اِبْنِ ماجِد، دریانورد مشهور عرب در سدهٔ 9ق/15م. نام کامل او شهاب الدنیا و الدین احمدبن ماجدبن محمدبن عمروبن فضل بن دویک ابن یوسف بن حسن بن حسین بن ابی معلق السعدی بن ابی الرکائب النجدی است (شوموفسکی، «سه راهنامه1»، .(80 در نوشتهها او را شهابالدین احمد بن ماجد السعدی النجدی، شیخ ماجد و ابن ابی الرکائب نیز نامیدهاند. از عنوان سعدی نجدی چنین برمیآید که او را منسوب به نجد دانستهاند. حال آنکه به نوشتهٔ کراچکوفسکی، عضو فرهنگستان شوروی، وی در جلفار بر کرانهای عربی از خلیج عمان پا به عرصهٔ وجود نهاد («ادب جغرافیایی عرب2»، .(560 در مآخذ پرتغالی او را «موری از گجرات» نوشتهاند (همانجا). «مور3» اصطلاحی بود که اروپاییان در روزگار باستان و سدههای میانه اهالی غیر مصری شمال افریقا و اعراب ساکن این نواحی و نیز مردم بعضی جزایر طوفانی جنوب اقیانوس هند را بدان مینامیدند XV/145) , 3 BSE). چه بسا این عنوان با سفرهای دریایی او به هند و آگاهیهای وی از این دیار مرتبط بوده است. زندگی و سرگذشت: از تاریخ صحیح تولد و درگذشت ابن ماجد اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی از تاریخ نوشتهها و آثارش میتوان دریافت که وی در سدهٔ 9ق/15م میزیسته است (فران، «درآمدی بر ستاره شناسی و دریانوردی عرب4»، .(220 چون او در یکی از تألیفات خود به تجارب 40 سالهٔ خویش در زمینهٔ دریانوردی اشاره کرده است، گابریل فران تولد او را در دههٔ سوم سدهٔ 15م دانسته است. کراچکوفسکی نیز تولد او را حدود 1430م نوشته است («ادب جغرافیایی عرب»، همانجا). ابن ماجد در خانوادهای از دریانوردان مشهور پا به عرصهٔ وجود نهاد. پدر و جدش حرفهٔ ناخدایی داشتند و استاد و «معلم» دریانوردی بودند و نامهایشان در مآخذ و افسانههای مربوط به دریانوردی آمده است (همانجا). وی نسلاً بعد نسل این حرفه را از پدر و اجداد خود آموخته بود (شوموفسکی، «جزایر بزرگ در دائرهٔالمعارف بحری احمد ابن ماجد5»، 173 )، ولی در این کار از پدر و جدش پیشی گرفت. او در اثر مشهور خود با عنوان الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد از 3 معلم بزرگ دریانوردی عهد عباسیان: محمد بن شاذان، سهل بن ابان و لیث ابن کهلان نیز با احترام یاد کرده و آنان را اسلاف خود نامیده، و از علم و تألیفاتشان - ضمن انتقاد - سخن گفته است. متأسفانه از آثار این 3 دریانورد چیزی برجا نمانده است، ولی از نوشتههای ابن ماجد چنین برمیآید که تألیفات آنان تا سدهٔ 9ق/15م موجود بوده و مؤلف گرچه آنها را به دیدهٔ انتقاد مینگریسته، ولی از آنها بهرهٔ فراوان برده است. ابن ماجد خود را چهارمین استاد و برتر از آن 3 دانسته و در این باره چنین آورده است: «علم و تألیفاتشان را - رحمهٔالله علیهم - با نوشتههای خود گرامی داریم و قدر شناسیم و گوییم که من چهارمین آن 3 تن هستم و چه بسا یک برگ از اکتشافات ما در علم دریانوردی به رسایی، درستی، فایده، هدایت و دلالت از اکثر تألیفات آنان برتر است... آنان اهل نگارش بودند، نه اهل تجربه. من کسی را جز خود برای احراز مقام چهارمین نمیشناسم. از اینرو آنان را عزیز میدارم که تنها حق تقدم داشتند. پس از مرگ من زمانی فراخواهد رسید و مردانی خواهند آمد که پایگاه هر یک از ما را معلوم و مشخص خواهند کرد...، چون آثارشان را خواندم، دیدم که ضعیف، بینظم، تنقیح نیافته و نادرستند. از این رو مطالب درست آنان را منقح و تهذیب کردم و اکتشافات مدلل گشتهٔ خویش را سال به سال بر ارجوزهها و قصیدهها افزودم» (فران، «عناصر ایرانی در متون دریانوردی عرب6»، .(197 از نوشتهٔ ابن ماجد دو نکته معلوم میشود: نخست آنکه چنانکه گفته شد 3 دریانورد عهد عباسیان دارای تألیفاتی بودهاند که تا سدهٔ 9ق موجود بوده و ابن ماجد آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار داده بوده است. دیگر آنکه وی آثار خود را نه تنها به نثر، بلکه به گونهای منظوم نیز ارائه میکرد. پدرش ماجد شعر میگفت و تجارب دریانوردی خود را در ارجوزهٔ مفصلی با عنوان الارجوزهٔ الحجازیهٔ فراهم آورده بود که بیش از هزار بیت داشت و در باب کشتیرانی در کرانههای دریای سرخ بود (همان، 205 ، به نقل از ابن ماجد). ابن ماجد برپایهٔ تجارب خویش مطالب نادرست مندرج در ارجوزهٔ پدر را اصلاح و تکمیل کرد (کراچکوفسکی، همان، 260 )، ولی با خودستایی، خویشتن را «شاعر دو قبلهٔ مکه و بیت المقدس (ناظم القبلتین)، حاج الحرمین الشریفین، از نسل شیران، معلم عرب، چهارمین پس از 3 و شیر چهارم» نامید (همان، 561 ؛ فران، «درآمدی بر ستارهشناسی»، .(224 به روزگار او دریانوردان صخرهای را که بر کرانهٔ شرقی دریای سرخ نزدیک جزیرهٔ مَرْما قرار داشت، به یکدیگر مینمودند و آن را «صخرهٔ ماجد» مینامیدند، زیرا پدرش کشتی خویش را بدان صخره میبرد و در آنجا توقف میکرد. ماجد عنوان ناخدای دو کرانهٔ دریای سرخ «ربان البرّین» داشت (همو، «عناصر ایرانی»، .(205 ابن ماجد نقل کرده است که در 890ق/1485م هنگام دریانوردی بر دریای سرخ نزدیک کرانهٔ غربی از خطر رهایی یافت، چون وصیت پدر را به کار بسته بود. پدرش برخلاف دیگر ناخدایان مدعی بود که میان جزایر اسما و مسند (در جنوب مدار 17 درجه) گذرگاهی وجود ندارد (کراچکوفسکی، همان، .