اِبْنِ حاج، ابوالعباس احمد بن محمد اَزدی اشبیلی (د 647 یا 651ق/1249 یا 1253م)، نحوی و ادیب اندلسی و معاصر ابن عصفور نحوی معروف اندلسی. وی نزد استادان بزرگی چون شلوبین و ابوالحسن دباج دانش آموخت (فیروزآبادی، 31؛ سیوطی، 1/359؛ ابن خلیل، 96). با اینکه پدرش تاجر بود، با بزرگان دانش و ادب نشست و برخاست کرد و در زبان و ادب عربی ممارست یافت (قس: ابن خلیل، همانجا)، تا آنجا که گفتهاند در میان شاگردان شلوبین کسی به درجهٔ او نبود (فیروزآبادی، همانجا) و ابوالحسن دباج همنشینی با او را دوست میداشت (ابن خلیل، همانجا). اگرچه بیشتر شهرت او در نحو است، اما فیروزآبادی (همانجا) وی را مقری، اصولی، ادیب و محدث معرفی کرده است. وی در زمانی که بر ما معلوم نیست، از اندلس رفت. از چگونگی این مسافرت گزارش روشنی در دست نیست و تنها ابن سعید سربسته به آن اشاره کرده است و افزوده است. که وی به اسارت نیز گرفته شد و از «حضرت علیهٔ امیریه» یاری خواست و امیر وی را رهایی بخشید. او نیز به دربار تونس روی آورد و پس از چندی در شمار اعیان دربار درآمد (ابن خلیل، 97). ابن حاج، این امیر را در ضمن قصیدهای ستوده است (همانجا). سیوطی گوید: ابن حاج در زبان عربی صاحب نظر و نیز حافظ لغت و پیشاهنگ در علم عروض بود و در این زبان چندان تبحر یافت که هیچ کس برتر و یا همپایهٔ او نبود (1/360). وی با ابن عصفور که آن هنگام در اوج شهرت و اعتبار بود (ابن خلیل، 96) به معارضه برخاست و کتابی بر رد المقرب وی نوشت (سیوطی، 1/359). اگرچه بسیاری دیگر از علمای نحو بر کتاب ابن عصفور اشکال کردهاند (مقری، 4/148)، اما ابن حاج خود را یگانه مرد میدان ابن عصفور میدانست، چنانکه گفته بود پس از مرگ من ابن عصفور هر چه خواست با الکتاب سیبویه بکند، زیرا آنگاه کسی نیست که به او پاسخ گوید (ابن خلیل، همانجا؛ سیوطی، 1/360؛ ابن حجر، 1/293). کسی از ابن حاج به عنوان شاعر یاد نکرده جز ابن سعید که اشعاری از او آورده است (ابن خلیل، 96، 97) و این اشعار بر چیره دستی او دلالت دارد؛ اما همین ابن سعید که مهمترین مأخذ دربارهٔ ابن حاج است، هیچ یک از آثار او را نام نبرده است. این امر شاید از آنجا ناشی شده باشد که ابن سعید کتاب خود را زمانی نوشته است که ابن حاج و نوشتههای وی هنوز به آن پایه از شهرت و اعتبار نرسیده بوده، با اینکه کتاب ابن سعید پیش از نگارش آثار ابن حاج بوده است. برخی از منابع متأخر به دلیل انتساب تألیفی دربارهٔ امامت به ابن حاج، او را در شمار شیعیان دانستهاند (امین، 3/75؛ آقابزرگ، 2/320)، اما در هیچ یک از مآخذ کهن به مذهب او اشاره نشده است. ابن حاج نوادهای به نام احمد بن محمد و معروف به ابن حاج داشت که برخی از مآخذ او را با جدش خلط کردهاند (ابن قاضی، 1/43؛ قس: وزیر، 1(3)/663 -664؛ ابن حجر، 1/292-293). آثار منسوب به ابن حاج که بیشتر آنها شرح و تعلیق بر نوشتههای دیگران است، بدین شرح است: الف - در نحو و ادب: 1. شرحی بر الکتاب سیبویه که آن را شرحی غریب انگاشتهاند (فیروزآبادی، 31)؛ 2 و 3. کتابی در اشکال بر سر الصناعهٔ ابن جنی و نیز بر الایضاح؛ 4. مختصر خصائص ابن جنی؛ 5. و 6. نقدهایی بر کتاب المقرب ابن عصفور در نحو و نیز بر صحاح اللغهٔ جوهری؛ 7. کتابی دربارهٔ علم قوافی (فیروزآبادی، همانجا؛ سیوطی، 1/359). ب - در فقه: 1. مختصر المستصفی غزالی و حاشیه بر مشکلات آن؛ 2. کتابی دربارهٔ امامت؛ 3. کتابی دربارهٔ احکام سماع (فیروزآبادی، همانجا). ابن حاج در بشکره (در الجزایر کنونی) درگذشت (همانجا).