اِبْنِ خُرَّزاد، ابویعقوب یوسف بن اسماعیل نَجیرمی (345- 423ق/956-1032م)، لغتشناس، ادیب، راوی و ناسخ مشهور مصر. خرزاد گویا نام مشهور فارسی است (نک: یوستی، «خرذاز» در سمعانی، 7/137، به احتمال قوی غلط چاپی است). نظر ابن خلکان (7/76-77) دربارهٔ اشتقاق آن نادرست است. این کلمه از «خرّ» به معنی خرّه، فرّ و «زاد» ترکیب شده و معادل «فرزاد» بوده. نَجِیرم یا نَجَیرم یا نَجارم به نوشتهٔ سمعانی نام محلهای در بصره بود. اما به گفتهٔ ابن بلخی (ص 141) شهرکی از توابع سیراف (در ساحل خلیج فارس) است. چنانکه یاقوت احتمال داده (4/764) ظاهراً «نام این محلهٔ بصره از نام شهر نجیرم گرفته شده و ساکنان آن محله از آن شهر کوچ کرده بودهاند. خانوادهٔ ابن خرزاد که اهل علم و ادب بودند، در مصر به تجارت چوب اشتغال داشتند و عاقبت نیز در همان دیار مسکن گزیدند (ابن خلکان، 7/75). او در جوانی نامورترین فرد خاندان خود شد. اگر چه از نحوهٔ پرورش او در مصر اطلاعی در دست نیست، اما آنچه از روایات موجود استنباط میشود، حاکی از آن است که او دارای خطی اگر چه نازیبا ولی در کمال صحت و اتقان بود. به همین سبب در مصر به نسخه نویسی از کتب ادب پرداخت و چون او خود ادیبی دانشمند و آشنا به علم لغت و نحو بود، دستنوشتههایش به زودی مورد توجه مصریان قرار گرفت تا بدانجا که در خرید آثارش بر یکدیگر پیشی میگرفتند. مشهور است که نسخهای از دیوان جریر به خط او 10 دینار به فروش رسید. او را به سبب شهرت در نسخهنویسی و استادی در ادب و لغت، عامل مؤثر نشر کتابهای کهن در سرزمین مصر میدانند تا آنجا که ابن خلکان (همانجا) گوید: روایت بیشتر کتابهای ادب و شعر و لغت و ایام عرب در مصر از طریق او بوده است. ابن ماکولا (5/118) و به تبع وی سمعانی (همانجا) از شخصی همنام او، یعنی ابویعقوب یوسف بن یعقوبِ سَعْتَری نجیرمی (د 370ق/980م) نام میبرند که احتمالاً ابن خرزاد از او حدیث روایت میکرده است. شاید همین تشابه نام سبب خلط این دو با یکدیگر شده باشد. ابن خلکان (همانجا) نیز دچار همین لغزش شده است و در ذکر سلسلهٔ راویان، این دو تن را در هم آمیخته و قائل به یک شخصیت شده است. سیوطی (2/346) نیز این اشتباه را عیناً تکرار کرده و حتی برای معرفی بیشتر لقب «سعتری» را نیز به دنبال اسم «ابن خرزاد» افزوده است، اما ذهبی (17/441، 16/259) این دو را از یکدیگر تفکیک کرده و در دو بخش مجزا به شرح حال هر یک پرداخته است. ابن قفطی (3/79) به نقل از ابن برکات (420-520ق/1029-1126م) در باب او میگوید: وی را در راه قُرافه (گورستانی در مصر: یاقوت، 4/48) دیدم که در حین راه رفتن، کتابی مطالعه میکرد. در آن هنگام وی پیرمردی بود با چهرهای گندمگون، ریشی انبوه و عمامهٔ مدوری بر سر داشت. ابن خلکان (7/76) این روایت را خالی از تردید نمیبیند، زیرا ابن برکات به هنگام مرگ ابن خرزاد طفلی 3 ساله بوده است و از این رو بعید نیست که ابن برکات فرزند ابن خرزاذ را دیده باشد. در این صورت ممکن است نام وی همان باشد که ابن قفطی (همانجا) به صورت «ابو یوسف بن خرزاد» ضبط نموده است. در غیر این صورت باید بپذیریم که ابن قفطی نیز در ثبت نام وی دچار اشتباه شده است.