(560 قطبالدین مکی نهروالی (917-990ق/1511-1582م) در کتاب البرق الیمانی فی الفتح العثمانی که در 981ق/1573م نگارش آن را به پایان رسانید I/197) )، IA, مطالبی دربارهٔ ظهور پرتغالیان در اقیانوس هند و درآمدن آنان به جزیرهٔ هرمز، آورده که با دریانوردی ابن ماجد مرتبط است. وی اشاره کرده است که پرتغالیان از تنگهٔ سبته (جبلالطارق) به دریا نشستند و از منطقهای که پشت سرشان سرچشمهٔ رود نیل بود، گذشتند و در شرق به تنگهای پر موج رسیدند که یک سوی آن کوه و سوی دیگر ظلمات بود و کشتیهایشان بر اثر موج شکسته میشد و غرق شدگان نجات نمییافتند و کسی از آنان به دریای هند راه نداشت تا اینکه یک «غراب» (کشتی کوچک) از آنها به دریای هند رسید (کراچکوفسکی، همان، .(556 شوموفسکی نوشتهٔ قطبالدین مکی نهروالی را که همراه با ابراز نفرت فراوان نسبت به ورود پرتغالیان و اقدام ابن ماجد بوده، چنین ذکر کرده است: «از حوادث مصیبت بار اوایل سدهٔ 10ق ورود شیاطین پرتغالی، یکی از قبایل فرنگیان ملعون به نواحی هندوستان بود. واحدهای آنان با کشتی از تنگهٔ سئوتا1 یا سبته (جبل الطارق) به دریای ظلمات (اقیانوس اطلس) روان شدند و از کنار کوههای القُمْر (ماداگاسکار) گذشتند و به جایی رسیدند که سرچشمهٔ رود نیل است. آنها که راه شرق را گم کرده بودند، خود را به تنگهای نزدیک ساحلی یافتند که یک سوی آن کوه و سوی دیگر آن دریای ظلمت بود. در این ناحیه آبها سخت متلاطم بود. کشتیهای آنان چون قدرت شکافتن امواج را نداشت، در هم میشکست و کسی از آنان زنده نمیماند، ولی آنان با سماجت همواره این راه را طی میکردند و غرق میشدند و کسی نمیتوانست به اقیانوس هند راه یابد، تا اینکه یک غراب توانست از آنجا بگذرد... آنها با جدیت به کسب آگاهی از این دریا پرداختند و سرانجام ملاح با تجربهای به نام ابن ماجد راه به آنان نمود. رئیس فرنگان الامیلاندی با او از در دوستی درآمد و به بادهگساری پرداختند و ملاح در حال مستی به آنان راه نمود («سه راهنامه»، .(75-76 در نوشتهها عنوان الامیلاندی به صورت المندی نیز آمده است. گابریل فران آن را تلفظ عربی واژهٔ پرتغالی «المیرانت» (= آدمیرال) میداند که عنوان فرمانده ناوگان است. آدمیرال مذکور واسکودگامای مشهور بود («راهنمای عرب واسکودگاما2»، .(290 قطبالدین پس از شرح ماجرا چنین نتیجه میگیرد که پرتغالیان به دریای هند راه یافتند و جزیرهٔ هرمز را متصرف شدند و پیوسته به آنان کمک رسید و راه را بر مسلمانان گرفتند و آنان را غارت و اسیر کردند و ستم بسیار روا داشتند (همو، «درآمدی بر ستاره شناسی»، .(125-190 کراچکوفسکی مستی ناخدای مسلمان، ابن ماجد، راشوخی میشمارد. وی معتقد است که این نظر را باید به یک سو افکند، زیرا مؤلف (قطبالدین) خواسته است از این رهگذر موافقت ابن ماجد را در امر راهنمایی کشتی فرنگان به گونهای توجیه کند (همان، .(557 شوموفسکی نوشتههای مآخذ پرتغالی را در این زمینه معقولتر میشمارد و معتقد است که ابن ماجد موافقت کرد تا راهنمایی کشتی واسکودگاما را در قبال مزدی قابل ملاحظه برعهده گیرد («سه راهنامه»، .(109 وی بااستنادبه مآخذپرتغالیماجرای رابطهٔ ابنماجد با واسکودگاما را به تفصیل شرح داده است: هنگامی که هیأت دریانوردان پرتغالی به فرماندهی واسکودگاما از دماغهٔ امیدنیک گذشتند، اقیانوس دیگری را برابر خود دیدند. واسکودگاما حاضر نشد دل به دریا زند و مستقلاً راهی را در پیش گیرد که پایانی بر آن متصور نبود. او در طول کرانههای شرقی افریقا پیش رفت تا به ملندی3 رسید و در آنجا به جستوجوی راهنمایی خارج پرداخت. شاه ملندی که نسبت به بیگانگان مهربان بود، ابن ماجد را معرفی نمود. واسکودگاما این رهنمای برجسته را به کشتی خود دعوت کرد. باروس4، مورخ پرتغالی سدهٔ 16م، در اثر خود با عنوان «آسیای پرتغالی5» دربارهٔ این ماجرا نوشته است که به هنگام اقامت واسکودگاما در ملندی، گروهی از بزرگان هندوان به کشتی دریاسالار درآمدند. میان آنان «موری» از گجرات با عنوان مالموکانا6 بود (همان، .(74 کراچکوفسکی ورود واسکودگاما با ملندی را 15 مارس 1498م نوشته است («ادب جغرافیایی عرب»، .(555 وی در مورد عنوان مالموکانا مینویسد که در بعضی روایات به صورت کاناکا7 نیز آمده است. کراچکوفسکی با تکیه به تحقیقات گابریل فران چنین اظهار نظر کرده است که مالمو8 در زبان سواحلی رایج در شرق افریقا صورت تحریف شدهٔ واژهٔ معلم است که جزء اصطلاحات دریانوردی و به شکل مالیم9 به زبان مردم مالایا و سراسر اقیانوس هند راه یافت. و اما کاناکا واژهای از زبان مردم مالابار10 (ملبار) است که در زبان تامیلها از واژهٔ سانسکریت گانیکا11 اقتباس شده و به معنای منجم و اهل محاسبه است. کاناکاهای ملبار کارشان منجمی و اختر شماری بود (همانجا). ابن ماجد در اجرای خواست شاه ملندی موافقت خود را در همکاری و همراهی با گروه واسکودگاما اعلام داشت. وی نقشهای از کلیه سواحل هند را به واسکودگاما ارائه کرد که دارای نصفالنهارات و مدارات بسیار دقیق، اما فاقد جهت باد بود. این نصفالنهارات و مدارات گرچه بسیار کوچک به نظر میرسیدند، ولی نقشه از دقت فراوان برخوردار بود (شوموفسکی، «سه راهنامه»، .