اِبْنِ اِخْشید، ابوبکر احمد بن علی بن مَعْجور (270-326ق/883 - 938م)، متکلم، فقیه و مفسّر و یکی از رؤسای معتزله. برخی وی را ابن اَخشاد (طوسی، 167؛ یاقوت، 16/101)، ابن اخشیاذ (صفدی، 7/216) و ابن اخشاذ (خطیب، 4/309) نیز نامیدهاند، احتمالاً او را از آن جهت بدین نامها خواندهاند که وی در محلهای در بغداد به نام سوق العَطَش در کوچهای معروف به درب الاحشاد منزل داشته است (ابن ندیم، 245-246). پدر او یکی از والیان معتضد و مکتفی بود (ابن حزم، 4/203). نام نیای او را «بَنغَجور» نیز ضبط کردهاند (ذهبی، 15/217؛ ابن حجر، 1/231). از زادگاه و چگونگی تحصیل ابن اخشید در دوران کودکی آگاهی دقیقی در دست نیست، فقط این را میدانیم که وی برای مدتی طولانی از دانشِ ابوعبدالله محمد بن عمر صَیْمَری بهره گفت (قاضی عبدالجبار، 309؛ فخررازی، 44). او مردی پرهیزگار و گویندهای فصیح و همواره در راه تعلیم و تأمین معاش شاگردانش کوشا بود و از ملکی که داشت فقط به اندازهٔ قوتش برمیگرفت و بقیه را در راه علم خرج میکرد (ابن حزم، همانجا؛ ابن ندیم، 245-246؛ ذهبی، 15/218). او علاوه بر کلام، فقه و تفسیر به علم حدیث نیز آگاه بود و از ابومسلم کجّی، موسی بن اسحاق انصاری، فضل بن حباب جمحی و طبقهٔ آنان حدیث نقل میکرد و در آثارش به روایات آنان استناد میجست (خطیب، ذهبی، همانجاها). وی در فقه پیرو مذهب شافعی (عبّادی، 36) و در کلام پایهگذار طریقهٔ خاصی از معتزله بود که به «اخشیدیه» معروف شد. او و کعبی و ابوهاشم جبّائی از بزرگترین رهبران معتزله زمان خود به شمار میرفتند (قاضی عبدالجبار، 332؛ ابن حزم، همانجا). به نقل از مرزبانی آمده است که ابوبکر (ابن اخشید) و ابوالحسن بن مُنجم از آخرین رؤسای علم کلام بودهاند که او ایشان را درک کرده است و متکلمان بغداد و گروه بیشماری از مردم از محضر ایشان استفاده میکردهاند (ابن مرتضی، المنیهٔ و الامل، 100). از جمله شاگردان و یاران وی میتوان علی بن عیسی نحوی معروف به ابن رُمّانی اخشیدی، ابوعمران موسی بن ربّاح، ابوعمر احمد بن محمد بن حفص خلاّل بصری، ابوعبدالله حبشی و ابوالحسن انصاری را نام برد (همو، طبقات المعتزله، 110؛ ابن ندیم، 246-247؛ قاضی عبدالجبار، 332-333؛ یاقوت، 14/74). ابن اخشید معتقد بود که توبه چیزی جز ندامت از ارتکاب گناه نیست، اگر چه گناهکار قصد ترک آن عمل را نداشته باشد (ابن حزم، همانجا؛ ابن حجر، 1/231). او حیات را جسم رقیقی میدانست که در اعضای انسان جریان دارد (طوسی، 164، 167). ابن اخشید و پیروانش صدور معجزه از امامان (ع) را برخلاف دیگر معتزلیان روا میدانستند (مفید، 78). او با عقاید کلامی ابوهاشم جبائی و پیروانش سخت مخالف بود (ابن مرتضی، طبقات المعتزله، 100؛ همو، المنیهٔ و الامل، 186)، تا آنجا که فخر رازی (ص 44) میگوید:«وی وپیروانش ابوهاشمجبائیواتباعش راتکفیرمینمودند». کتابهای منسوب به ابن اخشید اینهاست: 1. الاجماع؛ .. اختصار التفسیر للطبری؛ 3. اختصار کتاب ابی علی فی النفی و الاثبات؛ 4. المبتدی؛ 5. المعونهٔفی الاصول که ناتمام مانده بود؛ 6. نظم القرآن؛ 7. النقض علی الخالدی فی الارجاء که ضمن آن عقاید فرقه مرجئه را رد کرده است؛ 8. نقل القرآن (ابن ندیم، 57، 246). در حال حاضر اثری از این کتب در دست نیست.