اِبْنِ اَبی عَصْرون، ابوسعد شرفالدین عبدالله بن ابی السّری محمد ابن هبهٔ الله علی بن المُطَهّر بن علی تمیمی موصلی دمشقی (429 یا 493- 585ق/1099 یا 1100-1189م)، از بزرگترین فقیهان شافعی و قاضی القضاهٔ دمشق در سدهٔ 6ق/12م. وی در موصل متولد شد (سُبکی، 7/132؛ ذهبی، 21/125؛ عمادالدین،2/315) و قرآن را نزد ابوالغنائم سُلَمی سَروجی، فقه را از عبدالله بن قاسم بن شهرزوری، علی ابن عمار و ابی محمد بن خلدهٔ (منذری، 118؛ ابن دُبیثی، 221؛ سبکی، همانجا) آموخت و سپس به بغداد رفت و در این شهر نیز قرآن را پیش استادانی همچون دَعوان بن علی، ابودلف زاهد، وفقه را از اسعد المِیْهَنی فراگرفت (ابن دبیثی، همانجا؛ ذهبی، 21/126؛ منذری، 118- 119)، آنگاه به واسط رفت سپس به موصل بازگشت و در آنجا به تدریس پرداخت (523ق/1129م) و سپس مدتی در سِنجار ساکن شد. در 545ق/1150م به حلب رفت و مورد توجه ملک نورالدین محمود بن زنگی قرار گرفت و همراه وی در 549 به دمشق رفت و در مدرسه غزاّلیه به تدریس پرداخت و سرپرستی اوقاف را بر عهده گرفت (سبکی، 7/133؛ نعیمی، 1/400). سپس به حلب بازگشت و پس از آن مدتی در سنجار و حران و جز آن بر مسند قضا نشست و سرانجام در 570ق/ 1174م به دمشق بازگشت و در این شهر نیز به امر قضا پرداخت و تا پایان زندگی در همانجا زیست (سبکی، همانجا). ابن ابی عصرون در واپسین سالهای زندگیخویش نابیناشد و فرزندخود محییالدین (یانجمالدین) محمد را به جای خویش نشاند (ابن خلکان، 3/54؛ ابن کثیر 12/333). وی پس از مرگ در مدرسهای که خود در دمشق بنا کرده بود، به خاک سپرده شد (ابن خلکان، 3/55؛ نعیمی، 1/401). عمادالدین کاتب اصفهانی (د 597ق/1201م) که معاصر او بوده، وی را ستوده و از او با عناوینی چون حجتالاسلام و مفتی عراق و شام یاد کرده است (2/351). ملک نورالدین محمود، به فتاوی او اعتماد داشت و امور شرعی را به وی سپرد (همو، 2/352) و مدارسی در شهرهای حلب، حماهٔ، حمص و بعلبک برای وی ساخت (سبکی، 7/133). آثار: با اینکه ابن ابی عصرون را نویسندهای پر کار دانستهاند، امّا بیشتر آثار وی در دست نیست. این آثار به نام وی در منابع یاد شده است: 1. الارشاد فی نصرهٔ المذهب (ابن خلکان، 3/54؛ نعیمی، 1/401) که ناتمام مانده است؛ 2. الانتصار لماجرد فی المذهب من الاخبار و الاختیار، در 4 مجلد (نعیمی، همانجا؛ حاجی خلیفه، 1/1174 که نسخهای عکسی از آن شامل 4 جزء در قاهره موجود است (سیّد، 1/287- 288)؛ 3. التنبیه فی معرفهٔ الاحکام (نعیمی، 1/401)؛ 4. التیسیر فی الخلاف (سبکی، 7/134)؛ 5. الذریعهٔ فی معرفهٔ الشریعهٔ (بغدادی، ایضاح المکنون، 1/542)؛ 6. رسالهٔ فی نفی قضاء الاعمی و جوازه (همو، هدیهٔ العارفین، 1/457)؛ 7. صفوهٔ المذهب من نهایهٔ المطلب، در 7 جلد، ملخصِ نهایهٔ المطلب فی درایهٔ المذهبی امام الحرمین جوینی (د 478ق/1085م) که در اصل شامل 40 جلد بوده و اکنون نسخههایی از آن موجود است (حاجی خلیفه، 2/1990)؛ 8. الفرائض (ابن کثیر، 12/334)؛ 9. فوائد المهذب (سبکی، همانجا)؛ 10. مآخذ النّظر (سبکی، 7/134؛ نعیمی، همانجا)؛ 11. المرشد (ابن خلکان، 3/54)؛ 12. الموافق و المخالف (سبکی، همانجا).