(74 شوموفسکی ضمن ارائهٔ نوشتهٔ باروس، یادآورد میشود که واسکودگاما تخته اسطرلاب بزرگی را که با خود آورده بود، همراه با دستگاههای فلزی برای تعیین اوج خورشید و ستارگان، به ابن ماجد عرضه کرد. ابن ماجد گفت راهنمایان عرب در دریای سرخ از ادوات سه گوشه و چهار گوشه برای اندازهگیری نقطهٔ اوج خورشید، به ویژه ستارهٔ قطبی که برای دریانوردان حائز اهمیت فراوان است، بهره میجویند. وی افزود که دریانوردان هند و نیز خود او از وسایل مذکور با در نظر گرفتن محل ستارگان در شمال، جنوب، شرق و غرب برای ادامهٔ دریانوردی استفاده میکنند. ابن ماجد این وسیله را ارائه کرد. واسکودگاما پس از این گفتوگو دریافت که مخاطبش مردی کاردان است. وی که نمیخواست چنین راهنمای با ارزشی را از دست دهد، پیشنهاد کرد، هر چه زودتر آمادهٔ حرکت به سوی هند شود (همانجا). فران بر پایهٔ یادداشتهای روزانهٔ فرمانده کشتی در 1498م مطالبی ذکر کرده است. وی ضمن بیان موافقت ابن ماجد در همراهی با واسکودگاما نکتهای را که پیش از حرکت به سوی هند اظهار داشته بود، چنین نقل کرده است: «به ساحل این تنگه نزدیک نشوید [مقصود ساحل شرقی افریقا در شمال ملندی است]، به سوی دریای آزاد حرکت کنید. در آن صورت به سواحل [هند] نزدیک خواهید شد و از امواج سهمگین محفوظ خواهید ماند» («راهنمای عرب واسکودگاما»، .(290 آنها به گوآ در ساحل دکن رسیدند. بعدها پرتغالیان جزیرهٔ هرمز را تصرف کردند و پایگاهی مستحکم در آن جزیره پدید آوردند و راه را بر مسلمانان بستند. چند سال بعد سلطان مظفرشاه بن محمودشاه بن محمدشاه، سلطان گجرات (917-932ق/1511- 1525م) نامهای به سلطان اشرف غوری (906-922ق/1051-1516م) نوشت و در پیکار با فرنگان از او یاری طلبید (فران، «درآمدی بر ستاره شناسی»، .(185-190 تاریخ حرکت کشتی واسکودگاما به راهنمایی ابن ماجد را 24 آوریل 1498 حدود یک ماه و چند روز پس از ورود پرتغالیان به ملندی نوشتهاند. چنین به نظر میرسد که بیستمماه مهٔ همان سال، آنها در کالیکوت (از ایالت کرالا) واقع در سواحل غربی هندوستان پیاده شدند. بدین روال برای نخستین بار دریای اروپا به خاورمیانهٔ ثروتمند توسط یک راهنمای عرب گشوده شد. شوموفسکی ورود پرتغالیان به اقیانوس هند را بشرح آورده و چنین نوشته است: «این حوادث در شرق عکسالعملی منفی پدید آورد. ساکنان حوضهٔ اقیانوس هند اندکی بعد دهشت زده با مهاجمات دزدان دریایی و غارت وحشیانهٔ ثروتهای خویش از سوی بیگانگان مواجه شدند که با سلطهٔ پرتغالیان همراه بود» («سه راهنامه»، .(75 از تاریخ درگذشت ابن ماجد اطلاع دقیقی در دست نیست. کراچکوفسکی با اتکا به نظریات فران چنین اظهار عقیده کرده که احتمالاً هدایت کشتی واسکودگاما یکی از آخرین سفرهای دریایی عمدهٔ او بوده است («ادب جغرافیایی عرب»، .(560 از نوشتههای ابن ماجد میتوان ارادت او را نسبت به خاندان نبوت و امامت دریافت. دلیل این مدعا ارجوزهٔ مندرج در کتاب حاویهٔ الاختصار فی اصول علم البحار است. ابن ماجد این منظومهٔ نجومی را به «وصی رسولالله اسدالله الغالب علی بن ابی طالب(ع)» تقدیم داشته است (شوموفسکی، همان، .(78 تئودور شوموفسکی با اتکا به نظر فران از اعتقاد ابن ماجد به تشیع یاد کرده است (همان، 110 ، حاشیهٔ .(58 کراچکوفسکی نیز همین عقیده را ابراز داشته مینویسد: «چنین به نظر میرسد که از جهت معتقدات مذهبی، شیعی بود. این نکته با توجه به رابطهٔ او با ایرانیان قابل پذیرش مینماید» (همانجا). بررسی آثار ابن ماجد: نام احمد بن ماجد با انتشار کتاب «جغرافیای دریانوردی» تألیف سیدی علی رئیس دریاسالار ترک از آغاز سدهٔ 19م به محافل علمی اروپا راه یافت. ولی کشف متون عربی تألیفات او تا 1912م به تأخیر افتاد (کراچکوفسکی، همان، .(755 پژوهش و تحقیق دربارهٔ آثار ابن ماجد در درجهٔ نخست مرهون کوششهای فران، دانشمند فرانسوی است. وی پیرامون دو دریانورد بزرگ، ابن ماجد و سلیمان مهری مطالبی به رشتهٔ تحریر کشید که در آثار متعدد او از جمله اثر دو جلدی «بررسیهایی پیرامون جغرافیای عربی و اسلامی1»، کتاب «سفرنامهها و متون جغرافیایی عربی، فارسی و ترکی دربارهٔ خاور دور از سدهٔ 8 تا 182» [میلادی]، کتاب «درآمدی بر ستارهشناسی دریانوردی عرب» و دیگر آثار او منعکس است. به نوشتهٔ کراچکوفسکی کشفیات فران به آسانی صورت نپذیرفت. به ویژه تعیین شخصیت ابن ماجد نیازمند تحقیقات بغرنج و جالبی بود که تنها با مقایسهٔ مآخذ پرتغالی، عربی و ترکی میسر گردید (همان، .(555 کشف آثار ابن ماجد با حادثهای آغاز گردید که تا اندازهای در خور توجه است. گودفروا دمونبین3، عرب شناس مشهور فرانسوی که همکار فران بود، ضمن مطالعه در کتابخانهٔ ملی پاریس دو نسخهٔ خطی به دست آورد که شامل تألیفات ابن ماجد و سلیمان مهری بود (فران، «سفرنامهها»، 485 ، حاشیهٔ 2 ؛ همو، «درآمدی بر ستارهشناسی»، 255 ، حاشیهٔ .(1 کشف این دو نسخهٔ خطی که در آغاز منحصر به فرد مینمود، به تدریج مایهٔ کشف نسخههای دیگر و مطالبی همانند آن شد. در اوایل دههٔ سوم سدهٔ 20م نسخهٔ خطی موجود در دمشق شناخته شد که نظر فران را به خود معطوف داشت .