اِبْنِ خُراسانی، ابوالعِزّ محمد بن محمد بن مواهب (494- رمضان 576ق/1101 - ژانویهٔ 1181م)، شاعر، عروضی، نحوی و کاتب بغدادی. به سبب نام نیایش از او به ابن مواهب نیز یاد کردهاند (صفدی، 1/150؛ ذهبی، سیر، 21/82). از جزئیات زندگی وی چندان اطلاعی در دست نیست. احتمالاً در خراسان زاده شده و در طلب علم به بغداد رفته و همانجا مسکن گزیده است. از این رو به بغدادی نیز شهرت یافته است (ابن فوطی، 4(3)/373؛ ذهبی، میزان، 4/31؛ همو، العبر، 3/73). وی ادب عرب را نزد جوالیقی فرا گرفت (یاقوت، 19/46؛ ابن قفطی، 3/214) و از ابن نَبْهان و ابوالحسین بن الُطّیوری و دیگر مشاهیر عصر خویش حدیث شنید (ذهبی، سیر، همانجا؛ همو، المختصر، 67). بزرگانی چون ابن دبیثی از او حدیث روایت کردهاند. همو، چنانکه خود اشاره کرده (نک: ذهبی، المختصر، همانجا) اجازهٔ روایت نیز از او گرفته بوده است، اما از آنجا که در اواخر عمر فراموشکاری و غفلت بر ابن خراسانیغالبآمدهبود،ذهبی - برخلافگفتهٔخود در سیر (همانجا) - بعید میداند که ابن دبیثی از او حدیث شنیده باشد ( میزان، همانجا). ابن حجر (5/370) نیز بر همین عقیده است، حال آنکه ابن دبیثی در روایت خود تصریح کرده که قبل از پدید آمدن این عارضه از او حدیث شنیده و اجازهٔ روایت گرفته بوده است. وی به شوخ طبعی و ذکاوت شهرت داشت و نکتههای او نقل محافل علمی بغداد بود (ابن قفطی، 3/213-214؛ ذهبی، العبر، همانجا). ابن خراسانی شعر نیز میسرود و در بدیهه سرایی چیره دست بود (عمادالدین، 1(3)/228). گروهی از خلفا، و وزرای عصر خویش را نیز مدح گفته که از آن جملهاند: مستر شد (ذهبی، المختصر، همانجا) و مستضیء. وی خلیفهٔ اخیر را در مناسبتها و اعیاد مختلف چون فتح مصر (567ق/1172م) به دست صلاحالدین ایوبی و خواندن خطبه به نام خلیفه، مدح کرده است (عمادالدین، 1(3)/234- 235). چنانکه گذشت، ابن خراسانی در اواخر عمر به ضعف قوای دماغی دچار گشت (همو، 1(3)/229؛ ذهبی، همانجا) و سرانجام در اوایل ماه رمضان 576 درگذشت (یاقوت، همانجا؛ سیوطی، 1/235) و در قبرستان الوردیهٔ بغداد که امروز به مقبرهٔ شیخ سهروردی مشهور است، به خاک سپرده شد (ابن قفطی، 3/214؛ بهجهٔ الاثری، 1(3)/229). آثار منسوب: 1. دیوان ابن خراسانی در 15 مجلد (عمادالدین، 1(3)/228) یا 10 مجلد (یاقوت، 19/47) بوده که به نوشتهٔ ابن قفطی (3/213) دستنویس شاعر در زمان او خرید و فروش میشده است، اما اکنون جز پارهای اشعار که در منابع مختلف چون ابن فوطی (4(3)/373)، ابن شاکر (3/238- 239)، یاقوت (19/46-47) و به خصوص عمادالدین کاتب (1(3)/229-252) آمده است، چیزی در دست نیست. عمادالدین علاوه بر آنچه ظاهراً از دیوان وی برگرفته، در 561ق چندین قطعه شعر نیز از خود او شنیده که برای نوشتن بر حاشیهٔ انواع جامهها، همیانها و جز آنها سروده بوده است (1(3)/252- 255)؛ 2. النوادر المنسوبهٔ الی حدهِٔ الخاطر (صفدی، 1/150؛ ابن شاکر، 3/238؛ ذهبی، العبر، همانجا)؛ 3. العروض (یاقوت، 19/46؛ ابن فوطی، صفدی، همانجاها).