"جری مالیگان" (کلی) نقاش نهچندان خوش اقبال آمریکائی ساکن پاریس را "میلو رابرتس" (فوش) زن ثروتمند و علاقهمند به حمایت از هنرمندان کشف میکند. اما "جری" چندان مایل بهجبران این لطف با دلبستگیهای عاطفی کشف میکند. اما "جری" چندان مایل به جبران این لطف با دلبستگیهای عاطفی نیست و دل در گرو "لیزبوویه" (کارون) دارد. "لیز" که خود را مدیون "هانری بورل" (گتاری) میداند و قرار است با او ازدواج کند، ابتدا از پذیرش "جری" امتناع میکند...
٭ فیلمی پرافتخار که نامش با ژانر موزیکال پیوند خورده و نمونه اوج مهارتهائی است که کمپانی مترو ـ گلدوین ـ مایر در دوران طلائیاش در تمام جوانب ساخت یک فیلم موزیکال بهدست آورده بود. گذشت زمان از طراوت افسونگر فیلم هیچ نکاسته و کارگردانی پرتخیل و حساس مینهلی تحسینبرانگیز است. ترانههای زیبای برادران گرشوین (الهام بخش اولیه اثر، قطعهای ارکسترال از جرج گرشوین با همین نام است)، فیلمنامه پر از نکته سنجی لرنر (با ظرافتهای کمیک بیش از حد)، فیلمبرداری چشمگیر گیلکس و آلتن و طراحی رقص بیپروای کلی طرح کلیشهای بودن طرح داستان را پنهان میکنند. باله رویائی هفده دقیقهای پایانی که صحنهپردازی (کار سدریک گیبونز و پرستن ایمز) و لباسها و در آن الهام گرفته از نقاشیهای معروف امپرسیونیستی هستند، نبوغ مطلق را نشان میدهد.
یک آمریکائی در پاریس
با اینکه سالیانه در بین محصولات کمپانیهای فیلمرداری آمریکائی فیلمەای موزیکال بحد و فور یافت میشود اما بندرت اتفاق میافتد که در آن میان یک الی دو اثر کلاسیک دیده شود و در اینصورت همان یکی دو فیلم که شاید چندین سال یکمرتبه تهیه گردد بهتمام معنی شاهکار و از هر حیث عالی و بدون نقش خواهد بود و یک آمریکائی در پاریس [یک آمریکائی در پاریس] از جمله فیلمهائی است که نظیر آن کمتر اتفاق افتاده که تهیه شود. این فیلم رنگی که وجود یک اثر زنده کلاسیک را بر روی پرده سینما مجسم میکند از فیلمهای مهم بهشمار میرود و علاوه بر افتخارات گوناگون که در نقاط مختلف بدست آورده در ۱۹۵۱ موفق باخذ جایزه اسکار گردید. آوازه شهرت یک آمریکائی در پاریس او وقتیکه کار تهیه آن به اتهام رسید بههمه جا منجمله ایران پیچید ولی متأسفانه در کشور ما پس از چهارده سال اقدام بهنمایش آن گردید.
یک آمریکائی در پاریس سرگذشت یک سرباز آمریکائی است که در ۱۹۴۵ پس از رخصت نظام و جنگ دوم بپاریس میآید و در آنجا بهشغل آزاد نقاشی که حرفه اوست میپردازد. وی که "جری مولیگان / مالیگان" نامدار هنرمندی استکه بهجز نقاشی در رشته آواز و رقص نیز استعداد شایانی داشته و بهطور کلی آماتوری است که برای شناساندن هنر خود از هیچ کاری دریغ ندارد. "جری" در خلال کار با دخترک زیبا چهرهای بهنام "لیز" آشنا میشود و بهزودی پی میبرد او نیز در فن رقص پیشقدم است و همین موضوع باعث میگردد که علاقه "جری" روز بروز نسبت به "لیز" فزونی یابد اما افسون که "لیز" نامزد دارد. پرسوناژهای اصلی فیلم یک آمریکائی در پاریس که رلها حساس را بازی میکنند عبارتند از ۵ نفر که دو نفر آنان زن و سایرین مرد میباشند. از مردها اولی "جری" (جن کلی [جین کلی]) آمریکائی است و دومی پیانیست (اسکار لوانت) باذوقی است که از دوستان "جری" بهشمار میرود و در همسایگی او منزل دارد. سومی هم یک خواننده فرانسوی موسوم به "هانری بورل" (ژرژگیتاری / گتاری) میباشد که مورد محبوبیت قاطبه مردم پاریس است.
