وى هنگام مرگ پدر خود (محمدشاه) ۱۶ ساله بود. او با حمايت ميرزاتقى‌خان اميرکبير به تهران آمد و به تخت نشست و ميرزا تقى‌خان به صدرات خود برگزيد. وزارت ميرزا تقى‌خان ۳ سال و ۳ ماه ادامه داشت. او در ابتدا ناآرامى‌هاى به پا شده در کشور را خواباند که از آن جمله طغيان سالار در خراسان بود که از زمان محمدشاه شروع شده بود و با درگذشت محمدشاه، سالار بر خراسان مسلط شده بود. محاصرهٔ مشهد و دست يافتن به سالار ۱۸ ماه به درازا کشيد. مسئلهٔ ديگر شورش‌ها و درگيرى‌هاى بابيان در نقاط مختلف کشور بود. در ۱۲۶۶ باب اعدام شد و در نقاط مختلف پيروان او قتل عام و سرکوب شدند، پيران باب در ۱۲۶۸ نيز سوءقصد نافرجامى نسبت به ناصرالدين‌شاه انجام دادند که منجر به دستگيرى و کشتار فجيع عده‌اى ديگر از آنان شد. اقدامات اميرکبير منجر به‌قدرت و مرکزيت حکومت شد. او طى دورهٔ وزارت وى اصلاحاتى انجام داد که از آن جمله حذف‌القاب و مستمرى‌هاى گزاف درباريان، اصلاح‌ماليه، ايجاد امنيت، اصلاح ارتش، تأسيس چارپارخانه، ترويج صنايع داخلي، و تأسيس مدرسهٔ داراالفنون و اعزام عده‌اى به اروپا براى فراگيرى علوم و فنون را مى‌توان برشمرد.


در سايهٔ دارالفنون براى اولين‌بار کتاب‌هاى غربى به فارسى ترجمه شدند. اميرکبير در نتيجهٔ بدگوئى‌هاى کسانى که منافع آنها لطمه خورده بود برکنار و در ۱۲۶۸ در حمام فين‌کاشان کشته شد و اصلاحات او متوقف ماند. پس از او ميرزاآقاخان نورى (اعتمادالدوله) به صدرات رسيد. با تشيوق ميرزاآقاخان، ناصرالدين‌شاه به هرات لشکر کشيد و آن شهر را تصرف کرد (۱۲۷۳) امّا قشون انگليس نيز جزيزهٔ خارک را گرفت و تا اهواز پيش رفت. به‌دنبال آن معاهدهٔ پاريس ميان ايران و انگليس منعقد شد (۱۲۷۳) که به‌موجب آن افغانستان به کلّى از تابعيت ايران خارج شد و در عوض انگليسى‌ها بنادر و جزاير جنوب ايران را تخليه کردند. اين معاهده موجب افزايش نفوذ انگليس در دربار ايران شد. به‌دنبال آن ميرزاآقاخان نورى نيز از وزارت عزل شد (۱۲۷۵). از وقايع اين زمان جنگ سرخس و مرو است که قشون مرکزى با ترکمن‌هائى که غالباً به خراسان حمله مى‌کردند انجام داد. اين جنگ منجر به شکست ايران شد و سرداران روس که در آسياى‌ميانه مشغول گسترش نفوذ خود بودند با اطلاع از اين شکست مرو و خيوه را به تصرف خود درآوردند. از زمان عزل‌ميرزا آقاخان نورى تا ۱۲۸۱ ناصرالدين‌شاه خود به کارها رسيدگى مى‌کرد و تأسيس وزارت خارجه، داخله، علوم، ماليه و غيره مربوط به اين دوره مى‌شود. ديگر وزراء ناصرالدين‌شاه، ميرزامحمدخان قاجار (سپهسالار)، يوسف‌خان مستوفى‌الممالک وزير ماليه (که عملاً وظايف صدراعظم را انجام مى‌داد)، مشيرالدوله، مجداداً مستوفى الممالک و على‌اصغر‌خان امين‌السلطان (اتابک اعظم) بودند. در اين ميان سپهسالار و مشيرالدوله نيز اصلاح‌طلب بودند. ناصرالدين‌شاه در ۱۷ ذيقعدهٔ ۱۳۱۳، هنگام زيارت مرقد حضرت عبدالعظيم، به‌دست ميرزارضا کرمانى از مريدان سيدجمال‌الدين اسدآبادى به ضرب گلوله کشته شد.

