آفتاب
ورود | عضویت
یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۲:۵۶
  • اخبار
    • اخبار سیاسی
    • اخبار اقتصادی
    • اخبار فرهنگی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار اجتماعی
    • اخبار فناوری
    • اخبار سلامت
    • اخبار ایران و جهان
    • پیشخوان روزنامه ها
  • دانش سرا
    • مقالات
    • کتاب الکترونیکی
    • دانستنی ها
    • لینک های مفید
    • فرهنگ فیلم
    • لغت نامه دهخدا
    • دائره المعارف
    • کتابهای منتشر شده
    • بانک های اطلاعاتی
  • چندرسانه ای
    • 60 ثانیه با اخبار
    • کیوسک آفتاب
    • فیلم
    • عکس
    • پادکست
    • اینفوگرافی
    • آفتاب پلاس
  • دیجیتال مارکتینگ
    • خدمات دیجیتال مارکتینگ
    • نیازمندیها
    • بانک مشاغل
    • وبگردی
    • بنر
    • مشاوره کسب و کار
    • رپورتاژ آگهی
    • کمپین
    • خدمات
    • سایتچین
  • گردشگری
    • مجله گردشگری آفتاب
    • گزارش لحظه ای جاده ها
    • نقشه ترافیک تهران
  • تفریح و سرگرمی
    • شبکه های اجتماعی
    • موسیقی
    • فیلم و سریال
    • تئاتر
    • آشپزی
    • کارت تبریک
    • فیلم های سینما
    • بازی های اینترنتی
    • شعر و ادب
    • گل و گیاه
    • ضرب‌المثل
    • فتوبلاگ
    • سخن بزرگان
    • تعبیر خواب
    • داستان سرا
    • فال و طالع بینی
    • چیستان
    • شخصیت‌ها
    • لطیفه

دائره المعارف بزرگ اسلامی

جلد یکم (آب - آل داوود)

جلد دوم (آل رشید - ابن ازرق)

جلد سوم (ابن ازرق - ابن سیرین)

جلد چهارم (ابن سینا - ابن میسر)

جلد پنجم (ابن میمون - ابوالعر قلانسی)

جلد ششم (ابوعزه - احمدبن عبدالملک بن شهید)

جلد هفتم (احمد بن علویه - ازبک خان)

جلد هشتم (ازبکستان - اشبیلیه)

جلد نهم (اشتب - البیره)

جلد دهم (البیری - باباطاهر)

جلد یازدهم (بابافرج تبریزی - برماوی)

جلد دوازدهم (برمکیان - بوسنوی)

