اِبْنِ حَسْدای، ابوالفضل، حسدای بنیوسف بنحسدایاسرائیلی (د پس از 478ق/ 1085م)، وزیر، کاتب و شاعر عصرملوکالطوایف اندلسی. وی که از یک خاندان بزرگ یهود برخاسته بود (صاعد، 205)، بعدها اسلام آورد (مقری، 3/293). نیای وی، حسدای، از احبار بزرگ یهود و از پیشگامان فقه و تاریخ یهود در اندلس بود و در بارگاه حکم المستنصر (حک 350-366ق) منزلتی والا یافته بود (ابن ابی اصیبعه، 2/50؛ قس: ضیف، 2/441، حاشیه). پدر وی یوسف که در شعر و ادب دستی داشت از حمایت بارگاه بنی هود در سرقسطه برخوردار بود (ابن بسام، 3(1)/457- 458). از جزئیات زندگی و تاریخ تولد و مرگ ابن حسدای اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم که در سدهٔ 5ق/11م در سرقسطه میزیسته و هنگامی که صاعد اندلسی (د 462ق) که ظاهراً با او مجالست داشته در 458ق از او جدا شد، هنوز جوان بود (نک: صاعد، 206؛ قس: ابن ابی اصیبعه، 2/51). ابن حسدای احتمالاً در سرقسطه زاده شده و در همان شهر نیز پرورش یافته و مدارج علمی را پیموده است. محدودهٔ آموختههای وی بسیار گسترده بود و گذشته از شعر و لغت و ادب، ریاضیات و حکمت و طب و موسیقی را نیز آموخته بود (صاعد، 205؛ ابن بسام، 3(1)/458؛ ابن ابی اصیبعه، همانجا). با اینهمه او عمدتاً به کتابت و تحریر رسایل اشتهار یافته است (ابن بسام، همانجا؛ ابن خاقان، 182). اسلام پذیری ابن حسدای ظاهراً از سر صدق و خالی از غرض نبوده است و گذشتگان نیز در صداقت وی به دیدهٔ تردید نگریستهاند و گاه گفتهاند که او، علیرغم مقام شامخ علمی، چون آیین یهود را در اجتماع مسلمانان مانع پیشرفت خود میدید، اسلام آورد (ابن خاقان، همانجا؛ عمادالدین، 3/460- 461؛ ابن دحیه، 196)، و گاه گفتهاند عشق به کنیزکی مسلمان انگیزهٔ روی آوردن او به اسلام شده است (ابن بسام، همانجا؛ مقری، 3/401؛ قس: پرز، «شعر اندلس1»، .(267 در هر حال گرویدن او به اسلام سرآغاز ترقی و کامیابی وی شد (ابن خاقان، 182-183؛ عمادالدین، 3/461؛ ابن سعید، 2/441). چنانکه از برکت مقام علمی و دانش گستردهٔ خویش، به دربار بنی هود در سرقسطه راه یافت و وزیر و کاتب و مدیحهسرای آنان شد. به همین سبب نیز منابع کهن اغلب از او با عنوان «وزیر کاتب» یاد کردهاند (نک: ابن بسام، 3(1)/457- 458؛ ابن خاقان، 182؛ عمادالدین، 3/460؛ ابن دحیه، همانجا). او نخست به خدمت مقتدر (حک 438-474ق/1046-1081م) درآمد و کاتب و مدیحهسرای وی شد (ابن خاقان، 183؛ عمادالدین، 3/461). مقام و منزلت ابن حسدای در دورهٔ حکومت مؤتمن (حک 474- 478ق) و پسرش مستعین (حک 478-503 ق) نیز پایدار بود. بسیاری از نامههایی که ابن حسدای از جانب این 3 امیر یا خطاب به آنان نوشته اکنون در دست است. هنگامی که مستعین در زمان حکومت پدر در جشنی بزرگ با دختر ابوبکر بن عبدالعزیز وزیر حکومت بلنسیه ازدواج کرد، ابن حسدای عهدهدار نوشتن دعوت نامههای این جشن شد (ابن خاقان، همانجا؛ قس: پرز، «شعر اندلس»، 295 .(267, یکی از این نامهها را که به گفتهٔ ابن خاقان (183-184) اجمال و ایجازی خیره کننده داشتهاند، منابع نقل کردهاند (نیز نک: ابن بسام، 3(1)/464- 465؛ عمادالدین، 3/462-463). بدین سان ملاحظه میکنیم که ابن حسدای مقرب درگاه امیران شده بود (قس: پرز، «اللغهٔ العربیهٔ»، 405)، و در مجالس و گردشهای آنان شرکت میجست: ابن بسام (3(1)/493) به یکی از این گردشها که در التزام مستعین و روی رودخانهٔ ابره2 رخ داده، و در اثنای آن ابن حسدای شعری نیز خوانده، اشاره میکند (نیز نک: ابن خاقان، 184- 185؛ عمادالدین، 3/461-462؛ ابن ظافر، 367- 368؛ قس: پرز، «شعر اندلس»، .(209-210 با اینهمه چنین مینماید که ابن حسدای بعدها به دلایلی از خدمت دربارگاه مستعین کناره گرفته و احتمالاً از سرقسطه گریخته است. نامهای را که او به همین مناسبت خطاب به مستعین نگاشته و پاسخ مستعین به وی را ابن بسام نقل کرده است (3(1)/461-462، 494). ابن حسدای را یکی از 5 ادیب بزرگ یهودی در سدهٔ 5 ق/11م اندلس دانستهاند (پرز، «اللغهٔ العربیهٔ»، 404). آثاری که از او به جای مانده عمدتاً رسایلی است که وی با اسلوبی متصنع خطاب به امیران و بزرگان اندلس نوشته است (نک: ابن بسام، 3(1)/284- 289، 459- 485). از شعر او نیز جز آن چند پارهای که در منابع آمده، چیزی باقی نمانده است. در میان یهودیان اندلس فرد دیگری نیز به ابن حسدای مشهور است و او ابوجعفر، یوسف بن احمد بن حسدای، طبیب نیمهٔ دوم سدهٔ 5ق/11م و نیمهٔ اول سدهٔ 6ق/12م است که در ایام خلافت الا¸مر باحکام الله (حک 495-524ق) خلیفهٔ فاطمی مصر به آن کشور سفر کرد و به خدمت وزیر او مأمون (مق 519ق) درآمد و به سبب شرحهایی که بر کتب طبی بقراط و جالینوس نوشت، شهرت یافت (ابن ابی اصیبعه، همانجا). خویشاوندی این دو را میتوان بسیار محتمل دانست.