اِبْنِ اُمَّ قاسِم، ابومحمد بدرالدین حسن بن قاسم بن عبدالله بن علی مرادی مصری (د 749ق/1348م)، مفسر، ادیب، نحوی و فقیه مالکی. وی در مصر زاده شد و به مراکش کوچ کرد و تمام عمر را در آنجا زیست و از این رو به مراکشی نیز شهرت یافت (ابن حجر، 2/138؛ ابن جزری، 1/227؛ سیوطی، بغیهٔ، 226). در نسبت وی به ام قاسم گفتهاند که این زن که از خاندان سلطنتی بوده، حسن را به فرزندی پذیرفته، و تربیت کرده است (ابن حجر، 2/139)، اما غالباً بر این عقیدهاند که وی جدّهٔ پدری حسن بوده است. این زن که زهرا نام داشته، اهل فضل بوده و به «شیخه» معروف شده و حسن نیز شهرت خود را از او یافته است (سیوطی، همانجا؛ داوودی، 1/139). حسن علم قرائت را از علامه مجدالدین اسماعیل ششتری، فقه را از شرفالدین مغیلی مالکی (ابن حجر، 2/140؛ ابن جزری، همانجا)، ادبیات عرب را از ابوعبدالله طنجی و سراج دَمَنهوری و ابوزکریا غماری و ابوحیان، و اصول را از شیخ شمسالدین بن لبان (ابن حجر 2/139-140؛ ابن عماد، 6/160) آموخت. ابن ام قاسم آثاری در فقه، تفسیر و ادبیات پدید آورده است (ابن جزری، سیوطی، همانجاها) که از آن میان کتاب الجنی الدّانی فی حروف المعانی که مأخذ مغنی ابن هشام است و در استانبول چاپ شده. برخی از آثار وی به صورت خطی در کتابخانههای مختلف دنیا موجود است،مانند:جملالاعراب(بانکیپور،)یا XX/133الجمل، (سپهسالار، 3/516 -517)؛ رسالهٔ ابن ام قاسم (ازهریه، 4/200)؛ شرح الفیهٔ ابن مالک. این کتاب در نسخهٔ مجلس شورا (شورا، 4/325)، اوضح الی الفیهٔ ابن مالک نام دارد. نسخههایی از آن در برخی از کتابخانههای ایران وجود دارد (مرعشی، 4/66 -67؛ مرکزی، 8/501؛ شورا، 4/325)؛ شرح باب وقف حمزهٔ و هشام علی الهمزهٔ (ظاهریه، 1/198)؛ شرح تسهیل الفوائد و تکمیل المقاصد (کوپریلی، 2/157؛ ازهریه، 4/270؛ مرکزی، 16/385)؛ شرح المقصد الجلیل فی علم الخلیل لابن حاجب (احمدیه، 220)؛ مسائل الهمزهٔ الساکنهٔ بعد الحرکهٔ و الهمزهٔ المتحرکهٔ بعد ساکن صحیح (ظاهریه، 1/253)؛ المفید فی شرح عمدهٔ المجید (مرعشی، 10/290)؛ منظومهٔ فی الذال المعجمهٔ و الدالالمهملهٔ و منظومهٔ فیالظاءوالضاد (همانجا). آثاری نیز به وی منسوب است، بدین قرار: شرح الاستعاذهٔ و البسملهٔ (حاجی خلیفه، 2/1031)؛ شرح حرز الامانی و وجههٔ التّهانی (همو، 2/646)؛ شرح المفصل للزمخشری (همو، 2/1774). جز اینها گویا شرحهایی دیگر بر برخی از آثار معروف علم نحو نوشته است (ابن حجر، 2/139؛ سیوطی، حسن المحاضرهٔ، 1/309).