آفتاب
ورود | عضویت
دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۲۱
  • اخبار
    • اخبار سیاسی
    • اخبار اقتصادی
    • اخبار فرهنگی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار اجتماعی
    • اخبار فناوری
    • اخبار سلامت
    • اخبار ایران و جهان
    • پیشخوان روزنامه ها
  • دانش سرا
    • مقالات
    • کتاب الکترونیکی
    • دانستنی ها
    • لینک های مفید
    • فرهنگ فیلم
    • لغت نامه دهخدا
    • دائره المعارف
    • کتابهای منتشر شده
    • بانک های اطلاعاتی
  • چندرسانه ای
    • 60 ثانیه با اخبار
    • کیوسک آفتاب
    • فیلم
    • عکس
    • پادکست
    • اینفوگرافی
    • آفتاب پلاس
  • دیجیتال مارکتینگ
    • خدمات دیجیتال مارکتینگ
    • نیازمندیها
    • بانک مشاغل
    • وبگردی
    • بنر
    • مشاوره کسب و کار
    • رپورتاژ آگهی
    • کمپین
    • خدمات
    • سایتچین
  • گردشگری
    • مجله گردشگری آفتاب
    • گزارش لحظه ای جاده ها
    • نقشه ترافیک تهران
  • تفریح و سرگرمی
    • شبکه های اجتماعی
    • موسیقی
    • فیلم و سریال
    • تئاتر
    • آشپزی
    • کارت تبریک
    • فیلم های سینما
    • بازی های اینترنتی
    • شعر و ادب
    • گل و گیاه
    • ضرب‌المثل
    • فتوبلاگ
    • سخن بزرگان
    • تعبیر خواب
    • داستان سرا
    • فال و طالع بینی
    • چیستان
    • شخصیت‌ها
    • لطیفه

دائره المعارف بزرگ اسلامی

جلد یکم (آب - آل داوود)

جلد دوم (آل رشید - ابن ازرق)

جلد سوم (ابن ازرق - ابن سیرین)

جلد چهارم (ابن سینا - ابن میسر)

جلد پنجم (ابن میمون - ابوالعر قلانسی)

جلد ششم (ابوعزه - احمدبن عبدالملک بن شهید)

جلد هفتم (احمد بن علویه - ازبک خان)

جلد هشتم (ازبکستان - اشبیلیه)

جلد نهم (اشتب - البیره)

جلد دهم (البیری - باباطاهر)

جلد یازدهم (بابافرج تبریزی - برماوی)

جلد دوازدهم (برمکیان - بوسنوی)

