
جایی که اصلاح طلبان اندک اندک انتقادات خود را از تیم اقتصادی و کارنامه دولت در این زمینه آغاز کردند. اما بیش از آن انتقادات ناظر به عملکرد وزارت کشور در این زمینه بود که همیشه زیر ضرب انتقاد اصلاح طلبان قرار داشت. اعتراضات دیماه خیلی زود فروکش کرد اما تأثیرش را در روابط دولت و فراکسیون امید مجلس گذاشت تا نهایتاً برخی از اصلاح طلبان بهارستان با اصولگرایان مخالف دولت برای به زیر کشیدن سه نفر از وزرا در اسفند 96 همسو شوند. یعنی همان زمانی که محمدرضا عارف با زبانی گلایه آمیز این گونه درباره روابط خود و دولت سخن گفته بود: «اینکه به عنوان رئیس فراکسیون امید جلسه ای با رئیس جمهور داشته باشیم، خیر این طور نیست؛ ایشان گرفتار هستند و ما هم دنبال کار خودمان هستیم.» هر چند در ماجرای استیضاح وزرای جهاد کشاورزی، راه و شهرسازی و رفاه در آخرین روزهای اسفند ترکیب دولت دست نخورده باقی ماند اما زاویه شکل گرفته میان دولت و اصلاح طلبان روی دیگری از خود را به رخ کشید؛ همان رویی که در هفته های اخیر یکی از عوامل برکناری دو وزیر دولت دوازدهم شده است. در ادامه راه در خرداد 97، وقتی نوبت سومین انتخابات هیأت رئیسه مجلس دهم رسید باز هم برخی از اصلاح طلبان چهره های اعتدالی دولت را به دخالت در این کار متهم کردند و باز هم تکذیب ها و انکارها تأثیری در پس گرفتن این ادعا نداشت. اما شاید هفته آخر مرداد و هفته اول شهریور ماه، یعنی موعد استیضاح وزرای کار و اقتصاد اوج فاصله گرفتن دولتی ها و اصلاح طلبان مجلس بود. برخی نمایندگان امید در این دو اتفاق همپای مخالفان دولت پیش رفتند تا یک وزیر اصلاح طلب یعنی ربیعی و یک وزیر نزدیک به اصلاح طلبان یعنی کرباسیان را از خدمت دولت خارج کنند که البته موفق هم شدند. در همین روزها البته سهیم شدن اصلاح طلبان مجلس در خط و نشان کشیدن برای وزرای دیگری چون وزیر کشور، وزیر راه و شهرسازی و وزیر صمت هم ظاهراً پیام خوبی برای روابط دو طرف نداشته باشد. بخصوص که نتیجه گزارش روحانی به مردم در پاسخ به سؤالات نمایندگان در مجلس و گرفتن 4 کارت زرد از 5 سؤال مطرح شده، هم به این نگرانی ها افزوده است.
با این ترتیب یک سال پس از تشکیل دولت دوازدهم، روابط بین نمایندگان اصلاح طلب و پاستورنشینان کمتر شبیه آن چیزی است که اردیبهشت سال 96 تجربه شد. با این وجود هنوز همه چیز آنقدرها خراب و به هم ریخته نیست. هر چند نماینده اصلاح طلبی چون الیاس حضرتی در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد از لزوم استیضاح شخص رئیس جمهوری سخن گفت اما ناگفته پیداست که اختلافات دو طرف هنوز به هیچ وجه تا این حد جدی نشده است. چه آنکه از یک سو استعفای حضرتی از عضویت فراکسیون امید نشانه عدم مقبولیت این حرفش در میان اصلاح طلبان است و از سوی دیگر و مهمتر از آن مخالفت سرسختانه اصلاح طلبان مجلس با طرح سؤال از رئیس جمهوری نشان می دهد که حد اختلافات بین دو طرف هنوز آنقدرها هم عمیق نشده.
در این یک سال گذشته هر چند دولت لوایحی چون لایحه اصلاح ساختار برخی وزارتخانه ها را داشت که علی رغم تأکید روی آن به سد مجلسی ها و از جمله اصلاح طلبان برخورد کرد اما در مقابل موضوعاتی مانند FATF نیز در دستور کار مجلس قرار گرفت که اصلاح طلبان برای آن ذره ای هم از پشت دولت کنار نرفتند. با این توصیف هر چند می توان گفت گلایه های نسبتاً جدی در روابط دولت و اصلاح طلبان مجلس وجود دارد اما هنوز این دو طرف تا مرحله رودررویی فرسنگ ها فاصله دارند و هر کدام سعی می کنند ضمن تأکید بر مواضع محل اختلاف خود، ائتلاف خویش را نیز به نفع رقبا از بین نبرند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است