اِبْنِ جامِع، ابوالقاسم اسماعیل، موسیقیدان و خوانندهٔ بزرگ عصر عباسی، در سدهٔ 2ق/8م، عرب نژادهای از بنی سهم از شاخههای اصلی قریش. او در مکه به دنیا آمد و همانجا رشد یافت. در جوانی پدر خود را از دست داد و مادرش با موسیقیدانی به نام عبدالله بن وهب، معروف به سیاط ازدواج کرد. چنین مینماید که این پیوند، مسیر زندگی آیندهٔ اسماعیل را دگرگون ساخت و او که پیش از آن به آموختن قرآن و حدیث و فقه روی آورده بود، به حرفهٔ سیاط گرایید و در زمرهٔ شاگردان وی درآمد (ابوالفرج، 6/7). ابن جامع، گذشته از پدر خواندهاش، نزد یحیی بن مکی نیز شاگردی کرد و آنگاه که سیاط مکه را به قصد بغداد ترک گفت و به دربار مهدی خلیفه راه یافت، ابن جامع نیز در سلک ملازمان هادی و هارون، پسران خلیفه، درآمد (فارمر، .(115 خلیفه بیم داشت که علاقهٔ فرزندانش به خنیاگری مایهٔ مخالفت شدید و آشکار پیشوایان دین و مردم با عباسیان گردد، زیرا تا آن وقت شاعران و خنیاگران را در دربار آنان چندان راه نبود و خلیفگان پیش از او، روزگار را با تظاهر به شریعت خواهی گذرانده بودند. از این رو، ابن جامع را به خشونت از ملازمت خلیفه زادگان بازداشت و به ویژه او را به سبب آنکه مردی قرشی است که به خنیاگری روی آورده، سخت نکوهش کرد و طردش ساخت (ابوالفرج، 6/74؛ نویری، 4/306). ابن جامع به مکه بازگشت و تا پایان زندگی مهدی در همانجا ماند. خلیفهٔ جدید، موسی الهادی بلافاصله پس از آنکه به خلافت نشست، ابن جامع را به بغداد خواند (ابوالفرج، 6/73) و از آن پس دوران واقعی کامرانی و شادخواری عباسیان، با حضور رامشگران و خنیاگرانی چون ابراهیم موصلی و ابن جامع که سپس به وسیلهٔ هارون در طبقهٔ نخست موسیقیدانان جای گرفتند (جاحظ، 45)، آغاز گشت. داستانهای بسیاری از ابن جامع و سبک خوانندگی و صدای او، نیز رقابتهایی که میان ابن جامع و ابراهیم موصلی بود، نقل شده است (ابوالفرج، 6/69 به بعد). گذشته از رقابتی که بیشتر مایهٔ تقرب به خلیفه داشت، به نظر میرسد که ابن جامع و ابراهیم موصلی هر یک نمایندهٔ سبک ویژهای بودند. ابراهیم موصلی نمایندهٔ مکتب قدما در این فن بود، در حالی که ابن جامع را نماینده و پیشوای مکتبی که بسی دیرتر در اروپا به صورت رومانتیسم پدیدار گشت، دانستهاند (قس: فروغ، شم 19، ص 7، شم 17، ص 13). صدای بس حزنانگیزش چنان دل هارون الرشید را ربوده بود، که یک بار فضل بن ربیع را واداشت تا در مجلس خنیاگری، ابن جامع را به دروغ از مرگ مادرش بیاگاهاند تا وی در رثای مادر، آوازی سوزناک برخواند (ابوالفرج، 6/76). ابن جامع که پیش از اقبال به موسیقی، تحصیل علوم دینی میکرد، در همان روزگاری هم که به خوانندگی شهره بود، در فقه و حدیث دستی قوی داشت و قرآن را از بر دارد (همو، 6/69) و نماز بسیار میخواند و دوست میداشت که در زی فقیهان ظاهر شود. آگاهی او از فقه و قرآن و حدیث باعث شد که قاضی ابویوسف، قبل از آنکه از حرفهٔ ابن جامع آگاه شود، او را به عنوان فقیهی مکی سخت گرامی بدارد (همو، 6/69، 70). با اینهمه، به قمار و سگ بازی سخت دلبسته بود و چنانکه خود میگفت اگراین دو کار، مرا مشغول نمیداشت، همهٔ خنیاگران را از نان خوردن میانداختم (همو، 6/70). اما از سخا و دهش تهی نبود و وقتی به مکه رفت مال بسیار میان مسکینان پراکند (ابن عبدربه، 6/9). ابن جامع، ابراهیم موصلی و فلیج بن عورا، 3 تن از مهمترین و قدیمترین سازندگان اغانی در عصر عباسیاند I/370) .(GAS, اینان کتابی به نام المائهٔ صوت المختارهٔ، را برای هارونالرشید گرد آوردند (ابوالفرج، 1/2، 3) که ابوالفرج اصفهانی بنیادکار اغانی را بر آن گذاشته است (همانجا؛ ، GAS همانجا). ابراهیم موصلی، موسیقیدان نامدار عصر، به رغم رقابتی که با ابن جامع داشت، به مهارت و برتری او معترف بود (ابوالفرج، 1/6، 7) و نیز موسیقیدانان معاصر آنان هم، آواز ابن جامع را صدایی خوش و شیرین (ابن عبدربه، 6/32) که پای را میبندد و عقل را میرماند (رفاعی، 1/179)، وصف کردهاند. حتی ابراهیم بن مهدی (ه م) که خود موسیقیدانی بزرگ بود، به ابن جامع اقبالی تمام داشت (ابوالفرج، 6/72) و هیچ کس را از او برتر نمیدانست (نویری، 4/306). از پایان کار و درگذشت ابن جامع آگاهی در دست نیست، ولی گفتهاند که در 187ق/803م درگذشته است.