ابن سیدالناس، ابوالفتح

اِبْن‌ِ سَیَّدِ النّاس‌، ابوالفتح‌ فتح‌الدین‌ محمد بن‌ محمد یعمری‌ ربعی‌ (671 -734ق‌/1273-1334م‌)، محدث‌، مورخ‌، فقیه‌ شافعی‌، ادیب‌ و خطاط مصری‌ اندلسی‌ الاصل‌. خاندان‌ وی‌ که‌ از قبیلهٔ یعمر ربعی‌ و زادگاهشان‌ اشبیلیهٔ اندلس‌ بود (باسه‌، .(247 بیشتر اهل‌ علم‌ و سیاست‌ بودند (صفدی‌، اعیان‌، 11/53) و پس‌ از سقوط اشبیلیه‌ در 646ق‌/1248م‌ به‌ دست‌ مسیحیان‌ مجبور به‌ ترک‌ دیار خود شدند (باسه‌، .(248 پدر وی‌ ابوعمرو محمد بن‌ محمد (د 705ق‌/1305م‌) در تونس‌ و بجایه‌ دانش‌ آموخت‌ و سپس‌ به‌ مصر مهاجرت‌ کرد و کتابهای‌ مهم‌ و معتبری‌ همراه‌ خود به‌ آنجا برد. ابوعمرو در اسکندریه‌، مکه‌ و قاهره‌ به‌ مطالعات‌ خود ادامه‌ داد و سرانجام‌ در قاهره‌ اقامت‌ گزید و مدتی‌ پس‌ از ابن‌ دقیق‌ العید به‌ سمت‌ استادی‌ کاملیّه‌ انتخاب‌ شد (ابن‌ حجر، 5/424- 425، 476). ابوالفتح‌ در قاهره‌ زاده‌ شد و هنوز کودکی‌ بیش‌ نبود که‌ در مجالس‌ درس‌ عالمان‌ آنجا شرکت‌ می‌جست‌. در اجازه‌ نامه‌ای‌ که‌ وی‌ به‌ صلاح‌الدین‌ خلیل‌ بن‌ ایبک‌ صفدی‌ داده‌، به‌ صراحت‌ گفته‌ است‌ که‌ در 675ق‌/1276م‌ در حالی‌ که‌ چهار ساله‌ بود، همراه‌ پدر خود در مجالس‌ حدیث‌ جمعی‌ از علما شرکت‌ می‌کرد که‌ از آن‌ جمله‌ شمس‌الدین‌ محمد ابن‌ ابراهیم‌ مقدسی‌ را نام‌ برده‌ است‌ (صفدی‌، وافی‌، 1/309). وی‌ همچنین‌ در بسیاری‌ از صفحات‌ عیون‌ الاثر خود شماری‌ از استادان‌ و عالمانی‌ را که‌ در چهار یا پنج‌ سالگی‌ همراه‌ پدر خود در درس‌ آنان‌ شرکت‌ کرده‌، نام‌ برده‌ است‌ که‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ نصر قرشی‌، امیر سیف‌الدوله‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ غسان‌ انصاری‌، ابوالعباس‌ احمد بن‌ یوسف‌ صوفی‌ سخاوی‌، ابوالفضل‌ عبدالرحیم‌ بن‌ یوسف‌ بن‌ یحیی‌ موصلی‌ و ابو محمد عبدالعزیز بن‌ عبدالمنعم‌ حرّانی‌ از آن‌ جمله‌اند (1/28، 36، 60، 81). در 685ق‌/1286م‌ نزد ابوبکر محمد بن‌ احمد قسطلانی‌ به‌ قرائت‌ و استماع‌ حدیث‌ پرداخت‌ و از استادان‌ دیگری‌ نیز در مصر، اسکندریه‌، شام‌ و حجاز و دیگر ولایات‌ استماع‌ حدیث‌ کرد (صفدی‌، وافی‌، 1/290). او اصول‌ فقه‌ را نزد ابوالفتح‌ محمد بن‌ علی‌ بن‌ وهب‌ قُشیری‌ و نحو را نزد ابن‌ نحاس‌ آموخت‌ (همو، اعیان‌، 11/51) و فقه‌ را از ابن‌ دقیق‌ العید فراگرفت‌ (ابن‌ وردی‌، 2/434). به‌ گفتهٔ ذهبی‌ شمار استادان‌ وی‌ نزدیک‌ به‌ 000 ،1تن‌ بوده‌ است‌ (صفدی‌، وافی‌، 1/291). جمعی‌ از محدثان‌ حجاز، عراق‌، شام‌، افریقیه‌ و اندلس‌ به‌ او اجازهٔ نقل‌ حدیث‌ داده‌اند (همان‌، 1/309-310) و ابن‌ کثیر او را در حدیث‌، فقه‌، نحو، سیره‌، تاریخ‌ و فنون‌ دیگر سرآمد اقران‌ دانسته‌ است‌ (14/169). وی‌ اغلب‌ با بزرگان‌ معاشرت‌ می‌کرد (صفدی‌، وافی‌، 1/291؛ ابن‌ حجر، 