اِبْنِ بُقَیْله، عبدالمسیح بن عمرو بن قیس بن حیان غسانی ازدی مسیحی، عرب جاهلی کهنسالی که در رخدادهای مهم اوایل اسلام از او نام بردهاند.نام عبدالمسیح را حارث (بلاذری، 252)، با ثعلبهٔ (ابوحاتم، 48) ابن سُنَین (یا سُبَین: ابن درید، 485؛ یا شُنین: ابن اثیر، 1/136) نقل کردهاند. جاحظ (2/74) به جای بقیله، «نفیله» ضبط کرده است. در علت اشتهار این نام گفته شده که یک بار بقیله دو جامهٔ سبز پوشیده و بیرون آمده بود و یکی او را به بقیله (تره) تشبیه کرد و این نام بر او ماند. وی اهل حیره بود. در منابع اسلامی از عبدالمسیح به مناسبتهای مختلف یاد شده، اما لااقل در دو مورد از او به تفصیل سخن رفته است: 1. هنگامی که در آستانهٔ میلاد پیامبر اسلام(ص) رخدادهایی خارق العاده همچون شکست ایوان مداین (طاق کسری)، خاموش شدن آتشکدهٔ فارس و رؤیای موبدان و چندین حادثهٔ عجیب دیگر به ظهور پیوست، خسرو انوشیروان به نعمان (ملک حیره) دستور داد تا یکی از دانایان عرب را بفرستد تا پیامد این رخدادها را پیشگویی کند، زیرا موبدان گفته بودند که حادثهٔ مهمی در سرزمین عرب به وقوع خواهد پیوست. نعمان، عبدالمسیح را فرستاد و عبدالمسیح چون ماجرا را شنید، گفت که دانش این امور نزد خال او سطیح کاهن است که در دمشق زندگی میکند. عبدالمسیح را به دستور خسرو به دمشق نزد سطیح کاهن فرستادند و او سطیح را در واپسین دم زندگی دریافت و سطیح در آن دم او را از سقوط آیندهٔ دولت ساسانی و ظهور اسلام خبر داد. مآخذ، این داستان و گفت و گوی عبدالمسیح و سطیح را به تفصیل آوردهاند (یعقوبی، 2/8؛ ابن عبدربه، 2/29-30؛ خرگوشی، 236-237؛ بیهقی، 127- 128). 2. چون سپاه اسلام به سرداری خالد بن ولید در 12ق/633م در مسیر غزوات خویش به حیره رسید، در خفان فرود آمد. خالد به مردم حیره که در قصور سهگانه متحصن شده بودند، پیام داد که یکی از دانایان را نزد او بفرستند. عبدالمسیح و کسانی دیگر نزد خالد آمدند. گفت و گوی عبدالمسیح با خالد که نشانهٔ دانش و فصاحت و بلاغت اوست در مآخذی که از رخدادهای آن روزگار بحث میکنند به تفصیل آمده است (جاحظ،2/74؛ بلاذری،252). در جریان همین گفتوگو،عبدالمسیح میخواست با خوردن زهری که همراه داشت به زندگی خویش پایان دهد، اما گفتهاند که خالد آن زهر را گرفت و با ذکر نام خدا آن را فرو داد، بدون آنکه آسیبی به او برسد (دینوری، 112؛ طبری، 3/363). نتیجهٔ این گفت و گو عقد معاهدهٔ صلح و پرداخت سالانهٔ 100 هزار درهم جزیه از جانب مردم حیره به مسلمانان بود. این جزیه را نخستین جزیه در اسلام شمردهاند (ابن سعد، 7/396). مبلغ ابن جزیه را بعضی از منابع 80 هزار درهم (بلاذری، همانجا) و بعضی 90 هزار ذکر کردهاند (شباب، 1/101). طبری متن این عهدنامه را نقل کرده و تاریخ آن را ربیعالاول 12/مه یا ژوئن 633 نوشته است (3/364). نیز نوشتهاند که چون در 17ق/638م، سعد بن ابی وقاص میخواست شهر کوفه را بنا کند عبدالمسیح او را به محل مناسب بنای کوفه راهنمایی کرد (بلاذری، 285). سن عبدالمسیح را 320 (ابشیهی، 2/37) تا 350 سال نوشتهاند (ابوحاتم، 47). وی با آنکه اسلام را درک کرد، مسلمان نشد (همانجا). داستانهایی که از او نقل شده از ارزش ادبی برخوردار است. از وی اشعاری نیز روایت کردهاند (همانجا؛ سید مرتضی، 1/262-263).