ابن کلس

اِبْن‌ِ کِلّس‌، ابوالفرج‌ یعقوب‌ بن‌ یوسف‌ بن‌ ابراهیم‌ بن‌ هارون‌ بن‌ کلس‌ (318-380ق‌/930-990م‌)، از دیوانیان‌ دوران‌ حکومت‌ کافور اخشیدی‌ و المعزلدین‌ الله‌ و وزیر بالله‌ خلیفهٔ فاطمی‌. ابن‌ کلس‌ در خانواده‌ای‌ یهودی‌ در بغداد به‌ دنیا آمد. حساب‌ و نوشتن‌ را در همان‌ شهر فرا گرفت‌، سپس‌ به‌ همراه‌ پدرش‌ به‌ شام‌ کوچ‌ کرد و در رمله‌ ساکن‌ شد. در این‌ شهر به‌ عنوان‌ وکیل‌ (نمایندهٔ خرید) بازرگانان‌ مشغول‌ کار گردید و پس‌ از مدتی‌، با اموالی‌ که‌ نزد او گرد آمده‌ بود، به‌ مصر گریخت‌ و برای‌ کافور اخشیدی‌ به‌ تجارت‌ پرداخت‌ (ابن‌ قلانسی‌، 55). ابن‌ کلس‌ در مصر از سوی‌ کافور مأمور خرید کالاهایی‌ گشت‌ که‌ بهای‌ آنها از درآمد اراضی‌ کشاورزی‌ پرداخت‌ می‌شد و همین‌ امر موجب‌ گردید که‌ اطلاعات‌ دقیقی‌ در باب‌ روستاهای‌ مصر و درآمد آنها حاصل‌ نماید (مقریزی‌، الخطط، 2/5) و با اظهار لیاقت‌، توانایی‌ و امانت‌ توجه‌ کافور را جلب‌ کند. به‌ گفتهٔ ابن‌ صیرفی‌ (ص‌ 19-20) ابن‌ کلس‌ با آگاه‌ کردن‌ کافور از میراث‌ چند تن‌، از جمله‌ یک‌ یهودی‌ و ارسال‌ ماترک‌ آنها برای‌ او و نیز تظاهر به‌ استغنای‌ طبع‌ توانست‌ مورد وثوق‌ مخدومش‌ قرار گیرد و متصدی‌ دیوان‌ مصر و شام‌ شود. سپس‌ به‌ طمع‌ وزارت‌، اسلام‌ آورد (ابن‌ قلانسی‌، همانجا؛ ابن‌ خلکان‌، 7/33) و به‌ فراگیری‌ قرآن‌ و فقه‌ پرداخت‌ (356ق‌/967م‌). با این‌ وصف‌ شواهد از پای‌بندی‌ او به‌ آیین‌ جدید حکایت‌ می‌کنند (ابن‌ خلکان‌، 7/34؛ ذهبی‌، 16/443). با اسلام‌آوردن‌ ابن‌کلس‌ موقعیت‌ ابوالفضل‌ جعفربن‌فرات‌ - معروف‌ به‌ ابن‌ حنزابه‌ - وزیر کافور متزلزل‌ و خصومتش‌ با او آغاز شد که‌ پس‌ از مرگ‌ کافور (357ق‌) علنی‌ گشت‌. در این‌ زمان‌ با توافقی‌ که‌ به‌ عمل‌ آمد احمد بن‌ علی‌ بن‌ اخشید در 11 سالگی‌ جانشین‌ کافور شد و به‌ علت‌ صغر سن‌، حسین‌ بن‌ عبیدالله‌ بن‌ طُغج‌ به‌ نیابت‌ او زمام‌ امور را در دست‌ گرفت‌. ابن‌ حنزابه‌ که‌ منصب‌ سابق‌ را نیز حفظ کرده‌ بود، به‌ دستگیری‌ دیوانیان‌ عصر کافور از جمله‌ ابن‌ کلس‌ دست‌ بازید و به‌ مصادرهٔ اموال‌ آنان‌ اقدام‌ کرد. با پادرمیانی‌ یکی‌ از علویان‌ به‌ نام‌ ابوجعفر مسلم‌ بن‌ عبیدالله‌ حسینی‌، ابن‌ کلس‌ پس‌ از پرداخت‌ 500 ،4دینار از بند ابن‌ حنزابه‌ رهایی‌ یافت‌ و با کمک‌ برادرش‌ مخفیانه‌ از مصر عازم‌ قلمرو ابوتمیم‌ معد ملقب‌ به‌ المعزلدین‌ الله‌ فاطمی‌ در مغرب‌ شد (ابن‌ خلکان‌، 1/374، 7/28). گرچه‌ اخبار منابع‌ شامی‌ و مصری‌، به‌ ویژه‌ ابن‌ تغری‌ بردی‌ (4/21) - مبنی‌ بر این‌ که‌ ابن‌ کلس‌ با پیوستن‌ به‌ المعز او را به‌ فتح‌ مصر تحریک‌ کرد و از این‌ رو نقش‌ مهمی‌ در پیدایش‌ خلافت‌ فاطمیان‌ ایفا نمود - با اقبال‌ محققان‌ مواجه‌ شده‌ است‌ ( 2 EI؛ قاسم‌، 10)، ولی‌ روایت‌ مذکور جای‌ تردید بسیار دارد. زیرا به‌ تصریح‌ ابن‌ خلکان‌ (5/225-226) المعز