(199-200ٹِ‘ُû) بعد معلوم شد که نسخهٔ خطی دیگری در جده هست. متعاقب آن تألیفات دیگری از ابن ماجد در موصل و مؤسسه مطالعات شرقی لنینگراد به دست آمد که در مجموعهٔ پاریس وجود نداشت (کراچکوفسکی، همان، .(558 متأسفانه اجل به فران مهلت نداد تا کشفیات اخیر را مورد بررسی قرار دهد. با این وصف باید افزود که حاصل کار وی تحقیقات مبسوطی است که در «دائرهٔ المعارف اسلام4» و نیز در کتاب «درآمدی بر ستارهشناسی دریانوردی عرب» آمده است. این کتاب نخستین بار در 1928م در پاریس انتشار یافت. نسخهٔ خطی پاریس که بر گرفته از متن اولیه است، تاریخ 984ق/1576م دارد. نسخهٔ دمشق در 1001ق/1592م نوشته شده است (کراچکوفسکی، همان، .(561 نسخهٔ خطی پاریس در 181 برگ و شامل 19 رسالهٔ بحری است که به سفرهای دریایی ابن ماجد در دریای سرخ، خلیج فارس و اقیانوس هند اختصاص یافته و به صورت منظوم به ویژه «ارجوزه» است. تاریخ رسالههای این نسخهٔ خطی که با شمارهٔ 2292 در کتابخانهٔ ملی پاریس به ثبت رسیده، سال 866ق/ 1461- 1462م تا سال 900ق/1495م است (شوموفسکی، «سه راهنامه»، .(64 کراچکوفسکی در موزهٔ آسیایی لنینگراد، نسخهای خطی به زبانهای ترکی و عربی مشاهده کرد. وی در آغاز توجه کافی بدان معطوف نداشت. زیرا متن عربی که به خط خوبی نوشته نشده و به صورت ارجوزه بود، در نظرش فاقد جلوه و بیرنگ مینمود. چنانکه او خود نوشت: «اشعار از شخصی به نام احمد بن ماجد بود که خسته کننده به نظر میرسید و مربوط به گذرگاههای دریایی حوالی عربستان بود» («راهنمای واسکودگاما1 76 ». پس از جنگ جهانی اول در دههٔ سوم سدهٔ 20م مجدداً رابطهٔ علمی میان دانشمندان روسیه و اروپا وسعت گرفت. در این زمان کراچکوفسکی با فعالیتهای علمی فران در زمینهٔ جغرافیای دریایی سدهٔ 15م آشنا شد. وی ضمن تجلیل از فعالیت فران نوشت: «تنها با آگاهی و احاطه به زبانهای خاور نزدیک، مالایایی، هندی و زبانهای خاور دور و ارتباط دادن آنها با زبانهای اروپایی و مآخذ شرقی بود که او توانست به نتایج ارزشمندی دست یابد». سپس افزود: «از بیاعتنایی خویش نسبت به این نسخهٔ خطی احساس شرم کردم» (همانجا). متعاقب این ماجرا وی با فران رابطه برقرار کرد. معلوم شد ارجوزهٔ موجود در موزهٔ آسیایی شامل خط سیر دریایی و اطلاعات مربوط به آن است. بخشی از آن با دریانوردی در دریای سرخ، بخشی دیگر با اقیانوس هند و بخش سوم با سفر به شرق افریقا ارتباط داشت. معلوم شد که این نسخه در کتابخانهٔ ملی پاریس موجود نبود. پاسخ فران به کراچکوفسکی این نکته را تأیید کرد. فران درصدد برآمد این نسخه را نیز مورد تحلیل و بررسی قرار دهد، ولی اجل مهلت چنین کاری را به او نداد و در 31 ژانویهٔ 1935 درگذشت. کراچکوفسکی در ادامهٔ مطلب مینویسد: متعاقب این امر یکی از شاگردان دقیق و با استعدادم عهدهدار این مهم شد (همانجا). این شخص تئودور شوموفسکی بود که کارهای استاد را دنبال کرد و به بررسی چند نسخهٔ خطی از آثار ابن ماجد پرداخت. شوموفسکی مینویسد: در بهار 1937م هنگامی که در دانشگاه دولتی لنینگراد به تحصیل اشتغال داشتم، زیر نظر کراچکوفسکی به تحلیل و بررسی انتقادی نسخ خطی عربی پرداختم و از همان آغاز ارجوزههای ابن ماجد را مورد توجه قرار دادم («سه راهنامه»، .(67 از آن پس بررسی آثار ابن ماجد به کوشش این دانشمند وسعت گرفت و ادامه یافت. یکی از پژوهشهای وی مربوط به سه راهنامهٔ مجهول ابن ماجد، راهنمای سفر دریایی واسکودگاما است که در 1957م همراه با ترجمه و تفسیر از سوی انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم اتحاد شوروی در مسکو و لنینگراد به چاپ رسیده است. منابع اطلاعات ابن ماجد: در سدههای 7 و 8ق/13 و 14م با وجود دشواریهای سیاسی و حملهٔ مغولان و تاتاران به شرق، دانش کیهان نگاری به سبب نیاز بازرگانان به حمل و نقل دریایی اوج گرفت و فرهنگ نامههای تازهای پدید آمد. نظرات احمد بن محمد بن کثیر فرغانی ستارهشناس عهد مأمون و متوکل عباسی و نیز نظرات ابوعبدالله محمد بن جابر بن سنان حرانی صابی بتانی، منجم سدههای 3 و 4ق، دربارهٔ نقشههای دریانوردی تا سدهٔ ق/15م از اهمیت فراوان برخوردار بود. داستانهای دریانوردانی چون بازرگان، ابوزید سیرافی و نیز کتاب عجایب الهند، اثر بزرگ بن شهریار ناخدای رامهرمزی سدهٔ 4ق/10م، تا مدتی دراز در مرکز توجه دریانوردان قرار داشت. دریانوردان خلیج فارس نوشتههایی در زمینهٔ راهنمایی دریایی دراختیار داشتند که محتوی تجربیات دریانوردان در همهٔ مسائل دریانوردی از جمله نقشههایدریایی بود. گذشته ازآن سفرنامهٔ خواشیر ابن یوسف بن صلاح ارکی و آثار 3 مؤلف دریانورد عهد عباسیان، محمد ابن شاذان، سهل بن ابان و لیث بن کهلان را نباید از یاد برد. مجموع آثار و نوشتههای مذکور و چه بسا نوشتههایی که آگاهی دربارهٔ آنها بسیار اندک است، مورد استفاده ابن ماجد بود (کراچکوفسکی، «ادب جغرافیای عرب»، .(552 ناخدایان سیرافی تا روزگار آل بویه در علم و تجربهٔ دریانوردی از شهرت فراوان برخوردار بودند، ولی از این زمان نقش سیراف سستی گرفت و جمعی از مردم آن به ویژه پس از زلزلههای بزرگ سالهای 366-367ق/977- 978م به عمان مهاجرت کردند (فران، «عناصر ایرانی»، .