اِبْنِ ثُمْنه، محمد بن ابراهیم ملقب به القادر بالله (مق 454ق/ 1062م)، فرمانروای بالاستقلال سیسیل (صقلیه). وی اگر چه مسلمان بود، ولی باعث شد آن جزیره از دست مسلمانان خارج شود و به تصرف مسیحیان (نورمانها1) درآید. چون حکومت حسن صمصام آخرین حاکم کلبی در 444ق/1052م به پایان رسید، قائدان (فرماندهان) مسلمان سیسیل هر یک بر بخشی از جزیره حاکم شدند. از آن جمله عبدالله بن منکوت بر مازر2، و طرابنش و علی بن نعمت معروف به ابن حواس بر قصریانه3 و جرجنت4، و ابن ثمنه بر سرقوسه5 و قطانیه6 مسلط شدند (ابن اثیر، 10/195-196). قطانیه در تصرف ابن کلابی (یا مکلاتی) شوهر میمونه، خواهر ابن حواس بود. ابن ثمنه با لشکری آهنگ آن شهر کرد و وارد قطانیه شد. ابن کلابی را کشت و شهر را متصرف شد و میمونه خواهر ابن حواس را هم پس از گذشتن عده به عقد خویش درآورد (نویری، 24/380). وی همچنین ابن منکوت را شکست داد و قلمرو او را در بخش غربی جزیره به تصرف درآورد و لقب القادر بالله بر خویش نهاد و دستور داد در پالرمو در نماز جمعه خطبه به نام او بخوانند (عزیز احمد، 58). ابن خلدون مینویسد که مردم پالرمو پس از آنکه صمصام را بیرون کردند، ابن ثمنه را به فرمانروایی خویش برگزیدند. او ابن اکحل را کشت و به استقلال حکومت کرد (4(2)/ 449-450). میان ابن ثمنه و همسرش میمونه اختلافی پدید آمد و با پوزش خواهی ابن ثمنه برطرف گردید، اما پس از مدتی میمونه از شوهر تقاضا کرد به دیدار برادر برود و ابن ثمنه او را با تحفهها و هدیهها نزد ابن حواس فرستاد. زن آنچه رفته بود با برادر گفت و ابن حواس سوگند یاد کرد که نگذارد خواهرش نزد ابن ثمنه باز گردد. ابن ثمنه که بر بیشتر جزیره حاکم بود با سپاهی به جنگ ابن حواس رفت و او را در قصریانه محاصره کرد. ابن حواس به جنگ بیرون شد و ابن ثمنه را منهزم ساخت و او را تا نزدیک قطانیه دنبال کرد و بازگشت. ابن ثمنه که لشکریانش را پراکنده دید، به مالطه7 نزد رجّار (راجر8) فرنگی رفت او را ترغیب به گرفتن جزیره کرد (ابن اثیر، همانجا). فرنگیان گفتند که ما توان آن را نداریم، زیرا سپاه مسلمانان در جزیره بسیار است، اما ابن ثمنه آنان را برانگیخت تا در رجب 444ق به همراهی خود او حرکت کردند. در راه خویش به سوی قصریانه به مقاومتی بر نخوردند و به هر جا که گذشتند، آنجا را به تصرف درآوردند. پس قصریانه را محاصره کردند. ابن حواس به مقابله بیرون شد. او را شکست دادند و او به دژ بازگشت. آنان نیز دست از محاصرهٔ قلعه برداشتند، ولی بر بسیاری از دیگر مواضع جزیره چیره گشتند (همو، 10/196-197). بریتانیکا (ذیل سیسیل9) نخستین فرود آمدن راجر را به جزیره در 1060م (452ق) در نزدیک مسینا مینویسد. عزیز احمد (ص 83) میگوید که در 1061مراجر باردیگر بهدعوت ابنثمنه بر مسیناحملهکرد، ولی موفق نشد. در این هنگام جماعتی از اهل سیسیل - که به شمال افریقا پناه برده بودند - نزد معز بن بادیس رفتند و او را از رخدادهای جزیره آگاه ساختند. معز با کشتیی مجهز عزم قوصره10 کرد، اما توفان زمستانی دریا بسیاری از سپاهیانش را به کام خویش کشید. معز در 453ق مرد و فرزندش تمیم کشتی و سپاه را با دو فرزند خویش ایوب و علی روانهٔ سیسیل ساخت. ابن حواس نخست از ایوب به گرمی استقبال کرد، اما سپس ناسازگاری پیش گرفت و در جنگی که بین آن دو رخ داد ابن حواس کشته شد (ابن اثیر، 10/197). در بهار 454ق/ 1062م؛ راجر به همراهی ابن ثمنه دست به حمله برد و پترالیا در نزدیکی چفالو را اشغال کرد. راجر آهنگ بازگشت به ایتالیا کرد، ولی ابن ثمنه به نبرد ادامه داد و کشته شد. با مرگ او نورمانها متحدی ارزشمند را از دست دادند، هر چند به تدریج تمامی جزیره را گرفتند (نک: همانجا؛ عزیز احمد، 84).