پاتاوه پاتاوه . [ وَ / وِ ] (اِ م-رکب ) پ-ات-ابه . پاپی__چ . پالی__ک . بادیج : صوف ارچه شود کهنه دوزند کلاه از وی دیبا چو شود کهنه پاتاوه نخواهد شد. نظام قاری .اگرچه هر دو سفیدند کاسر و سالواز این کنند بدستار از آن به پاتاوه . نظام قاری .- پاتاوه باز کردن ؛ القاء جران . القاء عصا. رحل اقامت افکندن .