امتيازات خارجى

در اين دوره از ميان اروپائيان که تقاضاى گرفتن امتيازهاى مختلف را کرده بودند، برخى با رشوه‌هاى زياد به شاه و درباريان موفق شدند. از آن جمله امتياز انحصارى خريد و فروش و تهيهٔ تنباکو و توتون و انفيهٔ ايران در داخله و خارجه به شرکت انگليسى تالبوت براى مدت ۵۰ سال بود که ادارهٔ آن در ايران موسوم به کمپانى رژى بود که علماء و تجار و برخى ديگر از شخصيت‌ها با آن مخالفت کردند و دو تن از مراجع تقليد ميرزاحسن‌شيرازى‌ و ميرزا‌حسن آشتيانى حکم تحريم دخانيات را صادر کردند و بازارهاى تهران و تبريز تعطيل کردند. ناصرالدين‌شاه از بيم شورش مردم قرارداد را لغو کرد و غرامت سنگينى به کمپانى رژى پرداخت. براى پرداخت اين غرامت دولت ايران از بانک شاهنشاهى وام گرفت خود پيامدهاى سنگينى براى دولت و مردم ايران داشت و به موقعيت انگليس در ايران لطمهٔ سنگينى وارد شد و درباريان را متمايل نمود و نفوذ روسيه در ايران بيشتر شد.


امتياز بسيار وسيع ديگر در اين دوره به بارون ژوليوس دو رويتر براى مدت ۷۰ سال داده شد که شامل حقِ کشيدن راه‌آهن، تأسيس بانک، حقِ استخراج معادن جز طلا و نقره و سنگ‌هاى قيمتى بود. اين قرار داد عملى نشد ولى امتياز ۶۰ سالهٔ ديگرى به رويتر داده شد که شامل حقِ تأسيس بانک شاهنشاهى ايران و نشر اسکناس‌ بود. اين بانک تا ۱۳۲۷ هجرى شمسى در ايران فعاليت داشت و با خاتمهٔ مدت ۶۰ سالهٔ قرارداد با نام بانک نقش مهم و مؤثرى در معاملات تجارى و سياست پولى ايران داشت و از اهرم‌هاى مهم اعمال سياست انگليسى در ايران بود. بانک استقراضى روس نيز در رقابت با بانک شاهنشاهى تأسيس گرديد. وام‌هاى ايران به اين بانک در ۱۲۹۹ هجرى شمسى به موجب قرارداد ايران و شوروى لغو و دارائى آن به دولت ايران واگذار گرديد.

آشنائى با تمدن غربي، اقدامات و اصلاحات

ارتباط ايران با ممالک اروپائى از زمان صفويه آغاز شده بود ولى در زمان ناصرالدين‌شاه توسعه‌ٔ بى‌سابقه‌اى يافت، علاوه بر شرايط جهان در آن زمان و خواست دولت‌هاى اروپائى براى حضور در ايران، خواست رجال ايرانى که با مظاهر غرب آشنا شده بودند نيز مهم بود.


اولين خط تلگراف در ۱۲۷۴ بين قصر شاه و باغ‌لاله‌زار کشيده شد و در ۱۲۷۵ بين تهران و کاخ سلطانيه، سپس تا تبريز و از آنجا تا ماکو و جلفا امتداد يافت. در ۱۲۸۰ انگليسى‌ها امتياز خط تلگراف از خانقين به تهران و از تهران به بوشهر را گرفتند که تحت‌نظر يک صاحب‌منصب انگليسى داير شد. و به مرور قسمت عمدهٔ خطوط تلگرافى کشور به‌دست شرکت هند و اروپا افتاد.


اولين خط‌آهن ايران به طول ۸ کيلومتر بين تهران و حضرت‌عبدالعظيم در ۱۳۰۱ و در ۱۳۰۷ خطى ميان آمل و محمودآباد کشيده شد. روس‌ها هم امتياز کشيدن خطى ميان جلفا و تبريز و صوفيان تا شرفخانه را گرفتند که بعدها دولت شوروى آنها را به دولت ايران واگذار کرد.