5/477)، ولی‌ نوشته‌اند که‌ با سفیهان‌ و شراب‌ - خواران‌ نیز حشر و نشر داشت‌ و از این‌ رو مورد ملامت‌ قرار می‌گرفت‌ (ابن‌ قاضی‌ شهبه‌، 2/392). ذهبی‌ او را در آنچه‌ نقل‌ کرده‌، ثبت‌ و صاحب‌ بصیرت‌ نوشته‌ ( تذکرهٔ،4/1503) و در سیره‌ و رجال‌ و لغت‌ فردی‌ آگاه‌ به‌ شمار آورده‌ است‌ (همو، ذیول‌، 4/99). ابن‌ سیدالناس‌ در شعر و ادب‌ نیز از استعدادی‌ وافر برخوردار بود، چنانکه‌ صفدی‌ اشعار وی‌ را مورد ستایش‌ قرار داده‌ است‌ ( وافی‌،1/293). اشعار وی‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) و بزرگان‌ قاهره‌ و دوستانش‌ و در خصوص‌ مطالب‌ متنوع‌ دیگر است‌. وی‌ خود برخی‌ از اشعارش‌ را برای‌ صفدی‌ خوانده‌ است‌ (صفدی‌، وافی‌، 1/302- 305). صفدی‌ ابیات‌ بسیاری‌ از او را در وافی‌ (1/293-300) و اعیان‌ (1/66 -92) آورده‌ که‌ به‌ صورت‌ مکاتبهٔ بین‌ آنان‌ رد و بدل‌ شده‌ است‌. ابن‌ شاکر در عیون‌ (486- 488) و فوات‌ (3/288-292) و سبکی‌ (9/270-272) و ابن‌ حجر (5/480-481) و مقری‌ (2/596) نیز بسیاری‌ از اشعار وی‌ را نقل‌ کرده‌اند. او در خط نیز استادی‌ ماهر و زبردست‌ (ذهبی‌، ذیول‌، 4/9) و در قرائت‌ و کتابت‌ بسیار سریع‌ بود، چنانکه‌ کلام‌الله‌ مجید را در یک‌ جمعه‌ نوشت‌ و کتاب‌ سیرهٔ خود را در عرض‌ 20 روز به‌ پایان‌ برد (صفدی‌، وافی‌، 1/290-293). ابن‌ سید الناس‌ در کنار مطالعات‌ علمی‌ سمت‌ استادی‌ مدرسهٔ ظاهریه‌ و ابن‌ حلیقه‌ (در کنار برکهٔ الفیل‌) و مسجد الرصد را نیز به‌ عهده‌ داشت‌ و خطیب‌ جامع‌ الخندق‌ نیز بود و از این‌ راه‌ حقوقی‌ دریافت‌ می‌کرد. وی‌ از شهر صفد و گویا از حلب‌ نیز مستمری‌ داشت‌ (همان‌، 1/291-292). جمع‌ بسیاری‌ از شامیان‌ و مصریان‌ و غیر آنها از وی‌ استماع‌ حدیث‌ کرده‌ و در درس‌ وی‌ شرکت‌ کرده‌اند (همو، اعیان‌، 11/51). از مشاهیر شاگردان‌ وی‌ می‌توان‌ شمس‌الدین‌ ذهبی‌ را نام‌ برد که‌ در تذکرهٔ الحفاظ (4/1503) ابن‌ سیدالناس‌ را در شمار شیوخ‌ خود نام‌ برده‌ است‌. صفدی‌ نیز کتابهای‌ ابن‌ سیدالناس‌ را نزد وی‌ قرائت‌ و استماع‌ کرده‌ است‌ (صفدی‌، وافی‌، 1/292، 293، 305-310). امیر علم‌الدین‌ دواداری‌ او را نزد سلطان‌ ملک‌ منصور حسام‌الدین‌ لاجین‌ برد و سلطان‌ هنگامی‌ که‌ خط زیبای‌ وی‌ را دید، به‌ او پیشنهاد کرد که‌ در دیوان‌ انشا به‌ خدمت‌ مشغول‌ شود و حقوقی‌ نیز برای‌ او تعیین‌ کرد، اما او از خدمت‌ در دیوان‌ انشا عذر خواست‌، ولی‌ مقرری‌ را تا هنگام‌ مرگ‌ دریافت‌ می‌کرد (همان‌، 1/291-292). ابن‌ سیدالناس‌ به‌ مرگ‌ ناگهانی‌ در قاهره‌ درگذشت‌ (ذهبی‌، تذکرهٔ، 4/1503؛ همو، ذیل‌، 4/99). جمع‌ بسیاری‌ از قضات‌، امرا، فقها و لشکریان‌ و دیگر مردم‌ در تشییع‌ جنازهٔ وی‌ شرکت‌ کردند و قاضی‌القضات‌ جلال‌الدین‌ قزوینی‌ بر وی‌ نماز گزارد و او را در قرافه‌ به‌ خاک‌ سپردند (صفدی‌، اعیان‌، 