
چشمها يک معجزهٔ مداوم ـ قدرت بينائى که مهمترين حس از حواس پنجگانه است ـ به شما اهداء کردهاند. چشمها از طريق دريافت شعاع نورىاى که از اجسام اطراف شما ساطع يا منعکس مىشود، عمل مىکنند. نور از طريق قرنيه که پوشش خارجى و شفاف چشم است وارد مىشود. قرنيه نور وارد شده را مىشکند (انکسار) و بهعنوان يک بخش مهم در روند تمرکز نور در چشم عمل مىکند. نور از اتاقک قدامى پر از مايع چشم و سپس از مردمک که تنها منفذ موجود در عنبيّه (بخش رنگى چشم) است مىگذرد. عنبيّه در واقع يک عضله حلقوى بزرگ است که اندازهٔ مردمک را براى عبور کم يا زياد نور، بسته بهشدت آن تنظيم مىکند. در نور کم مردمک متسع مىشود تا نور بيشترى عبور کند در حالىکه در نور شديد مردمک منقبض مىشود.
بعد نور از عدسى عبور مىکند. عدسى شکل خود را تغيير مىدهد تا تصوير را روى لايهٔ شبکيه در عقب چشم متمرکز کند. هر چه جسم به چشم نزديکتر باشد، انحناء عدسى براى تمرکز تصوير بايد بيشتر شود. سلولهاى شبکيه (سلولهاى استوانهاى و مخروطي) شعاع نورى را به امواج عصبى تبديل مىکند و اين امواج بهسرعت توسط عصب بينائى مستيماً بهقدر بينائى در عقب مغز منتقل مىشوند. در اين قسمت امواج عصبى بازسازى و تعبير و در حافظه جايگزين مىشوند. به اين ترتيب شما نه تنها مىبينيد بلکه آنچه را مىبينيد درک مىکنيد.
اين روند پيچيده و به طرز شگفتآورى حساس است. در يک شب کاملاً تاريک چشمها مىتوانند يک شمع روشن را در ۱۴ مايل (حدود ۵/۲۲ کيلومتر) دورتر تشخيص دهند. حساسترين ديد به ديد مرکزى معروف است که در آن تصوير روى گرودال مرکزى ـ قسمتى از شبکيه که سلولهاى حساس نور بهخصوص در آن تراکم يافتهاند ـ متمرکز مىشود. اين ديدى است که به شما امکان خواندن اين صفحه را مىدهد. شما داراى ديد محيطى نيز هستيد که امکان ديدن اجسام و حرکات جانبى را بدون حرکت سر يا چشمها فراهم مىکند. متأسفانه بسيارى از مسائل مىتواند باعت اختلال در روند بينائى شود. با اين حال مىتوانيد براى حفظ بيناى مناسب کارهاى زيادى انجام دهيد.