اِبْنِ بُرْدِ اَکْبَر، ابوحفص، احمد بن برد، از ادبا و بزرگان قرطبه و رئیس دیوان انشای مظفر عامری در اندلس که مدت کوتاهی نیز سمت وزارت یافت (د 418ق/1027م)، او جد احمد بن محمد کاتب (مشهور به ابن برد اصغر) شاعر و نویسندهٔ اندلسی نیمهٔ اول سدهٔ 5ق/11م بود (حمیدی، 1/188؛ ابن بشکوال، 1/48؛ ضبی، 172). در پارهای از مآخذ ابن برد اکبر را «کاتب الرسائل» نیز یاد کردهاند، (ابن خطیب، 91). خاندان بنی برد که غیر از ابن برد اکبر افراد دیگری از آن نیز به شهرت رسیدند، از موالی خاندان شُهَید بودند (ابن بسام، 1(1)/84). از حوادث سالهای نخستین زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست. ابن برد پس از کشته شدن عبدالملک بن ادریس جزیری در 394ق/1004م به جای وی به ریاست دیوان انشاء گماشته شد (همو، 1(1)/84). در 398 یا 399ق/1008 یا 1009م ابن برد به دستور عبدالرحمان بن منصور عامری که در این هنگام قدرتی شگفت یافته بود، عهدنامهای خطاب به مردم تنظیم کرد و در آن عبدالرحمان برادر مظفر را به ولیعهدی هشام المؤید خلیفه تعیین کرد (مقری، 1/424- 425؛ ابن خلدون، 4(3)/321)، متن این عهدنامه - که ارزش ادبی ویژهای دارد - در پارهای از منابع آمده است (ابن بسام، 1(1)/84 - 85؛ ابن خطیب، 91-93). پس از آن ابن برد در دوران فرمانروایی چند ماههٔ مستظهر (رمضان تا ذیقعده 414ق) به مقام وزارت رسید (ابن سعید، 1/199-200؛ مراکشی، 54). او سرانجام در 17ق در شهر سرقسطه خانهنشین شد و یک سال بعد هنگامی که سن او از 80 سال گذشته بود، درگذشت (حمیدی، همانجا؛ ابن بسام، 1(1)/84؛ ابن بشکوال، همانجا). ابن برد شاعری برجسته و نویسندهای توانا و چیره دست بود، در نظم و نثر شیوهای استوار داشت و هنرش سرودن اشعار عاشقانه و وصفی بود، اما در وصف تواناتر بود (یاقوت، 5/41-42؛ فروخ، 4/365). ابن بسام نمونههای خوبی از آثار منثور و مکاتبات او را در الذخیره نقل کرده است و این نشان میدهد که مجموعهای از مکاتبات او در آن دوران موجود بوده است (1(1)/84 - 85). مآخذ دیگر، بخشهایی از این اشعار و مکاتیب را نقل کردهاند (نک: حمیری، 7/22، 52، 126؛ مقری، 3/197، 293). مطالعهٔ آثار او گذشته از بهرههای ادبی برای بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی آن دوره از تاریخ اندلس نیز مفید و ضروری است. او در نامهنگاری به گونهای تسلط داشت که گاه برای مطیع کردن شورشگران، شیوهٔ تطمیع و تهدید را به هم درمیآمیخت. سبک او در این زمینه تقلیدی از ابوالفضل بن عمید است، هر چند مقام ادبی وی به پای او نمیرسد (شکعه، 570، 571). اثر دیگر او متن دو ظفرنامه است که آنها را پس از پیروزی در جنگ برشلونه1 به دستور عبدالملک حاجب (برادر عبدالرحمان عامری)، یکی را خطاب به هشام المؤید خلیفه و دیگری را خطاب به عموم مسلمانان قرطبه نوشته شده است (شکیب ارسلان، 2/215، 216؛ ابن عذاری، 3/8). آثار بر جای مانده از ابن برد هنر نویسندگی او را که روشن و دقیق و بدور از حشو و زواید است، به خوبی نشان میدهد. او هرگز دنبال فضل فروشی که مورد توجه هم عصرانش بود، نرفت و سنتهای فنی دارالانشای خلافت را کاملاً در نظر میگرفت ( 2 EI). از فرزندان او یکی محمد بود که نخست در قرطبه میزیست و سپس ساکن المریه شد. محمد هنوز در قید حیات بود که فرزندش مشهور به ابن برد اصغر در 445ق/1053م درهمین شهر درگذشت (ابن ابار، 1/389).