(253-257 از این پس عمان نقش عمدهای ایفا کرد و احمد بن ماجد، بیگمان از حاصل دانش و تجارب دریانوردان ایرانی بهرهٔ فراوان گرفت. اصطلاحات دریانوردی که بیشتر از زبان فارسی مایه گرفته، خود مؤید تأثیر دانش و تجارب دریانوردی ایرانیان در بسط اطلاعات ابن ماجد است. به نوشتهٔ فران، ابن ماجد در مجموعهای از نسخ خطی که متعلق به نوادهٔ یکی از دریانوردان بود، رهنامهای دید که تاریخ 580ق/1184م داشت (همان، 209 -169 ، «درآمدی بر ستارهشناسی»، .(223 رهنامه واژهای پارسی است که در نوشتهها بارها آمده است. نظامی گنجوی 7 سال پس از تاریخ نگارش رهنامهٔ یاد شده، در منظومهٔ اسکندرنامه (اقبالنامه) از وجود رهنامهای دریایی یاد کرده و چنین آورده است (ص 700): نواحی شناسان آب آزمای هراسنده گشتند از آن ژرف جای ز رهنامه چون بازجستند راز سوی باز پس گشتن آمدنیاز نوشتهٔ ابن مجاور دربارهٔ جغرافیای دریانوردی و مردم جنوب عربستان (تألیف ح 630ق/1223م) از ارزش فراوان برخوردار است. وی مطالبی از مؤلف کتاب راهنامه نقل کرده که در زبان عربی به صورت الرهمانج نوشته شده است (فران، «عناصر ایرانی»، 257 .(213-214, فران ریشهٔ این واژه را از کلمهٔ پارسی میانه (پهلوی) «رهنامک» دانسته و نوشته است که واژهٔ مزبور در محیط عربی جز صورت عادی رهنامج به صورت مقلوب رهمانج (جمع آن رهمانجات) و سپس رَمانی نیز آمده است («درآمدی بر ستارهشناسی»، .(237 بجز راهنامج در متون عربی به اصطلاحاتی چون راهدان یا راهدار، ناخذا، ناخذاهٔ، ناوخذهٔ، ناخوذهٔ، ناخوذا و جمع آن: نواخذه (معرب ناخدا یا ناوخدا) به معنای صاحب و فرمانده کشتی (فران، «عناصر ایرانی»، 238 )، ربان (جمع آن ربابنه)، اشتیام (جمع آن اشاتمه) و نیز اصطلاحات دیگری چون خن (جمع آن اخنان) به معنای خانههای قطبنما، باشی به معنای اوج ستاره، بندر (جمع آن بنادر) و غیره برمیخوریم. گاه در عربی ترجمههایی از واژههای پارسی مشاهده میشود که نمونهٔ آن کلمه وردهٔ الریاح است. این کلمه ترجمهٔ واژهٔ پارسی گلباد یا بادنما است. نامهای مذکور مؤید رواج اصطلاحات دریانوردی پارسی است که به زبان عربی راه یافته و ابن ماجد نیز از آن بهره گرفته است (کراچکوفسکی، همان، .(553-554 ابن ماجد از آثار و مآخذ دریانوردی و ستارهشناسی اطلاعات وسیعی داشت. او در ضمن از قریحهٔ شعر و ادب نیز برخوردار بود. از نامهای مآخذ و منابعی که در نوشتههای وی آمده است، به این نکته میتوان پیبرد. ابن ماجد در نوشتههای خود دربارهٔ ستارهشناسی، دریانوردی و علم جغرافیا از کارهای خواجه نصیرالدین طوسی دربارهٔ منازل قمر و کواکب یاد کرده و بر او رحمت فرستاده است (شوموفسکی، «سه راهنامه»، .(82 وی در ضمن از دانشمندانی چون عبدالرحمان بن عمر صوفی منجم و مؤلف کتاب التصاویر، ابوالفداء جغرافی نگار و مؤلف تقویم البلدان، بطلمیوس مؤلف المجسطی، ابوحنیفهٔ دینوری، ابن حوقل، ابوهلال عسکری مؤلف جمهرهٔ الامثال، یاقوت حموی، فردوسی و نیز از زیج الغ بیگ یاد کرده است (همان، .(84 در زمینهٔ شعر و ادب از کسانی چون امرؤالقیس کندی، مهلهل بن ربیعه، عنترهٔ بن شداد، عمر بن ابوربیعهٔ مخزومی، ابوالحسن ابن هانی (ابونواس) و عبدالله بن معتز نام برده است (همانجا). وی با نظر انتقادی به آثار گذشتگاه مینگریست و نوشتههای آنان را با تجارب شخصی خود درمیآمیخت. ابن ماجد دربارهٔ گذشتگان مینویسد که در روزگاران گذشته مردم دوراندیشتر بودند و به سبب دوراندیشی و ترس و احتیاط از دریا، جز با دریانوردان به دریا نمیرفتند. دریانوردان کشتیها را با دقت آماده میکردند، مراقب بادهای موسمی بودند و کشتیها را بیش از اندازه بار نمیکردند، ولی ما از آنان آگاهتر و آزمودهتریم (همان، 112 .(82, ابن ماجد به ذکر مسافتها نیز پرداخته، مسافت بندر سیراف تا ساحل مکران را از طریق دریا 7 روز راه و از خشکی تا خراسان را حدود یک ماه و از خراسان تا بغداد را حدود 3 تا 4 ماه نوشته است. بعضی جهانگردان ابن ماجد را مخترع قطبنما دانستهاند، ولی این نکته را نمیتوان بر واقعیات منطبق دانست. سر ریچارد برتون1 جهانگرد مشهور چنین آورده است که دریانوردان عدن تا اواسط سدهٔ 19م شخصی به نام شیخ ماجد را قدیسی از مردم سوریه میپنداشتند و او را مخترع قطبنما میخواندند و هرباربههنگام سفردریایی نام اورا برزبان جاریمیکردند، فاتحه میخواندند و از وی یاری میطلبیدند (فران، «درآمدی بر ستارهشناسی»، .(227-228 ابن ماجد ضمن بحث دربارهٔ دریای خزر آن را بحرالقلزم العجم نامیده و آن را مقابل بحرالقلزم العرب قرار داده است. فران و شوموفسکی هر دو گمان دارند که وی این عنوان را از کتاب مسالک الابصار فی ممالک الامصار، نوشتهٔ شهابالدین ابن فضل عمری (د 742ق/1341م)، اقتباس کرده باشد که نوشته است: «در شمال گیلان دریای قلزم واقع است» (فران، «عناصر ایرانی»، 206 ؛ شوموفسکی، «سه راهنامه»، .(113-114 آثار و تصنیفات: ابن ماجد آثار متعددی نوشته که تاکنون 40 اثر از مصنفات وی شناخته شده است. وی اغلب آثار خود را در قالب شعر بیان کرده است. کراچکوفسکی بر این عقیده بود که روش مذکور از قدیم وجود داشته تا به خاطر سپردن مطالب آسانتر باشد («ادب جغرافیایی عرب»، .