کريمخان پس از شکست و قتل محمدخان قاجار، شيخعلىخان را براى حراست از استرآباد به آن نواحى فرستاد، اموال خان قاجار را ضبط کرد، و سپس حکومت مازندران به زکىخان واگذار نمود؛ اما طولى نکشيد که وى با مردم بناى بدرفتارى را گذاشت، دارائى مردم را غارت کرد و بسيارى را به قتل رساند. بدينسان، در مازندران بىاعتدالى بسيار از او به وقوع رسيد. وکيل پس از رسيدگى به امور استرآباد و ماجراى قتل عام افاغنه و برقرارى آرامش در اصفهان که دم از استقلال مىزد، در محرم سال ۱۱۷۲ صادقخان را به حکمرانى فارس تعيين کرد. محمدتقىخان بافقى را نيز به جرم همکارى با محمدحسنخان و آزادخان از حکومت يزد معزول و آقا محسن يزدى را جانشين وى کرد و خود از طريق تهران عازم غرب ايران شد (مجملالتواريخ پس از نادر؛ ص ۳۲۰-۳۲۴).
فتحعلىخان افشار که از سرداران قديم نادر بود و در وقايع مهم عصر سهم بزرگى داشت، پس از نادر مدتى از جانب ابراهيمخان بر فارس و اصفهان حکومت کرد و مدتى هم در خدمت آزادخان افغان به سر برد. او سرانجام به اردوى محمدحسنخان قاجار پيوست و بعد از شکست وى در مازندران با سپاه خود به آذربايجان که در آن موقع از مدعيان خالى بود شتافت. سپس تبريز و اروميه را اشغال کرد و طرح حکومتى مستقل را در انداخت (از نادر تا کودتاى رضاخان ميرپنج؛ ص ۱۴۰).
کريمخان پس از انتظام امور فارس و کرمان و مناطق بختيارى در اوايل سال ۱۱۷۴ق به آذربايجان رسيد. شهر تبريز و مراغه و سلماس بدون منازعه به تصرف غاريان نصرت نشان درآمد (مجملالتواريخ پس از نادر؛ ص ۳۲۴). او ايلات شاهسون را سرکوب کرد، ولى چون سپاه کافى به همراه نداشت و از طرفى فرا مىرسيد به تهران بازگشت و به جمعآورى سپاه فارس و بختيارى فرمان داد (تاريخ گيتىگشا؛ ص ۴۷).
وکيل در سال ۱۱۷۵ق براى بار دوم به سمت آذربايجان حرکت کرد و قريه سياه چمن را که سرزمينى کوهستانى بود براى اردوگاه برگزيد و نادرخان زند و عدهاى از سرداران خود را مأمور حراست از آذوقه و حرمسراى خود گردانيد. سپس به اتفاق شيخعلىخان و زکىخان عازم سرکوبى فتحعلىخان شد. در نبردى که در شش فرسنگى سياه چمن روى داد آذوقه سپاه زند به دست دشمن افتاد و تعدادى از سپاهيان هم ميدان جنگ را ترک کردند؛ اما کريمخان بهحدى از خود پايدارى نشان داد که به شکست و فرار فتحعلىخان منجر شد. سپاهيان زند به تعقيب دشمن فرارى پرداختند و فراريان سپاه به محض با خبر شدن از پيروزى کريمخان به وى پيوستند (مجملالتواريخ پس از نادر؛ ص ۴۸).
