اِبْنِ اَشْتَرْکونی، ابوطاهر محمد بن یوسف تمیمی سرقسطی (د 538ق/1143م)، ادیب، لغوی، محدث، شاعر و مقامهنویس دورهٔ ملوکالطوایفی اندلس. نیاکان وی که از دیرباز ساکن اندلس بودند (مقری، 1/291)، در قلعهای به نام اشترکوی1 یا اشترکون از توابع تُطیله2 در شمال اندلس اقامت داشتند و نسبت اشترکونی یا اشترکویی او از همین جاست (نک: ابن ابار، 140؛ قس: ابن بسام، 3/909). خود وی در سرقسطه به دنیا آمد و در قرطبه اقامت گزید (ابن بشکوال، 2/588) و به همین سبب به قرطبی نیز معروف شد. او به بسیاری از شهرهای اندلس سفر کرد و نزد استادان بسیار به کسب علم و ادب پرداخت. شاخصترین استاد او ابوعلی صدفی (د 516ق) بود که ابن اشترکونی دیرزمانی در مرسیه از محضرش بهره برد و کتابهایی چون المؤتلف و المختلف دارقطنی، المؤتلف و المختلف و مشتبه النسبهٔ عبدالغنی، ریاضهٔ المتعلمین ابونعیم، ادب الصحبهٔ سلمی، امالی ابن ابیالفوارس و غوالی ابن خیرون را نزد وی خواند. در بلنسیه، شاطبه و قرطبه نیز از محضر مشاهیر علم بهره برد و با کسانی چون ابوبکر غالب بن عطیهٔ و ابوالحسن بن باذش در غرناطه و ابن اخت غانم در مالقه و ابن الاخضر و ابن العربی در اشبیلیه مراسله داشت و گاه به دیدار برخی از آنان میرفت (نک: ابن ابار، همانجا؛ قس: ابن بشکوال، همانجا؛ سیوطی، 1/279). از تاریخ سفرها و مدت اقامت وی در شهرهای گوناگون اطلاعی در دست نیست، تنها ابن ابار از خود او روایت کرده که در 508 و 509ق در مرسیه نزد ابوعلی صدفی بوده است (ص 141). او در بارگاه برخی از امیران عصر ملوکالطوایفی از جمله بنیهود در سرقسطه از مقام و منزلتی برخوردار بوده و در المریه نیز امیر معتصم بن صُمادِح و فرزندش رفیع را مدح گفته است (نک: ابن سعید، 2/447- 448؛ قس: ابن بسام، 3/910-912). از اشعار وی که ابن بسام نقل کرده چنین برمیآید که روابط دوستانهای نیز با بنی عباد داشته است (3/910-911). وی ظاهراً مدتی در قرطبه به تدریس قرآن و روایت حدیث نیز اشتغال داشته است. یکی از روایات او را که حدیثی مسند از پیامبر اکرم(ص) است، ابن ابار نقل کرده است (ص 141). از شاگردان و راویان وی ابن بشکوال، ابن خیر (ابن بشکوال، 2/588؛ ابن خیر، 387، 450)، ابوجعفر احمد بن علی انصاری قرطبی، ابوجعفر بن یحیی خطیب (ابن ابار، همانجا)، ابوطالب عبدالجبار معافری مغربی (ابن خلکان، 3/216)، ابوالعباس ابن مُضاءِ قرطبی (سیوطی، همانجا) و ابوالقاسم عبدالرحمان بن غالب ابن شرّاط (ابن دحیه، 233) شناخته شدهاند. وی پس از 3 سال بیماری در قرطبه درگذشت (ابن ابار، همانجا). اشعاری که از او در دست است، از تکلف خالی نیست (نک: ابن بسام، 3/909-912؛ ضبی، 517؛ ابن سعید، 448؛ فروخ، 5/238). شهرت ابن اشترکونی اساساً در لغت و مقامه نویسی است. احاطهٔ او به لغت و ادب عرب را کسانی چون ابن بشکوال، ابن ابار و سیوطی (همانجاها) تصدیق کردهاند. تألیف مهم وی در لغت کتابی است به نام المسلسل که موضوع آن «مُداخَل» یا «مداخلات» یعنی الفاظی است که مترادفهای آنها هر یک معنی یا معانی دیگر نیز دارند؛ بهگونهای که از دنبال کردن این مترادفها تسلسلی از الفاظ گوناگون پدید میآید که همگی با رشتهای از تداخل معنوی به یکدیگر پیوند خوردهاند. المسلسل که پس