(561 مصنفات وی اغلب به صورت ارجوزه است، ولی اشعار او همیشه در بحر رجز نیست. هر یک از این اراجیز به تفاوت، 20 تا 300 بیت است و دربارهٔ راههای دریایی معین و از مسائل تخصصی و دانش ستارهشناسی دریانوردی گفتوگو دارند و در نوع خود راهنمای دریایی محسوب میشوند (فران، «درآمدی بر ستاره شناسی»، 218 .(208, عمدهترین آثار ابن ماجد را به ترتیب زیر میتواند برشمرد: 1. کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد. این کتاب به نثر است و در میان آثار وی در درجهٔ نخست اهمیت قرار دارد. فران آن را معتبرترین و مهمترین اثر وی نامیده است (همان، .(219-220 تاریخ نگارش این کتاب را 895ق/ 1490م نوشتهاند (شوموفسکی، «سه راهنامه»، .(77 کراچکوفسکی تاریخ تدوین آن را متغیر دانسته و بر آن است که مؤلف چندبار متن کتاب را اصلاح کرده و مطالبی بر آن افزوده است. از این رو وی با اتکا به نظر فران و نیز با اتکا به نظر تشنر2 از 3 متن مختلف کتاب یاد کرده که در 880ق/1475م، 882ق/1478 و 895ق/ 1489م نوشته شده است (همان، .(561 ابن ماجد در این کتاب از مسائل نظری و عملی دریانوردی برپایهٔ نوشتههای گذشتگان و تجارب شخصی مطالبی آورده است. منطقهٔ مورد بحث او شامل دریای سرخ، خلیج فارس، اقیانوس هند و جزایر هندوچین است. این کتاب مشتمل بر 12 فصل است که نگارنده هر یک از فصول را «فائده» نامیده است. در فصل نخست از پیدایش دریانوردی مطالبی آمده است که تا اندازهای افسانهآمیز به نظر میرسد. ضمناً در این فصل دربارهٔ سوزن مغناطیس و عقربهٔ قطبنما بحث شده است. فصل دوم مربوط به مشخصات معلمان واقعی، وظایف و حدود دانش و آگاهی آنهاست. فصل سوم دربارهٔ تعیین منازل قمر است. فصل چهارم مربوط به اَخنان (خانههای) سی و دوگانهٔ قطبنما و بادنماست که همراه با شرح و تفصیل است. جا دارد گفته شود که هنوز این طریقه در بعضی نواحی متداول است و دریانوردان محلی دریای سرخ تقسیمات رایج در قطبنماهای اروپایی را به کار نمیبندند، بلکه آن را به 32 خانه بخش میکنند که با طلوع و غروب ستارههای معین ارتباط دارد و از روی اخنان معلوم میشود (کراچکوفسکی، همان، .(561 فصل پنجم از جغرافی نگاران و منجمان پیشین بحث میکند. فصل ششم مربوط به راههای دریایی است. فصل هفتم حاوی ملاحظاتی دربارهٔ رصدهای نجومی است که غالباً از قیاس فاصلهٔ میان ستارهٔ قطبی (جدی یا «الجاه» معرب گاه) (فران، «عناصر ایرانی»، با دو ستارهٔ دب اصغر (الفرقدان) و یک ستارهٔ دب اکبر (النعش) است (همو، «آموزشهای دریایی سلیمان مهری1»، .(303 این ستارگان هم اکنون نیز از دیدگاه دریانوردان واجد اهمیت بسیارند (کراچکوفسکی، همان، .(562 در مؤلفات ابن ماجد تعیین مدارات با درجه معلوم نمیشود، بلکه به وسیلهٔ عاملی صورت میپذیرد که در اصطلاح وی «اصبع» یا انگشت نامیده میشود. شاید این اصطلاح روش ابتدایی رصدگیران قدیم باشد که معادل یک درجه و 37 دقیقه است. این روش متعلق به اسطرلابهایی است که نه با درجه، بلکه به مقیاس انگشت تقسیم شدهاند. اصل این روش معلوم نیست و فران نیز نتوانست وجود آن را نزد یونانیان، ایرانیان، مردم چین، هند و اندونزی تعقیب کند (همانجا). ابن ماجد تنها جغرافی شناس عرب است که خط استوا و نصفالنهار را بر پایهٔ مکتب بطلمیوس به 360 درجه تقسیم نکرده، بلکه آن را به چیزی معادل 224 انگشت بخش نموده است که از دو طریق به دست میآید. یکی آنکه هر خانهٔ بادنما هفت انگشت است و دیگر آنکه هر یک از منازل بیست و هشتگانهٔ قمر هشت انگشت است و در هر دو حال نتیجه چنین میشود که انگشت معادل یک درجه و 37 دقیقه است (همانجا). فصل هشتم دربارهٔ علامات نزدیک شدن خشکی، ناوبری، فرماندهی کشتی و هدایت آن به بنادر گجرات (در نقشهٔ ابن ماجد «جوزرات») است که ظاهراً در فعالیت دریانوردی وی از اهمیت فراوان برخوردار بوده است (همانجا؛ فران، «درآمدی بر ستاره شناسی»، .(202 مطالب فصل نهم دربارهٔ سواحل است و از رأس الحد در جزیرهٔالعرب آغاز میشود. در این فصل از 3 گروه معلمان نیز یاد شده است (همانجا). فصل دهم حاوی شرحی دربارهٔ 10 جزیرهٔ بزرگ است که عبارتند از: شبه جزیرهٔ عربستان یا «جزیرهٔالعرب»، جزیرهٔالقمر (ماداگاسکار)، شمطره (سوماترا)، جاوه، الغور که شوموفسکی و کراچکوفسکی آن را همان جزیرهٔ تایوان یا فرمز نوشتهاند (همو، «سه راهنامه»، 77 ؛ کراچکوفسکی، همان، 5620 )، سیلان یا سراندیب که در متن نسخهٔ خطی گاه «سراندید» آمده است (شوموفسکی، «جزایر بزرگ»، .(175 زنگبار (درنقشه زنجبار)، بحرین، سقطره (سقطری) و ابن گاوان (فران، «درآمدی بر ستاره شناسی»، .(202 شوموفسکی جزیرهٔ ابن گاوان را «ابن جوان» نوشته است («سه راهنامه»، همانجا). فصل یازدهم مربوط است به بادهای موسمی و دریانوردی. فصل دوازدهم شرحی است دربارهٔ دریای سرخ (بحر قلزم العرب) و جزایر آن و نیز صخرههای زیر آب. 2. حاویهٔ الاختصار فی اصول علم البحار، این کتاب در میان آثار ابن ماجد در درجهٔ دوم اهمیت قرار دارد و از آثار متقدم او و مربوط به 866ق/1462م است. این اثر که منظوم و به صورت ارجوزه است، حاوی مطالب فشردهای دربارهٔ اصول دریانوردی است (همانجا). کراچکوفسکی تاریخ نگارش آن را پیش از کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد میداند و معتقد است که وی در زادگاه خود جلفار از نگارش آن فراغت یافت («ادب جغرافیایی عرب»، 563 ؛ فران، «راهنمای عرب و اسکودگاما»، .