اِبْنِ دارِسْت، ابوالفتح منصور بن احمد (د 467ق/1075م)، ملقب به امینالدوله و مجدالوزراء، از وزیران القائم بامرالله خلیفهٔ عباسی. ابن دارست از وزیرزادگان فارس و اسلاف تاجالملک ابوالغنائم وزیر سلجوقیان بود و به خاندان دارستیان که از جمله بزرگان شیراز بودند، تعلق داشت (منشی کرمانی، 21-22). وی در آغاز کار و پیش از آنکه به وزارت خلیفه برسد، در شیراز خزانهدار ابوکالیجار مرزبان بن سلطان الدولهٔ بویهی (حک 415-440ق/ 1024- 1048م) بود (ابن اثیر، 10/14؛ ابن جوزی، یوسف، 248) و در آنجا به داشتن صفات نیک و کمالات اخلاقی شهرت یافته بود، خط را نیز زیبا مینوشت (منشی کرمانی، 22). صفات پسندیده و شهرت او به توانگری و همچنین نقار موجود میان ابوتراب اثیری (حاجب الحُجاب) و ابو منصور بن یوسف سبب شد که ابومنصور در 453ق/1061م خلیفه را به تفویض وزارت به ابن دارست برانگیزد و تأکید کرد که ابن دارست برای تصدّی منصب وزارت نه تنها چیزی به عنوان اقطاع طلب نمیکند، بلکه اموالی نیز پیشکش میدارد (ابن اثیر، همانجا؛ بنداری، 24). اما چون ابن دارست به فرمان خلیفه از شیراز به بغداد فراخوانده شد، عمیدالملک کندری وزیر طغرل طی نامهای ناخشنودی پادشاه سلجوقی را از وزارت ابن دارست به اطلاع خلیفه رساند. خلیفه به این بهانه که بازگرداندن ابن دارست از میان راه و نپذیرفتن او مقرون به مصلحت نیست، نظر طغرل را نپذیرفت (همانجا). ابن دارست در 8 ربیعالاول 453ق/ 4 آوریل 1061م از شیراز به بغداد وارد شد و در نیمهٔ ربیعالثانی همان سال به حضور خلیفه رفت و امور وزارت را بر عهده گرفت (همانجا؛ ابن کثیر، 11/86) و نیز از خلیفه القاب امینالدوله و مجدالوزراء یافت (خواندمیر، 83). همهٔ مورخان اتفاق دارند که ابن دارست پس از ورود به بغداد به مقام وزارت خلیفه رسید اما بسط ابن جوزی (همانجا) میگوید که وی پس از آنکه دعوت خلیفه را پذیرفت و به بغداد رفت، در آنجا کاتب خلیفه گردید و خلعت گرفت. ابن دارست در دورهٔ تصدی وزارت، در سامان دادن به اوضاع آشفته، به ویژه امور دیوانی، کوششها کرد و به توفیقهایی نیز دست یافت (ابن عمرانی، 197). در همان زمان طغرل سلجوقی وزیر خود عمیدالملک کندری را به خواستگاری دختر خلیفه به بغداد فرستاد. ابن دارست به استقبال او تا نهروان بیرون رفت (جمادی الثانی 453/ ژوئن 1061). آنگاه آن دو به اتفاق به شهر درآمدند، اما در آنجا میان دو وزیر کدورتی پدید آمد (بنداری، 21-22؛ ابن جوزی، یوسف، 80). بنابر نقل برخی از منابع - که چندان درست به نظر نمیرسد - عمیدالملک پس از بازگشت بار دیگر از جانب طغرل نامهای به خلیفه نوشت و عزل ابن دارست را خواستار شد؛ «خلیفه ابا نمود و بر مرتبت وزیر بیفزود» (منشی کرمانی، 22)، ولی ابن دارست خود نگران شد و در 4 ذیحجهٔ 454ق/10 دسامبر 1062م از همهٔ مقامات خود استعفا داد و به اهواز رفت و در همان شهر در 11 شعبان 467ق/2 آوریل 1075م درگذشت (همانجا؛ عقیلی، 136؛ قس: بنداری، 24؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، 8/297؛ خواندمیر، 83 -84). ابن اثیر (10/101) درگذشت او را در 468ق دانسته و آن را جزو حوادث این سال بیان داشته است. اینکه منشی کرمانی (ص 22) مدت وزارت او را دو سال و یک ماه ضبط کرده، درست نیست. گروهی از شاعران ابن دارست را در دوران وزارت مورد ستایش قرار دادهاند. از جمله ابوالحسن الخبّاز قصیدهٔ مفصّلی در هنگام انتصاب ابن دارست به وزارت سرود و در آن او را بسیار ستود (ابن اثیر، 10/14).