در ۱۲۹۴ ضرابخانهٔ دولتى تحت‌نظر يک مستشار آلمانى و عده‌اى فرانسوى شروع به‌کار کرد. تا آن زمان هر يک از شهرهاى عمدهٔ ايران ضرابخانه‌هاى جدائى داشتند. ضرابخانه تدريجاً در دست بانک شاهنشاهى قرار گرفت. در اين دوره کارخانه‌هاى دولتى مثل باروت‌کوبى و تفنگ‌سازى و خصوصى مثل کارخانهٔ قند، بلورسازي، ابريشم‌تابى و چراغ‌گاز درست شد ولى بسيارى از آنها به‌‌دليل رقابت کالاهاى خارجى از کار ايستادند. تجار از واردات غربى لطمه خوردند و صادرات سقوط کرد و کشور بيشتر از قبل به مصنوعات غربى وابسته شد. در زمينهٔ کشاورزى نيز تابع نوسانات بازار جهانى گرديد. از اثرات اين وابستگى اختصاص زمين‌هاى کشاورزى به کشت خشخاش و در نتيجه کاسته‌شدن از سطح زيرکشت دانه‌هاى غذائى بود که از عوامل مهم قحطى سهمگين ايران در سال‌هاى ۱۲۸۶ تا ۱۲۸۹ / ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۲ بود.


اولين روزنامهٔ دورهٔ ناصرى وقايع اتفاقيه بود که شمارهٔ اوّل آن در ۱۲۶۷ / ۱۸۵۱ انتشار يافت. اين روزنامه بعدها با نام روزنامهٔ دولت عِلّيهٔ ايران نشر يافت. روزنامهٔ علميهٔ دولت عليهٔ ايران در ۱۲۸۰ به سه زبان فارسى و عربى و فرانسه تأسيس شد. روزنامهٔ ملت سنيهٔ ايران (نشر اولين شماره ۱۲۸۳) که از شمارهٔ سوٌم نامش روزنامه ملٌتى شد، روزنامهٔ دولتى و روزنامهٔ ايران (اولين شماره در ۱۲۸۸) از ديگر روزنامه‌هاى اين دوره بودند. در اين دوره چند روزنامه به زبان‌هاى خارجى نيز انتشار مى‌يافتند. علاوه بر اينها روزنامه‌هائى نيز در خارج از کشور به زبان فارسى انتشار مى‌يافتند چون قانون در لندن (۱۳۰۷)، اختر در استانبول (۱۲۹۲) و حبل‌المتين در کلکته (۱۳۱۱)، پرورش، ثريا و حکمت در قاهره. اين روزنامه‌ها اصلاح‌طلب بودند و مقام مهمى در تنوير افکار عمومى داشتند و چون نمى‌توانستند در داخل کشور مطالب‌ آنها را بنوبسند در خارج منتشر مى‌شدند. شيوهٔ زندگى و آداب و رسوم و خوراک و پوشاک مردم نيز در اين دوره از کشورهاى اروپائى تأثير گرفت. در ۱۲۸۷ حصار قديم تهران خراب شد و حدود شهر توسعه يافت.


وضعيت فرهنگي: اصلاحاتى که عبا‌س‌ميرزا نايب‌السطنه و وزير وى ميرزاابوالقاسم قائم‌مقام جهت ترويج فنون و صنايع جديد آغاز کردند در زمان ميرزا تقى‌خان اميرکبير با افتتاح دارالفنون به مرحلهٔ جديدى گام نهاد و باعث آشنائى عده‌اى با پيشرفت‌هاى علمى و فرهنگى و شيوهٔ زندگى مردم در غرب شد. از سوى ديگر روشنفکران و آزاديخواهان و اصلاح‌طلبان ايران که عقب‌ماندگى همه جانبهٔ کشور را مى‌ديدند، دست به روشنگرى زدند. اهميت روشنگران و اصلاح‌طلبان اين دوره در تأثير آنها بر انقلاب مشروطه به خوبى روشن است. از متفکرين و مؤلفين اين دوره رضاقلى‌خان هدايت، مورخ و شاعر و نويسنده؛ محمدحسن‌خان صنيع‌الدوله (اعتمادالسلطنه) مترجم و مؤلف؛ محمدطاهر ميرزا، مترجم؛ ميرزاعلى‌خان امين‌الدول، مؤلف اصلاح‌طلب و وزير و صدراعظم؛ ميرزايوسف خان مستشارالدولهٔ تبريزي، اصلاح‌طلب؛ عبدالرحيم طالبوف، مؤلف تجددطلب؛ زين‌العابدين مراغه‌اي، اصلاح‌طلب؛ ملکم‌خان ناظم‌الدوله؛ اصلاح‌‌طلب و مؤسس محفل فراموشخانهٔ جامعهٔ آدميت، ميرزافتحعلى آخوندزاده، نمايشنامه‌نويس اصلاح‌طلب؛ شيخ‌احمد روحى و سيد جمال‌الدين اسبدآبادى که خواهان وحدت اسلام بود، را مى‌توان نام برد.