(295 این کتاب 11 فصل دارد و دارای هزار بیت است (کراچکوفسکی، همانجا). فصل اول کتاب دربارهٔ نشانههای نزدیکی خشکی، فصل دوم دربارهٔ منازل قمر و خانهای بادنما و قطبنما، انگشتها (الاصابع و الترفا) است که واژهٔ اخیر به تقریب برابر 97 میل دریایی و معادل یک روز راه دریانوردان با سرعت متوسط 4 میل و به عبارت دیگر 4 گره دریایی در هر ساعت است (همانجا). فصل سوم کتاب شامل مسائل وقتشناسی است. فصل چهارم و به دیگر سخن ارجوزهٔ شمارهٔ 4 این اثر عنوان «تحفهٔ القضاهٔ» دارد که در آن ابن ماجد قبله را از طریق نصفالنهار و مدار مکهٔ معظمه و مسجدالحرام ضمن استفاده از قطبنما معلوم و مشخص کرده است. فصلهای پنجم تا هشتم شامل گزارش دربارهٔ راههای مختلف کشتیرانی در اقیانوس هند، دریاها و خلیجهای آن است. فصل نهم در رصدیابی و مطالعهٔ ستارگان است. فصل دهم و یازدهم مسائل مختلف دریانوردی از جمله توضیح واژهٔ «زام» (جمع آن: زوام) است که آن را وسیلهٔ تعیین کنندهٔ مسافات دانسته است. در کتاب عجائب الهند نیز این واژه آمده است. کراچکوفسکی مینویسد: «چنانکه اکنون معلوم شده زام یک هشتم راه دریایی در یک شبانه روز و در واقع حدود 3 ساعت راه است» (همان، .(563 3. ارجوزهٔ معروف به المعربهٔ، که از دریانوردی در خلیج عدن، بحث میکند و تاریخ نگارش آن 890ق/1485م است. 4. قبلهٔ الاسلام فی جمعی الدنیا، یا تحفهٔ القضاهٔ. این اثر شامل مطالبی است دربارهٔ تعیین قبلهٔ هر محل. تاریخ نگارش آن 893ق/ 1488م است. 5. ارجوزهٔ برّالعرب فی خلیج فارس، که در آن از کشتیرانی در طول سواحل عربستان تا خلیج فارس بحث شده است. 6. ارجوزهٔ فی قسمهٔ الجمّهٔ علی بنات نعش، که از صورت فلکی دب اکبر بحث میکند و تاریخ آن 900ق/1494م است (فران، «راهنمای عرب واسکودگاما»، 296 -295 ؛ دانشنامه ). شوموفسکی بر آن است که تصنیف این ارجوزه حدود 24 سال پس از نگارش حاویهٔ الاختصار، یعنی حدود 900ق/1495م صورت پذیرفته است («سه راهنامه»، .(78 7. ارجوزهٔ مشهور به کنز المعالمهٔ و ذخیرتهم فی علم المجهولات فی البحر و النجوم و البروج، که فاقد تاریخ است، ولی فران زمان نگارش آن را حدود 894ق/1489م نوشته است. در این ارجوزه از کرات فلکی و صور منطقهٔ البروج، کواکب و غیره بحث شده است. 8. ارجوزهٔ فی النتخاب لبّر الهند و برّالعرب، که در آن از پهلو گرفتن در کرانههای غربی هندوستان و سواحل عربستان به تقریب از 25 تا 6 عرض شمالی بحث میشود (در دانشنامه اشتباهاً 60 درجه آمده است). این ارجوزه فاقد تاریخ است. 9. ارجوزهٔ میمیات الابدال، مربوط به بعضی ستارگان به منظور ناوبری و راهنمایی دریایی است. 10. ارجوزهٔ مخمسهٔ، که از بعضی ستارگان شمالی بحث کرده است. 11. ارجوزهای دربارهٔ ماههای بیزانسی (روم شرقی)، که فران زمان نگارش آن را پیش از 894ق/1489م نوشته است. 12. ارجوزهٔ ضربیهٔالضرائب (بیتاریخ)، که در آن دربارهٔ بهره گیری از ستارگان در کار دریانوردی بحث شده و حاوی آموزشهای کلی برای دریانوردان است. 13. منظومهای است نجومی و فاقد عنوان در بحر رجز که به علیبن ابی طالب(ع) تقدیم شده و شامل مطالبی پیرامون منازل قمر و محل صحیح آنها در آسمان است. این منظومه نیز پیش از 894ق/1489م نوشته شده است (فران، همان، 296 ؛ دانشنامه ). 14. منظومهٔ مشهور به القصیدهٔ المکیهٔ، که در بارهٔ راههای دریایی از مکه به جده، دماغهٔ فَرتَک، کالیکوت، دابول، کُنکان، گجرات، اطواح، هرمز (هرامیزدرمنظومه) است (شوموفسکی،همان، .(78 اینمنظومه نیز فاقد تاریخ است.15. ارجوزهٔ نادرهٔ الابدال، که فران تاریخ تصنیف آن را پیش از 894ق/1489م دانسته است. این ارجوزه مربوط به بعضی ستارگان است (همانجا). 16. قصیدهٔ معروف به الذهبیهٔ، که در آن از اظهار نظر پیرامون صخرهها، کوههای ساحلی، مناطق دارای عمق زیاد و نشانههای نزدیک شدن خشکی از قبیل پرندگان و بادها و نیز از پهلو گرفتن بر دماغهها در زمان وزش بادهای موسمی و مطالبی از این قبیل بحث شده است. تاریخ تصنیف این قصیده را 16 ذیحجهٔ 882ق/21 مارس 1478م نوشتهاند (همان، 297 ؛ دانشنامه ) که منطبق با اول فروردین ماه است. 17. ارجوزهٔ الفائقهٔ، که دربارهٔ رصد و ارتفاع ستارگان از جمله برج الضفدع است. تاریخ این ارجوزه مشخص نیست. فران (همان، زمان تصنیف آن را پیش از 894ق/1489م دانسته و دانشنامه پیش از 880ق نوشته است. 18. ارجوزهٔ البلیغهٔ، که دربارهٔ رصد دو ستارهٔ سهیل و سماک رامح است (شوموفسکی، همان، 136 ؛ دانشنامه ). این ارجوزه فاقد تاریخ است. 19. 9 فصل کوتاه که به نثر نوشته شده و مربوط به تحقیق دربارهٔ اقیانوس هند و سواحل آن، عرض جغرافیایی بعضی بنادر، صورت سواحل و شیوهٔ پهلو گرفتن در کرانههای غربی هندوستان است. ابن ماجد در این نوشته از 10 جزیرهٔ بزرگ اقیانوس هند، نواحی ساحلی آسیا و افریقا، بادهای موسمی موافق، دریای سرخ و جزییات مربوط به آن، صخرهها و اعماق این دریا بحث کرده است (فران، همانجا؛ شوموفسکی، «جزایر بزرگ»، .