آفتاب
ورود | عضویت
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۱ ۰۷:۰۳
  • اخبار
    • اخبار سیاسی
    • اخبار اقتصادی
    • اخبار فرهنگی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار اجتماعی
    • اخبار فناوری
    • اخبار سلامت
    • اخبار ایران و جهان
    • پیشخوان روزنامه ها
  • دانش سرا
    • مقالات
    • کتاب الکترونیکی
    • دانستنی ها
    • لینک های مفید
    • فرهنگ فیلم
    • لغت نامه دهخدا
    • دائره المعارف
    • کتابهای منتشر شده
    • بانک های اطلاعاتی
  • چندرسانه ای
    • 60 ثانیه با اخبار
    • کیوسک آفتاب
    • فیلم
    • عکس
    • پادکست
    • اینفوگرافی
    • آفتاب پلاس
  • دیجیتال مارکتینگ
    • خدمات دیجیتال مارکتینگ
    • نیازمندیها
    • بانک مشاغل
    • وبگردی
    • بنر
    • مشاوره کسب و کار
    • رپورتاژ آگهی
    • کمپین
    • خدمات
    • سایتچین
  • گردشگری
    • مجله گردشگری آفتاب
    • گزارش لحظه ای جاده ها
    • نقشه ترافیک تهران
  • تفریح و سرگرمی
    • شبکه های اجتماعی
    • موسیقی
    • فیلم و سریال
    • تئاتر
    • آشپزی
    • کارت تبریک
    • فیلم های سینما
    • بازی های اینترنتی
    • شعر و ادب
    • گل و گیاه
    • ضرب‌المثل
    • فتوبلاگ
    • سخن بزرگان
    • تعبیر خواب
    • داستان سرا
    • فال و طالع بینی
    • چیستان
    • شخصیت‌ها
    • لطیفه

لغت‌نامه دهخدا

آ

ا

ب

پ

ت

ث

ج

چ

ح

خ

د

ذ

ر

ز

ژ

س

ش

ص

ض

ط

ظ

ع

غ

ف

ق

ک

گ

ل

م

ن

و

ه

ی

کابلستان

کابلستان . [ ب ُ ل ِ / ل َ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام گوید: نامی است که وقتی از اوقات به خطه ٔ وسیع و مرتفع اطلاق میشد که قسمت شمال شرقی افغانستان و مرکزش کابل را در بر داشت و شامل قسمت عمده از حوضه ٔ نهر کابل بود. زابلستان هم در طرف جنوب غربیش قرار داشت . در شاهنامه اغلب تفاوتی بین این دونام [ کابل ، کابلستان ] داده نمیشود. بعض جغرافیانویسان هم این دو نام را یکی میدانند، اما از شاهنامه چنین برمی آید که یکجا نیست بلکه دو جاست . آئین اکبری هم این فکر را تأیید میکند. (قاموس الاعلام ترکی ).
پرستندگان را سوی گلستان
فرستد همی ماه کابلستان .

(شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 157).
خرامان ز کابلستان آمدیم
بر شاه زابلستان آمدیم .

(ایضاً ص 158).
سپهبد خرامید تا گلستان
بنزد کنیزان کابلستان .

(ایضاً ص 159).
وزان چون بهشت برین گلستان
نگردد تهی روی کابلستان .

(ایضاً ص 183).
چو کابلستان را بخواهد بسود
نخستین سر من بباید درود.

(ایضاً ص 190).
چنان ماه بیند به کابلستان
چو سرو سهی بر سرش گلستان .

(ایضاً ص 197).
چو شد زال فرخ ز کابلستان
ببد سام یکزخم در گلستان .

(ایضاً ص 198).
شوید و به گنجوردستان دهید
بنام مه کابلستان نهید.

(ایضاً ص 201).
همه کابلستان شد آراسته
پر از رنگ و بوی و پر از خواسته .

(ایضاً ص 216).
شه کابلستان گرفت آفرین
چه بر سام و بر زال زر همچنین .

(ایضاً ص 218).
یکی جشن کردند در گلستان
ز کابلستان تا به زابلستان .

(ایضاً ص 225).
تو با گرز داران زابلستان
دلیران و گردان کابلستان .

(ج 4 ص 911).
به زابلستان و به کابلستان
نه ایوان بود نیز و نه گلستان .

(ایضاً ص 959).
که او راست تا هست زابلستان
همان بست و غزنین و کابلستان .

(ج 6 ص 1637).
ز کابلستان تا به زابلستان
زمین شد بکردار غلغلستان .

(ایضاً ص 1742).

درباره ما

  • درباره آفتاب
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • راهنمای آفتاب
  • نقشه سایت

تماس با ما

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۰۵۳۴

تلگرام آفتاب

اینستاگرام آفتاب

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۷۱ ۳۲

ایران، تهران، امیرآباد شمالی خیابان هفتم کوچه سوم پلاک ۳

پشتیبانی آفتاب

همکاری در کسب و کار

  • آگهی رایگان
  • تبلیغات در آفتاب
  • مشاوره کسب و کار

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیک خود را وارد نمایید
عضویت
کلیه حقوق این سایت برای شرکت شبکه ی اینترنتی آفتاب محفوظ است.
×