اِبْنِ دُبَیْثی، جمالالدین ابوعبدالله محمد بن سعید بن یحیی بن علی (558 -637ق/1163- 1239م)، مورخ، محدّث، مُقری و فقیه شافعی. نسبت «دبیثی» به سبب انتساب جدّ دومش علی به روستای دبیثا واقع در اطراف شهر واسط است. وی در واسط (عراق) زاده شد (ابن خلکان، 4/394؛ ابن دمیاطی، 1/13) و در همانجا به تحصیل مقدماتی پرداخت و سپس به بغداد رفت و در آنجا به فراگیری علوم قرآنی، حدیث و فقه پرداخت (ابن دبیثی، 1/277) و ظاهراً در همین دورهٔ نوجوانی قرآن را از حفظ داشته است (ابن فوطی، 135-136). ورود وی به بغداد با آغاز خلافت ناصر (575 -622ق/1179- 1225م) و ایجاد جوّ آزادیِ نسبی برای مذاهب مختلف همراه بود. اگر چه ظاهراً ابن دبیثی از آن پس در بغداد اقامت گزید، ولی ابن نجار قول اقامت وی در بغداد را نپذیرفته است. زیرا میگوید: وی چندین بار به بغداد سفر کرده است (ابن دمیاطی، 1/14). وی در 579ق حج گزارد و در حجاز از برخی از مشایخ حدیث شنید (ابن دبیثی، 1/165؛ ذهبی، المختصر، 84). او در 611ق/1214م سفری به اربل داشته و در آن شهر به اسماع و استماع پرداخته (ابن خلکان، همانجا؛ قس: ابن دبیثی، 1/168، 172) و ظاهراً سفر وی به موصل نیز در همین ایام بوده است (ابن دبیثی، 1/276). وی ادبیات را نزد استادانی چون مصدق بن شبیب، قرائات را نزد مشایخی چون ابوبکر بن باقلانی و ابن کیّال (ابن دمیاطی، 1/13-14؛ ذهبی، معرفهٔ القراء، 2/500) و فلسفه و اصول و کلام را نزد مجیرالدین محمود بن مبارک و ابوالحسن بن بوقی که از فقهای شافعی بودند، فراگرفت (ابن دمیاطی، 1/13؛ ذهبی، تذکرهٔ الحفاظ، 4/1414). گفتهاند که مشایخ حدیث وی بالغ بر صدها تن بودهاند. او بسیاری از آنان را در ذیل خود ذکر کرده است (جم) که از آن جملهاند: ابوالفرج ابن جوزی، ابن ابی الفوارس، ابوبکر حازمی، ابن مندائی، ابن مخلد ازدی، ابن کتانی و ابن شاتیل (قس: منذری 3/528 - 529؛ ابن ساعی، 9/377). گاهی وی از مشایخ سایر مراکز علمی چون اصفهان و دمشق اجازهٔ روایت، و گاه متون نوشتههای آنان را دریافت میکرد که از جملهٔ آنان میتوان از ابوالمواهب ابن صُصْری یاد کرد (ابن دبیثی، 1/130، 212، 244). میان ابن دبیثی و برخی از مشایخ او چون ابوموسی مدینی اصفهانی رابطهای متقابل بود و مقام وی نزد استادانش در حدی بود که از وی حدیث نقل میکردند (ذهبی، المختصر، 47). از جملهٔ مشهورترین شاگردان و راویان وی میتوان از یاقوت حموی، ابن نجار، ابن ساعی و ابن نقطه نام برد. مُنذری نیز از وی مکرراً اجازه دریافت کرده است (صفدی، 3/103، به نقل از یاقوت؛ منذری، 3/529؛ ابن ساعی، 9/26، 58؛ ذهبی، تذکرهٔ الحفاظ، 4/1415). ابن دبیثی در ادبیات نیز چیره دست بود و شعر و نثری نیکو داشت (منذری، همانجا؛ صفدی، 3/102). قطعاتی از شعرش در لابهلای شرح حال وی نقل شده است (ابن خلکان، همانجا؛ ابن فوطی، 136؛ ابن دمیاطی، 1/14؛ صفدی، 3/103). برخی از مورخان قوت حافظه و حضور ذهن وی را ستوده و آوردهاند که اغلب آنچه را تدریس میکرد، در ذهن داشت (سمعانی، 5/310-311، حاشیه؛ ذهبی، تذکرهٔ الحفاظ، 4/1415؛ صفدی، 3/102). ابن دبیثی در زمان خود یکی از «شهود عدل» در دستگاه قضایی و مدتی نیز متولی وقف عام و ناظر اوقاف مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد بود، لیکن از تمام مناصب مزبور استعفا کرد و از فعالیتهای غیر علمی کناره گرفت (جواد، 10؛ صفدی، 3/103). وی با خلیفه الناصرلدیناللهعباسی روابط حسنهٔعلمی داشته است(جواد،همانجا). ابن نجار و جمعی دیگر اخلاق و دیانت وی را ستودهاند و ذهبی او را توثیق کرده است ( تذکرهٔ الحفاظ، 4/1414). اگر چه ابن دبیثی خود شافعی مذهب بود (منذری، 3/528)، لیکن در میان مشایخ وی به افرادی از مذاهب مختلف حتی حنبلی و شیعی برمیخوریم (ابن دبیثی، جم) و این خود بر سعهٔ نظر او دلالت دارد. وجود جمعی از صوفیه در زمرهٔ مشایخ ابن دبیثی، و اینکه او گاهگاه آنان را ستوده، به خصوص این نکته که گاهی با عبارت «اهل حقیقت» از صوفیان نام میبرد (ذهبی، المختصر، 58) و نیز همراهی او با ابوعبدالله مغربی صوفی به قصد سفر حج (ابن دبیثی، 1/165) این تصور را تقویت میکند که به افکار صوفیه گرایش داشته است. آثار: الف - چاپی: ذیل تاریخ مدینهٔ السلام بغداد، که در واقع ذیلی بر ذیل سمعانی بر تاریخ خطیب بغدادی و مشتمل بر شرح حال کسانی است که پس از وفات سمعانی (562ق/1167م) درگذشته و یا اینکه از قلم سمعانی افتادهاند. این ذیل تا تاریخ 621ق را در بردارد، دو مجلد از این کتاب به کوشش بشّار عوّاد معروف میان سالهای 1974 و 1979م در بغداد به چاپ رسیده است. ذیل ابن دبیثی به نوبهٔ خود مورد تکمیل دیگران قرار گرفته است. از جمله مُنذری بر آن تعلیقاتی دارد که در حاشیهٔ برخی از نسخ خطی ذیل باقی مانده است (نک: معروف، 46). ابن قطیعی ملحقهای بر آن نوشته (حاجی خلیفه، 1/288) و ذهبی آن را تلخیص کرده است. این تلخیص تحت عنوان المختصر المحتاج الیه من تاریخ ابن الدبیثی، به کوشش مصطفی جواد در 1371ق/1951م در بغداد و مجدداً در 1405ق/1985م در بیروت به چاپ رسیده است. ب - آثار منسوب: 1. تاریخ واسط. ابن فوطی در سدهٔ 8ق نسخهای از آن را داشته (ابن حجر، 3/159-160) و بنا به گفتهٔ منذری (3/529) کتابی پرحجم بوده است؛ 2. معجم شیوخه: ذهبی ( تذکرهٔ الحفاظ، 4/1415) آن را ذکر کرده است. ظاهراً چنانکه از عبارت منذری برمیآید، ابن دبیثی تألیفات دیگری نیز داشته است.