اِبْنِ اَبی طَیّ، یحیی بن حمید (یا حُمَیدهٔ: حاجی خلیفه، 1/27) ابن ظافر طائی حلبی غسّانی (575 - ح 630ق/1179-1233م)، مورخ و ادیب شیعی. یاقوت او را در 619ق/1222م در حلب دیده است (ابن حجر، لسان، 6/264). وی در حلب زاده شد. کتبی از یاقوت نقل میکند که پدر یحیی را فرزندی نمیماند و شبی که یحیی به دنیا آمد، کنیزی وی را بر بام برد. هوا سخت سرد بود. چشمان کودک پس از گریستن بسیار سپید شد و از آن پس پیوسته درد چشم داشت. چون به بلوغ رسید، آن قسمت از دیدگانش که سپید شده بود، روشن گشت (کتبی، 4/269). پیشهٔ پدرِ یحیی را برخی نجّاری (النّجارهٔ) نوشته و آوردهاند که بر همهٔ نجارانِ حلب مقدّم بود و در نسب وی نیز «ابن نجار» را افزودهاند (همانجا) و ابن حجر «صنعهٔ التجارهٔ» ضبط کرده است ( لسان، 6/263). یحیی قرائت قرآن را نزد پدر آموخت و فقه امامیّه را از ابن شهر آشوب فراگرفت (کتبی، 4/269) و در اصوال، قرائات، لغت و جز آنها دستی یافت (دجیلی، 2/56) و روایت ابوعَمرْو نافع را تجرید کرد (آقابزرگ، طبقات، 205). همچنین وی نزد تاج علی اشرف بن اعز [یا اغر] (د 610ق/1213م) به تلمذ پرداخت و نهجالبلاغهٔ و مقداری از اشعار تاج علی را نزد او خواند (صفدی، الوافی، 10/273؛ همو، نکت، 120). ابن ابی طی شعر نیز میگفت. وی، الملکالظاهر بن صلاحالدین (والیْ حلب: 582 -613ق/1186-1216م) را مدح گفت و در سلک شاعران و مقربان وی درآمد (دجیلی، 2/56؛ برق، 386). ابن ابی طی از 597ق/1201م به آموزش اطفال پرداخت و تصنیف و تألیف را پیشهٔ خویش ساخت و روزی خود را از آن راه مییافت (ابن حجر، لسان، 6/363). ابن خلکان از وی به عنوان ادیب حلبی یاد کرده و تاریخ او را تاریخ کبیر خوانده است (1/259). ابن حجر از یاقوت نقل میکند که ابن ابی طی تصنیف را دکان خویش و وسیلهٔ گذران معاش ساخته بود. وی به تصانیف دیگران دست میبرد و با پس و پیش کردن و افزودن و کاستن مطالب کتب دیگران که در آنها رنج برده بودند، نامی عجیب بر آنها مینهاد و با کتابتی عالی عرضه میکرد ( لسان، 6/263). همین مطلب را «دائرهٔالمعارف اسلام1» دربارهٔ تألیفات ابن ابی طی - التبه به گونهای دیگر - بیان کرده است، اما به قول آقابزرگ، دور نیست که چون شیعیان یاقوت را به علت عقیدهٔ نادرستش نسبت به علی (ع) - چنانکه ابن خلکان ذکر میکند (6/127- 128) - از سوریه گریزانده بودند، وی چنین تهمتها را بر ابن ابی طی وارد کرده است، بیآنکه از کتب مشخصی در این زمینه نام برده باشد (آقابزرگ، طبقات، 205). مهمترین اثر ابن ابی طی تاریخ بزرگ او به نام معادن الذهب فی تاریخ الملوک و الخلفاء و ذوی الرُّتب است که مورد استفادهٔ مورخان پس از وی به ویژه ابن فرات و ابو شامه قرار گرفته و برگرفتههای مهمی از آن در آثار این دو مورخ محفوظ مانده است (ابوشامه، جم؛ ابن فرات، 4(1)/29، 65، 90، 94- 95). همچنین ابن خلکان (1/259)، ابن شحنه (ص 85)، راغب (1/362، 4/378)، صفدی ( نکت، 120؛ وافی، 10/373) و ذهبی (3/114) از تاریخ او نقل و استفاده کردهاند. فصولی از معادن الذهب به حکومت صلاحالدین و فرزندش الظّاهر اختصاص داشته و نیز دارای اطلاعات با ارزشی دربارهٔ تاریخ شام، جنگهای صلیبی، تاریخ ایران، مصر و عراق بوده است ( 2 EI). در همین مأخذ به شیوهای از معادن سخن رفته که گویا اصل کتاب در دسترس نویسندهٔ آن بوده، اما وجود نسخهای از آن محقق نشده است. شماری از دیگر آثار ابن ابی طی که در کتب پس از وی یادی از آنها شده، عبارتند از اخبار شعراء الشیعهٔ یا اخبار الشعراء السّبعهٔ (حاجی خلیفه، 1/27؛ آقابزرگ، طبقات، 206)؛ بیان المعالم (نصرالله، 181)؛ تاریخ العلماء (صفدی، وافی، 1/53)؛ تاریخ مصر، (حاجی خلیفه، 1/304)؛ تهذیب الاستیعاب قرطبی (راغب، 4/378)؛ الحاوی فی رجال الامامیهٔ (ابن حجر، لسان 6/264)؛ حوادث الزمان در 5 مجلد به ترتیب حروف (حاجی خلیفه، 1/693)؛ خلاصهٔ الخلاص فی آداب الخواص در 10 مجلد (کتبی، 4/270)؛ رواهٔ الشیعهٔ (حاجی خلیفه، 2/1099)؛ سلک النظام فی اخبار الشام (ابن حجر، همانجا)؛ شرح نهجالبلاغهٔ در 6 مجلد (همان، 6/263)؛ طبقات الامامیهٔ که ابن حجر در ذکر یغوث صحابی از آن نقل میکند ( اصابهٔ، 3/670)؛ طبقات العلماء (حاجی خلیفه، 2/1104)؛ عقود الجواهر فی سیرهٔ الملک الظاهر (همو، 2/1155)؛ فضائل الائمّهٔ در 4 مجلد (ابن حجر، لسان، 6/264)؛ کتاب السیر در 3 مجلد (آقابزرگ، مصفی، 13)؛ کنز الموحدین فی سیرهٔ صلاحالدین (حاجی خلیفه، 2/1520)؛ مختار تاریخ المغرب (همو، 2/1622)؛ مناقب الائمهٔ الاثنی عشر (زرکلی، 9/175)؛ المنتخب فی شرح لامیهٔ العرب (بغدادی، 568؛ نصرالله، 181). فهرست مفصلی از دیگر تألیفات ابن ابی طی در فوات الوفیات (کتبی، 4/270-271) آمده است.