فتحعلىخان پس از شکست از خان زند به قلعه ارومى که بسيار مستحکم بود پناه برد. وکيل پس از رسيدگى به امور شهرهاى مراغه، خوي، سلماس، تبريز و ديگر شهرهاى آذربايجان و تعيين حاکم براى هر کدام قلعه ارومى را محاصره کرد. (مجملالتواريخ پس از نادر؛ ۳۲۴). تنها اميد فتحعلىخان در اين موقع فرا رسيدن زمستان بود؛ چون مىگفت؛ ما مصلح ريش سفيدى داريم که نزديک است برسد. چون او رسيد اختلافات فىمابين حل خواهد شد و غرض وى از مصلح ريش سفيد لشکر برف و سرما بود (نوائي، عبدالحسين؛ کريمخان زند؛ ص ۹۰). اما کريمخان پيشبينى زمستان را کرده بود و پيش از باريدن برف دستور داد تا خانههائى از سنگ، گل، چوب و نى در اطراف حصار شهر ساخته شود (فارسنامهٔ ناصري؛ ج۱،ص ۲۱۳،۲۱۴). همچنين توپها را در تپه مرتفعى مستقر ساخت که مشرف بر قلعه شهر بود. همزمان با ادامه محاصره شهر در مرز دولت عثماني، ايلات شيطانپرست يزيدى به خاک ايران تعرض کردند. کريمخان، خدامرادخان زند را با هفت هزار سوار روانه نواحى مرزى نمود. اين سردار موفق به سرکوب و شکست يزيدىها گرديد. هر چند تصميم به سرکوبى عشاير مذکور موقعيت محاصره کنندگان شهر را قدرى تضعيف مىکرد، پيروزى خدامرادخان و بازگشت سپاه هفت هزار نفرى وى با غنايم جنگى قابل توجه باعث شد وکيل با وجود سرما محاصره شهر را ادامه دهد.
فتحعلىخان وقتى پايدارى وکيل را در ادامه محاصره ديد کوشش کرد با خدعه و نيرنگ وى را از ميان بردارد، ولى توطئه او فاش شد و کسانى که در آن شرکت داشتند به امر وکيل کشته شدند (مجملالتواريخ پس از نادر؛ ص ۳۲۵).
فتحعلىخان پس از عقيم ماندن طرح قتل کريمخان اميد به پيروزى را از دست داد. محاصره روز به روز تنگتر مىشد و توپخانه وکيل از بامداد تا شامگاه بهطور مداوم ديوارها و استحکامات شهر را در هم مىکوبيد. هر چند اين اقدام تأثير چندنى در تخرين استحکامات شهر نداشت، چون بلافاصله مدافعان قسمتهاى تخريب شده را ترميم مىکردند، بهدليل ظهور آثار قحطى تأثير بسيارى داشت. در نتيجه فتحعلىخان افشار با پافشارى مردم و ترس از خيانت اطرافيان حاضر به قبول شرايط تسليم گرديد۱.
(۱فارى کاشاني، ابوالحسن؛ گلشنمراد؛ به اهتمام غلامرضا طباطبائى مجد؛ ص ۱۰۱.
گلستانه تصريح کرده است که امير گونه خان در اين مرحله با وکيل روابطى برقرار نموده و پيشنهاد کرده بود که به وى ملحق شود (مجملالتواريخ پس از نادر؛ ص ۳۲۹).
سرانجام در بامداد روز ششم شعبان سال ۱۱۷۶ پس از نه ماه محاصره فتحعلىخان با تعدادى از ياران خود از شهر خارج شد و خاضعانه خود را به وکيل تسليم کرد. کريمخان هم همانگونه که شيوهٔ او در چنين مواردى بود او را به احترام پذيرفت.
و مورد لطف قرار داد (گلشنمراد؛ ص ۱۰۲، و مجملالتواريخ پس از نادر با ....؛ ص ۴۵۷).
بعد از فتح اروميه چون عشاير يزيدي، مجدداً در مرز عثمانى دست به شورش زده بودند، کريمخان، فتحعلىخان را مأمور خواباندن شورش و بازداشتن آنان از غارت و چپاول در مرز کرد. خان زند که مردى عامى و بيسواد بود گاهى تصميماتى اتخاذ مىکرد که او را در رديف بزرگترين سياستمداران زمان خود قرار مىداد؛ زيرا هيچکس انتظار نداشت وى دشمن شکست خورده خود را مأمور سرکوب دشمن ديگرى کند (رجبي؛ پرويز؛ کريمخان زند و زمان او؛ ص ۸۵).