از المداخل مطرز و شجر الدر ابوالطیب سومین کتاب مهم لغوی در نوع خود است (نک: عبدالجواد، 4)، همچون المداخل از 50 باب تشکیل شده که هیچ یک دارای عنوانی جز شمارهٔ باب نیست. هر یک از این ابواب با شاهدی شعری آغاز میشود که الفاظی دشوار دارد و مؤلف کلمهای را از آن برگزیده و مبدأ سلسلهٔ الفاظ قرار داده است. در پایان هر باب نیز شعر دیگری به عنوان استشهاد بر آخرین کلمهٔ آن باب آورده است (همو، 50؛ ابن اشترکونی، 36). وی هنگام تألیف کتاب، تنها المداخل مطرز را در دست داشته و ظاهراً از وجود شجرالدر بی اطلاع بوده است (عبدالجواد، 4). او خود در سبب تألیف المسلسل میگوید که چون المداخل را استماع کرده و آن را ناقص و نارسا یافته، بر آن شده است که خود دنبالهٔ کار را بگیرد و بیآنکه قصد معارضه داشته باشد یا فضل تقدم را در این باره نادیده انگارد، اثری بهتر و کاملتر انشا کند (ابن اشترکونی، 34-36). سیوطی به نقل از ابن زبیر این کتاب را منبع وی در تفسیر کامل مبرد دانسته است (1/279). ابن اشترکونی در مقامهنویسی نیز چیرهدست بود. مهارت وی در این فن سبب شده که برخی او را بزرگترین مقامهنویس سدهٔ 6ق/12م اندلس به شمار آورند (نورعوض، 271). اثر مشهور او، المقامات اللزومیهٔ، که در قرطبه تألیف کرده (همو، 288) و نام آن را نیز همچون اسلوب آن از لزومیات ابوالعلاء معری برگرفته (دایه، 352؛ نورعوض، 293)، مانند غالب مقاماتی که اندلسیان تألیف کردهاند (نک: سیوفی، 279)، در معارضه با مقامات حریری نوشته شده است (دایه، همانجا؛ سیوفی، 283). این اثر همچون مقامات حریری شامل 50 مقامه است که از آن میان برخی مانند «مقامهٔ الشعراء» و «مقامهٔ النظم و النثر» دارای عنوان و برخی نیز فاقد عنوانند (دایه، فروخ، همانجاها). سبک نگارش کتاب خالی از تصنع و تکلف نیست (نورعوض، همانجا). اسلوب سجع آن نیز در هر یک از مقامات به گونهای خاص است. برخی مانند «مقامهٔ الهمزیهٔ» و «المقامهٔ البائیهٔ» بر مبنای حروف هجا تنظیم شده و برخی نیز بر مبنای حروف ابجد که این خود نشانی است از گرایش مؤلف به تکلف (دایه، 352-353؛ نورعوض، 293). این کتاب نیز همچون مقامات حریری دو شخصیت اصلی دارد و موضوع آن شرح ماجراهای مرد حیلهگری است که میکوشد با تغییر چهره و موعظه و تکدی به مطامع خود دست یابد (سیوفی، 285؛ نورعوض، 288). المقامات اللزومیهٔ نموداری از احاطهٔ لغوی ابن اشترکونی و قدرت او در نویسندگی است. با آنکه شکل و محتوای بسیاری از حکایات این کتاب برگرفته از مقامات حریری و لذا منطبق بر موازین مقامهنویسی در شرق است، جنبههایی از زندگی فردی و اجتماعی اهالی اندلس را نیز میتوان در لابهلای حکایات آن بازیافت (همو، 289-290). با اینهمه تأثیر خاور زمین در اثر او چندان است که نمیتوان آن را چه در نقد ادبی و چه در نقد اجتماعی، از ابتکار و نوآوری برخوردار دانست (نک: عباس، 501؛ دایه، 358؛ نورعوض، 293؛ قس: فروخ، همانجا). این کتاب اخیراً در بیروت به چاپ رسیده است. در اوایل سدهٔ 6ق/12م ابوجعفر احمد بن احمد وزیر در دانیه رسالهای به نام رسالهٔ الانتصار فی الرد علی صاحب المقامهٔ القرطبیهٔ در ردّ یکی از مقامات این کتاب نوشته که نسخهٔ خطی آن در اسکوریال موجود است I/543) S, .(GAL,