اِبْنِ دیزیل، ابواسحاق، ابراهیم بن حسین بن علی بن دیزیل کسائی همدانی معروف به سیفنَّه (د 281ق/894م)، محدث و فقیه. ابن دیزیل را به این سبب سیفنه لقب داده بودند که وی هرگاه به عالمی برمیخورد، تا همهٔ احادیث او را نمینوشت او را رها نمیکرد سیفنه نام پرندهای است که گویند هرگاه بر درختی مینشیند تمام برگهای آن را یا میخورد یا میکند و دور میریزد (سمعانی، 13/425؛ فیروزآبادی، 4/235). او را به خاطر کثرت ملازمتش با عفّان بن مسلم، دابّهٔ عفان نیز نامیدهاند (ذهبی، تذکرهٔ، 2/608). ذهبی ولادت او را اندکی قبل از 200 ق دانسته است ( سیر، 13/185). وی در حجاز، شام، مصر، عراق و جبال استماع حدیث کرد (صفدی، 5/346) و از کسانی چون عفان بن مسلم انصاری و علی بن عیاش حِمصی و آدم بن ابی ایاس عسقلانی و ابوصالح کاتب اللیث حدیث شنید (سمعانی، 13/424؛ ابن عساکر، 2/205). قرائت قرآن را نزد قالون که از روات قرائت نافع بوده، آموخت و از او روایت نمود (ابن جزری، 1/11) و به گفتهای 60 سال از عمر خود را به منظور جمع حدیث در سفرهای طولانی گذراند (ابن عساکر، 2/206). ابوعوانهٔ اسفراینی، احمد بن هارون بردیجی، عمر بن حفص مستملی، احمد بن مروان دینوری و کسان دیگری از او روایت کردهاند (ذهبی، سیر، همانجا). وی در ضبط و کتابت حدیث چندان دقیق بود که میگفت اگر کتابم در دستم باشد و احمد بن حنبل در طرف راستم و یحیی بن معین در طرف چپم باشند، نگرانی ندارم، یعنی از ضبط و نوشتن آن عاجز نیستم (همان، 13/186). حاکم نیشابوری (همانجا) و ابن عساکر (2/205) او را ثقه و امین دانسته و صحت اسناد وی را مورد تأیید قرار دادهاند. ابن حجر پس از نقل گفتهٔ ابن قیم جوزیه در جلاء الافهام در خصوص تضعیف وی، گوید: ظاهراً ابن قیم او را با شخص دیگری اشتباه کرده، زیرا ابن دیزیل یکی از حافظان بزرگ بوده است (1/48؛ قس: ابن قیم، 15). چیزی از آثار ابن دیزیل بر جای نمانده و کتاب صفین تنها اثری است که به او منسوب است. ابن کثیر (6/75) کتاب مصنفات را نیز به او نسبت داده و صفین را جزئی از این کتاب دانسته است. ابن ابی الحدید (2/222 به بعد، 3/206- 208، 5/254، 255) قطعاتی از کتاب صفین وی را در شرح نهج البلاغه نقل کرده که بعضی از آنها را نصر بن مزاحم (ص 395) نیز از طریق دیگر در کتاب وقعهٔ صفین خود آورده است (قس: ابن ابی الحدید، 2/222، 224).