دو پرسوناژ زن نیز عبارتند از "مادموازل لیز" (لسلی کارون) نامزد مسیو "بورل" که در ضمن به عشق "جری" گرفتار آمده و دیگری "مادام میلو" (نینا فوش)، آمریکائی است و از دوستان "جری" محسوب میگردد.
یک آمریکائی در پاریس یک اثر بزرگ موزیکال کلاسیک میباشد وگرچه داستان چندان پرمغز و مهمی ندارد اما از نقطهنظر رقصهای استپ و بالت و جالب توجهتر از همه، موزیکهای خود حائز ارزش فراوانی است و بایستی بهعنوان یک شاهکار زنده و گرانبهای سینمائی تلقی شود. موزیکالهای جرج گرشوین فقید، آهنگساز معروف آمریکائی روح و نشاط عجیبی به این فیلم بخشیده بهطوریکه تماشاچی هنگام شنیدن نغمات موسیقی آن خود را میان صحنههای مجلل و با شکوه آن میپندارد و تصور میکند که پابپای هنرمندان بالت و رقصهای گوناگو فیلم جلو میرود و میتوان گفت از بزرگترین آثار گرشوین برای فیلم یک آمریکائی در پاریس استفاده شده و بهقدری تم موزیکها قوی است که بهنظر میآید روح گرشوین نیز در همراهی صحنهها شرکت دارد.
جن کلی هنرمند شهیر که شاید بتوان او را نابغه رقص قلمداد کرد باتفاق لسلی کارون رقاصه و بالرین معروف فرانسوی به صحنههای کلاسیک فیلم مذکور بهطوری جان بخشیده که جای هرگون تعریف و توصیفی را خالی میگذارد. یک هنرمند دیگر آمریکائی که از پیانیستهای بزرگ کشورش میباشد. یعنی اسکار لوانت در اواسط فیلم فوق در عالم خیال انجام میدهد از جمله صحنههای فراموش نشدنی آثار سینمائی است.
فیلم تمام رنگی یک آمریکائی در پاریس که در سال ۱۹۵۱ جایزه اسکار را بهعنوان بهترین فیلم سال ربود بهکارگردانی وینسنت مینلی [مینهلی] تهیه شده که خود خوانندگان عزیز بایستی با مشاهده فیلم به نبوغ هنری و تهیه شده که خود خوانندگان عزیز بایستی با مشاهده فیلم به نبوغ هنری و ابتکارات او پی ببرند.مینلی ابداعات جدیدی برای این فیلم نموده و بهکلی وجه تمایز مخصوصی بدان داده است. دکورهای زیبا و مجلل، رنگآمیزیهای مطبوع و یک تکنیک بسیار قوی امتیازاتی است که باعش شده اینقدر درباره یک آمریکائی در پاریس بحث و تعریف شود. فیلمبرداری و طریقه حرکت دوربین در کلیه صحنههای این فیلم بهطرزی صورت گرفته بهطوری چشمان تماشاچی را برای مشاهده صحنه هدایت میکند که ابداً متوجه گذشت زمان و جریانات فیلم نمیشود و حس میکند که خود او قهرمان فیلم میباشد. و گذشته از این مبحث موضوع مونتاژ صحنههای معمولی یک فیلم با مونتاژ صحنههای رقص و آکسیون کاریست که هر کسی از عهده آن بر نمیآید (ققط تهیه کنندگان عکسهای متحرک ایران از این امر مستثنی هستند؟!) و کسی که مونتاژ فیلم یک آمریکائی در پاریس را انجام داده از هنرمندان و متخصصین این فن میباشد بهطوریکه هیچگونه ایرادی نمیتوان بهکار وی وارد نمود و مخصوصاً بهقدری مونتاژ صحنههای رقص و بالت آخر این فیلم را که در دکوری مانند میدان "کنکورد" واقع در پاریس انجام میگردد با استادی انجام داده که بحثی برای آن باقی نمیماند.
٭ یک آمریکائی در پاریس نتیجه اجتماعی در بر ندارد لیکن از نظر هنر و نبوغ بشر اثر بزرگی است که بایستی از آن بهعنوان یک فیلم مهم و گرانبهائی یاد کرد که تنها ایده آن هنر و استعداد است و خصوصاً کسانیکه با آثار کلاسیک سر و کار دارند ارزش حقیقی این فیلم را درک خواهند کرد.
(فرهاد فروهی ـ آذر ۱۳۳۳)