ـ ̎تلما ̎ (دیویس) از زندگی خفه و تنگ خود با شوهرش، ̎داریل̎ (مک دانلد)، مردی بچه صفت و فروشندهٔ فرش و موکت ناراضی است. دوستش، ̎لوییز̎ (ساراندون)، پیشخدمت یک کافیشاپ، که او هم از کار و زندگیاش ناراضی است، ̎تلما ̎ را تشویق میکند تعطیلات آخر هفته را با هم بگذرانند. شب اول سفرشان به کافهای در آرکانزاس میروند و در آنجا ̎لوئیز̎ مردی را که خیال اذیت و آزار ̎تلما ̎ را دارد ـ با هفت تیری که ̎تلما ̎ جهت احتیاط با خود همراه آورده ـ به قتل میرساند. هر دو زن پا به فرار میگذارند. ̎لوئیز̎ با محبوبش، ̎جیمی̎ (مدسن) تماس میگیرد ـ و چون خیال فرار به مکزیک را دارند ـ از او میخواهد تا پساندازش را برایش حواله کند. در راه آکلاهماسیتی، یک پسر جوان (پیت) را همسوار میکنند. در شهر ̎لوئیز̎ در کمال تعجب ̎جیمی̎ را میبیند که همراه با یک حلقهٔ ازدواج، خودش را به آنجا رسانده است. فردا صبح متوجه میشوند به خاطر اشتباه ̎تلما ̎ جوانکی که سوارش کرده بودند، پولشان را به سرقت برده است. ̎تلما ̎ که تازه روحیه گرفته، به ̎لوئیز̎ پریشان حال قوت قلب میدهد و پیشنهاد میکند که همان روش جوانک را پیش بگیرند. آنان سر راه به یک سوپر مارکت دستبرد میزنند. حالا دیگر پلیس در تعقیبشان است. اما ̎هال اسلوکم̎ (کایتل)، کارآگاهی که در تعقیب آنان است، از انگیزهٔ قتلی که صورت گرفته، باخبر است. و در نهایت، در گراند کنین، در حالیکه تحت محاصرهٔ پلیس قرار گرفتهاند، و هیچ راه فراری ندارند، بهجای تسلیم، به سرعت به طرف درهای میرانند.
ـ این فیلم زنانهٔ جادهای، راه حلی عملی برای تئوریهای زن ـ آزاد خواهی در سینما ارائه داد و به همین دلیل مورد انتقاد بسیار مرد سالاران قرار گرفت! فیلمنامهٔ کوری شکل گرفته بر اساس این تفکر که ̎دیگر زمان آن رسیده که زنان از صندلی بغل به صندلی راننده انتقال یابند و خود اتوموبیل را به حرکت درآورند، محرک جنبشی در همهٔ ژانرهای سینما که تا پیش از این در انحصار مردان بود، شد و نشان داد که دو قهرمان زن در یک فیلم اکشن جادهای میتوانند به اندازهٔ مردان و شاید بیشتر از آنان دیدنی و جذاب باشند.