11/53). صفدی‌ که‌ آن‌ هنگام‌ در دمشق‌ به‌ سر می‌برد، چکامه‌ای‌ بلند و سوزناک‌ در رثای‌ وی‌ سرود ( وافی‌،1/300-302). ابن‌ سیدالناس‌ دارای‌ کتابخانه‌ای‌ مهم‌ و غنی‌ بوده‌ است‌ که‌ غالب‌ آنها به‌ وسیلهٔ پدرش‌ از تونس‌ به‌ مصر آورده‌ شده‌ بود (همان‌، 1/292). او از یادداشتهای‌ پدربزرگ‌ خویش‌ مخصوصاً در تدوین‌ کتاب‌ معروف‌ خود عیون‌ الاثر استفاده‌ کرده‌ و به‌ این‌ مطلب‌ در همین‌ کتاب‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ (1/302). آثار: الف‌ - چاپی‌: 1. بشری‌ اللبیب‌ فی‌ ذکری‌ الحبیب‌، که‌ قصایدی‌ است‌ در مدح‌ پیامبر اسلام‌ (ص‌) و قسمتی‌ از آن‌ به‌ کوشش‌ کوزگارتن‌1 در 1815م‌ در اشترالزوند2 آلمان‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌؛ 2. عیون‌الاثر فی‌ فنون‌ المغازی‌ و الشمائل‌ و السیر، این‌ کتاب‌، چنانکه‌ از نامش‌ پیداست‌، در سیرهٔ پیامبر اکرم‌ است‌ و بیشتر شهرت‌ ابن‌ سیدالناس‌ مرهون‌ همین‌ کتاب‌ است‌، مؤلف‌ در مقدمهٔ کتاب‌ متذکر شده‌ که‌ در این‌ مجموعه‌ بهترین‌ قسمتهای‌ مندرج‌ در سیره‌ها را برگزیده‌ و آنها را به‌ ترتیب‌ تاریخ‌ وقوع‌ حوادث‌ به‌ دنبال‌ هم‌ قرار داده‌ است‌ (1/5 -6). او از آثار بسیاری‌ در تدوین‌ سیرهٔ خود استفاده‌ کرده‌ که‌ صحاح‌ سته‌، سیرهٔ ابن‌ اسحاق‌، مغازی‌ واقدی‌، طبقات‌ ابن‌ سعد و معجم‌ الکبیر طبرانی‌ از آن‌ جمله‌اند (همو، 2/342-347). با مطالعهٔ کتاب‌ به‌ خوبی‌ روشن‌ می‌شود که‌ ابن‌ سیدالناس‌ تا آنجا که‌ امکان‌ داشته‌، حوادث‌ را شرح‌ داده‌ و از نقل‌ مطالب‌ ضعیف‌ دوری‌ گزیده‌ و گاهی‌ حوادث‌ را تحلیل‌ کرده‌ است‌. وی‌ بر صحت‌ یک‌ موضوع‌ و یارد آن‌ استدلال‌ نیز کرده‌ و از این‌ رو سیرهٔ وی‌ نه‌تنها تاریخ‌ نقلی‌، بلکه‌ گه‌ گاه‌ اثری‌ تحلیلی‌ است‌. عیون‌ الاثر در قاهره‌ در 1356ق‌/1937م‌ و در دمشق‌ در 1358ق‌/1939م‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. بر این‌ کتاب‌ شروحی‌ نوشته‌ شده‌ است‌ که‌ یکی‌ از آنها از ابوعبدالله‌ عزالدین‌ محمد بن‌ ابوبکر بن‌ جماعهٔ کنانی‌ (د 819ق‌/1416م‌) است‌ و نسخه‌ای‌ خطی‌ از آن‌ در فلسطین‌ به‌ خط مؤلف‌ موجود است‌ (منجد، 44). دیگری‌ نورالنبراس‌ از برهان‌الدین‌ ابراهیم‌ بن‌ محمد بن‌ خلیل‌ طرابلسی‌ معروف‌ به‌ سبط ابن‌ العجمی‌ است‌ که‌ نسخه‌هایی‌ از آن‌ در کتابخانه‌های‌ خدیویه‌ (خدیویه‌، 5/172) و ازهریه‌ (ازهریه‌، 5/597) موجود است‌. چنانکه‌ یکی‌ از ناسخان‌ کتاب‌ در پایان‌ جلد دوم‌ یادآوری‌ کرده‌، فتح‌الدین‌ نابلسی‌ نیز این‌ کتاب‌ را در 3 جلد به‌ نظم‌ درآورده‌ است‌؛ 3. المقامات‌ العلیّهٔ فی‌ الکرامات‌ الجلیّهٔ، که‌ به‌ کوشش‌ عفت‌ وصال‌ حمزه‌ در 1986م‌ در بیروت‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. ب‌ - خطی‌: 1. اجوبهٔ علی‌ اسئلهٔ فی‌ الحدیث‌ و غیره‌، که‌ احتمالاً همان‌ الدرالنثیر علی‌ اجوبهٔ الشیخ‌ ابی‌ الحسن‌ الصغیر است‌ که‌ بغدادی‌ (1/453) به‌ آن‌ اشاره‌ می‌کند. نسخه‌ای‌ از این‌ کتاب‌ در کتابخانهٔ اسکوریال‌ (لطفی‌، 2/4) موجود است‌؛ 2. الادویهٔ المفردهٔ، که‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ در دارالکتب‌ الوطنیهٔ تونس‌ (محمد عزت‌، 18) موجود است‌؛ 3. شرح‌ جامع‌ الترمذی‌، اثری‌ ناتمام‌ که‌ گویا بعدها به‌ وسیلهٔ زین‌الدین‌ ابوالفضل‌ عراقی‌ تکمیل‌ شده‌ است‌ (اسنوی‌، 2/511). نسخه‌ای‌ از دیباچهٔ آن‌ در کتابخانهٔ گوتا (پرچ‌، شم موجود است‌. نیز احتمال‌ دارد نسخهٔ موجود در کتابخانهٔ برلین‌ شم 1250 مربوط به‌ همین‌ کتاب‌ باشد I/69) S, ؛ GAL, آلوارت‌، )؛ II/93 4. عدهٔ المعاد فی‌ عروض‌ «بانَت‌ سُعاد» کعب‌ بن‌ زهیر در مدح‌ پیامبر(ص‌) که‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ در دارالکتب‌ قاهره‌ موجود است‌ II/77) S, )؛ GAL, 5 و 6. القصیدهٔ العینیهٔ و القصیدهٔ اللامیه‌، با شرح‌ آن‌ که‌ نسخه‌ای‌ از این‌ دو در رامپور موجود است‌ (همانجا)؛ 7. قصایدی‌ با عنوان‌ مِنَح‌ُ المِدَح‌ که‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ در کتابخانهٔ شهید علی‌ (همانجا)، نسخه‌ای‌ دیگر در دانشگاه‌ ییل‌ (نموی‌، نگهداری‌ می‌شود. همچنین‌ قصیده‌ یا قصایدی‌ از وی‌ در یک‌ مجموعهٔ شعری‌ در موزهٔ عراق‌ یافت‌ می‌شود (نقشبندی‌، 549)؛ 8. نورالعیون‌ فی‌ تلخیص‌ سیرهٔالامین‌ المأمون‌، که‌ خلاصه‌ای‌ از کتاب‌ عیون‌ الاثر است‌ و گاهی‌ از آن‌ به‌ نام‌ السیرهٔ الصغری‌ یاد می‌شود، چنانکه‌ از عیون‌ الاثر با عنوان‌ السیرهٔ الکبری‌ یاد کرده‌اند. نسخه‌هایی‌ از این‌ کتاب‌ در کتابخانه‌های‌ خدیویهٔ مصر (خدیویه‌، 5/172)، ازهریه‌ (ازهریه‌، 5/597)، توپکایی‌ سرایی‌ III/422-423) و انستیتوی‌ خاورشناسی‌ شوروی‌ ( خالدوف‌، موجود است‌ (در مورد دیگر نسخ‌ نک: II/85 S, .(GAL, همچنین‌ اجازه‌ نامه‌ای‌ از ابن‌ سیدالناس‌ به‌ صلاح‌الدین‌ صفدی‌ در کتابخانهٔ برلین‌ وجود دارد ( آلوارت‌، که‌ احتمال‌ دارد، همان‌ اجازهٔ مندرج‌ در وافی‌ (1/305-311) باشد. صفدی‌ در وافی‌ (1/293) به‌ یک‌ رشته‌ مکاتبات‌ ادبی‌ به‌ نظم‌ و نثر بین‌ خود و ابن‌ سیدالناس‌ نیز اشاره‌ کرده‌ است‌.

درباره ما

  • درباره آفتاب
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • راهنمای آفتاب
  • نقشه سایت

تماس با ما

+۹۸ ۲۱ ۲۳۰ ۴۴ ۳۳۳

تلگرام آفتاب

اینستاگرام آفتاب

+۹۸ ۲۱ ۲۳۰ ۴۴ ۱۰۳

ایران، تهران، میدان نوبنیاد ، کوهستان سوم ، پلاک ۳

پشتیبانی آفتاب

همکاری در کسب و کار

  • آگهی رایگان
  • تبلیغات در آفتاب
  • مشاوره کسب و کار

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیک خود را وارد نمایید
عضویت
کلیه حقوق این سایت برای شرکت شبکه ی اینترنتی آفتاب محفوظ است.
× فنی شو