(173-179 20. ارجوزهٔ السبعیهٔ، که در 7 بخش نوشته شده است و از 7 دانش دریانوردی بحث میکند. تاریخ نگارش این ارجوزه 888ق/ 1483م است. 21. قصیدهای دربارهٔ ستارهشناسی که زمان نگارش آن پیش از 894ق/1489م است. 22. قصیدهای فاقد عنوان که حاوی مطالعه دربارهٔ ستارگانی است که برای پهلو گرفتن کشتی مفید به نظر میرسند. در این قصیده از کرانههای دیو1 تا دابول2 بحث شده است. این قصیده فاقد عنوان و زمان نگارش آن پیش از 894ق/1489م است، ولی در بعضی نوشتهها نام این قصیده الهادیهٔ آمده است (فران، همانجا؛ دانشنامه ). از دیگر آثار ابن ماجد 3 منظومه است که نخست در مجموعهٔ آثار خطی موزهٔ آسیایی لنینگراد به دست آمد (کراچکوفسکی، «راهنمای واسکودگاما»، 78 -74 )، ولی بعدها در مجموعهٔ نسخ خطی انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم اتحاد شوروی شعبهٔ لنینگراد (شم .(B-992 قرار گرفت (شوموفسکی، همان، 67 .(65, کتابی که منظومههای ابن ماجد در آن گنجانده شده، شامل 7 اثر در زمینههای مختلف از چند نویسنده بود (همان، .(67 این کتاب توسط کراچکوفسکی به شوموفسکی معرفی شد و وی فعالیت خود را در بارهٔ 3 منظومهٔ ابن ماجد در این کتاب متمرکز کرد. ولی جنگ جهانی دوم و محاصرهٔ لنینگراد مانع بررسی کامل آن شد. پس از جنگ جهانی دوم در اوت 1946، شوموفسکی به لنینگراد بازگشت و نسخهٔ خطی یاد شده را که فران فرصت بررسی آن را نیافته بود، در عین سلامت دید. از آن زمان مطالعهٔ منظومه از سرگرفته شد (همان، .(67-68 سرانجام در 1957م نسخهٔ مذکور با ترجمهٔ روسی از سوی انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم اتحاد شوروی شعبهٔ لنینگراد به همت شوموفسکی انتشار یافت. کتاب با عنوان ثلاث راهمانجات المجهولهٔ لاحمد بن ماجد ربان رحلهٔ فاسکودی جاما (سه راهنامهٔ مجهول احمد بن ماجد راهنمای سفر واسکودگاما) است که از نسخهٔ عربی منحصر به فرد اخذ شده است. دو منظومهٔ مذکور در بحر رجز و منظومهٔ سوم در بحر طویل است. ارجوزهٔ نخستینِ کتاب، ارجوزهٔ السفالیهٔ نام دارد که در بارهٔ شناسایی گذرگاههای دریایی، اندازهگیریهای نجومی از مالابار = ملبار (ملیبار در ارجوزه) و کنکان (کنکن در ارجوزه) و گجرات (جوزرات در ارجوزه) و سند و اطواح تا سیف الطویل و از آنجا تا نواحی السواحل و زنگبار و ارض سفاله (سواحل و سفاله در محدودهٔ کنیا و تانزانیای کنونی) و ماداگاسکار و جزایر آن است. ارجوزه شامل همهٔ نوادر علوم این نواحی تا انتهای جنوبی زمین و بیان اندازههایی است که معلم (راهنمای دریانوردی) از طریق آنها کاستی و فزونی را در همهٔ اخنان (خانهها) میشناسد و وصف نوادر این راه شامل اندازهها، نواحی گذرگاهها، ساکنان زمین و پادشاهان آنها، بادهای موسمی و سفر به آن سرزمینها و راه کشف شدهٔ چهارمین معلم (پس از 3 معلم نخستین) است (ابن ماجد، 3). گمان میرود تاریخ نگارش این ارجوزه پس از 906ق/1501م باشد (همو، 25). از این نوشته گرچه تاریخ درگذشت ابن ماجد مشخص نمیشود، ولی معلوم میگردد که پس از این سال بوده است. ارجوزهٔ دوم المعلقیهٔ نام دارد و شامل مطالبی دربارهٔ سرزمین هند تا سیلان، ناک باری، سرزمین سیام (هندوچین)، ملعقه و جاوه و متعلقات آن از جزایر، آب سنگها (صخرههای مرجانی) و جایگاههای آنها، مشخصات این سرزمینها، شهرها و جمیع متعلقات آنها در شرق و جنوب و غور (تایوان) و چین تا حدود صخرههای آتشفشانی مشرف به اقیانوس است که ابن ماجد آن را دریا مینامد و مینویسد «در پس آن چیزی جز کوه قاف نیست» (همو، 30). ارجوزهٔ سوم التائیهٔ نام دارد که از دو منظومهٔ دیگر کوتاهتر است. این ارجوزه شامل مطالبی است دربارهٔ راه جده تا عدن و شرح گذرگاهها و مقیاسهای دریایی که ابن ماجد آن را دریای بزرگ «بحر الکبیر» نامیده است (ص 44). ابن ماجد از کوشش پرتغالیان برای گذر از طریق دماغهٔ امید نیک و دخول به اقیانوس هند و نیز از دستبردهای آنان در سواحل شرق افریقا آگاه بود. بنابه نوشتهٔ او فرنگیان (اروپاییان) با گذر از مدخل که همان راه دماغهٔ امید نیک است و میان سفاله و مغرب (شمال افریقا) واقع است به سفاله رسیدند، آنگاه به هندوستان رفتند و بعد به زنگبار درآمدند و سرانجام از همان راه بازگشتند. ابن ماجد تاریخ این ماجرا را 900ق/1495م نوشته است (ص 25). وی سپس متذکر میگردد که فرنگان در 906ق/1501م بار دیگر به هندوستان رفتند، خانههایی در آن دیار خریدند و در آنها سکنی گزیدند و به فرمانروایان سامری (زموریان کرالا) که وی آنان را به صورت «سوامر» آورده است، اتکا کردند، چندان که مردم به آنان ظنین شدند (همانجا). از نوشتههای ابن ماجد چنین برمیآید که از راهنمایی پرتغالیان احساس شرمساری میکرد. وی با اندوه از ورود فرنگان (پرتغالیان) به کالیکوت یاد کرده و نوشته است که آنان به کالیکوت درآمدند، به خرید و فروش دست زدند، با خودسریهای خویش و ضمن تکیه بر فرمانروایان، عرصه را به دیگران تنگ کردند و بیزاری از اسلام را با خود به همراه آوردند و مردم را با دهشت و نگرانی دست به گریبان کردند (شوموفسکی، «سه راهنامه»، .(10