خود پس‌ از آگاهی‌ از مرگ‌ کافور در صدد فتح‌ مصر بود در همین‌ زمان‌ لشکریان‌ مصر نیز به‌ علت‌ عدم‌ دریافت‌ مستمری‌ و پاداش‌ از ابن‌ حنزابه‌ ناراضی‌ و با مکاتبات‌ خود المعز را به‌ تصرف‌ مصر تشویق‌ کرده‌ بودند (همو، 1/376). المعز هم‌ سپاهی‌ به‌ فرماندهی‌ جوهر صقلی‌ برای‌ فتح‌ آن‌ دیار اعزام‌ نمود. ابن‌ کلس‌ به‌ هنگام‌ گریز به‌ مغرب‌ در بین‌ راه‌ با لشکر مذکور مواجه‌ شد و با ایشان‌ به‌ مصر بازگشت‌ و به‌ هنگام‌ فتح‌ مصر در 358ق‌ در کنار جوهر بود (قرشی‌، 6/229؛ قس‌: ابن‌ خلکان‌، 7/28). پس‌ از استقرار جوهر در مصر، ابن‌ کلس‌ یک‌ بار دیگر عازم‌ مغرب‌ شد و در آنجا به‌ خدمت‌ المعز درآمد و تا 362ق‌ که‌ به‌ همراه‌ او به‌ مصر بازگشت‌، در مغرب‌ به‌ سر برد و در طول‌ این‌ مدت‌ توجه‌ المعز را جلب‌ کرد (قرشی‌، همانجا). آنچه‌ منابع‌ شامی‌ در باب‌ نقش‌ اطرافیان‌ یهودی‌ المعز در ترقی‌ ابن‌ کلس‌ ذکر کرده‌اند، به‌ همین‌ دوره‌ باز می‌گردد (ابن‌ قلانسی‌، 55؛ ابن‌ خلکان‌، 7/33، به‌ نقل‌ از ابن‌ عساکر). به‌ دنبال‌ عزل‌ جوهر از تصدی‌ مالیه‌ (محرم‌ 363) المعز، ابن‌ کلس‌ و عُسلوج‌ بن‌ حسن‌ و نهاجی‌ را مأمور اصلاح‌ امور مالی‌ کرد. تدابیر او و عسلوج‌ موجب‌ افزایش‌ بی‌سابقهٔ درآمد و تثبیت‌ بهای‌ دینار معزی‌ به‌ زیان‌ دینار عباسیان‌ در مصر شد (مقریزی‌، الخطط، 2/5 -6، اتعاظ الحنفا، 198-199؛ همو، شذور العقود، 26-27). با مرگ‌ المعز (ربیع‌الا¸خر 365/ دسامبر 975) پسرش‌ ابومنصور نزار ملقب‌ به‌ العزیز بالله‌ در شرایطی‌ جانشین‌ او گشت‌ که‌ با استیلای‌ الپتکین‌ ترک‌، سردار شورشی‌ عزالدوله‌ بختیار دیلمی‌، بر دمشق‌ (364ق‌) اقتدار فاطمیان‌ در شرق‌ به‌ شدت‌ متزلزل‌ شده‌ بود. به‌ پیشنهاد ابن‌ کلس‌، العزیز سپاهی‌ به‌ فرماندهی‌ جوهر برای‌ فتح‌ دمشق‌ فرستاد. اتحاد الپتکین‌ و قرامطهٔ احناء با وجود پیروزیهای‌ نخستین‌ سودی‌ نبخشید و العزیز در محرم‌ 367 موفق‌ به‌ شکست‌ الپتکین‌ و جلب‌ قرامطه‌ شد (ابن‌ قلانسی‌، 29-37؛ ابن‌ اثیر، 8/656-661). ظاهراً ابن‌ کلس‌ در این‌ موفقیت‌ نقش‌ مهمی‌ ایفا نمود، زیرا در آغاز محرم‌ همین‌ سال‌ از سوی‌ العزیز به‌ وزارت‌ منصوب‌ گردید (مقریزی‌، الخطط، 2/6). بدین‌ ترتیب‌ منصب‌ وزارت‌ در دستگاه‌ خلافت‌ فاطمیان‌ پدیدار شد و ابن‌ کلس‌ نخستین‌ وزیر این‌ سلسله‌ گشت‌ (ابن‌ صیرفی‌، 190؛ ابن‌ خلکان‌، 7/29) و در رمضان‌ 368/ آوریل‌ 797 از العزیز لقب‌ «الوزیر الاجل‌» و اموال‌ فراوان‌ دریافت‌ کرد (ابن‌ صیرفی‌، 21؛ مقریزی‌، همانجا) و در راه‌ اعتلای‌ سیاسی‌ و فرهنگی‌ قلمرو فاطمیان‌ کوشش‌ بسیار نمود. نظر به‌ مجاورت‌ آل‌ بویه‌، حمدانیان‌ حلب‌ و روم‌ شرقی‌ با شام‌ و فلسطین‌، استقرار حاکمیت‌ العزیز بر منطقهٔ مذکور اهمیت‌ بسیار داشت‌. در آغاز وزارت‌ ابن‌ کلس‌، ابو تغلب‌ غضنفر بن‌ ناصرالدولهٔ حمدانی‌ که‌ پس‌ از شکست‌ از عضدالدولهٔ دیلمی‌ به‌ قلمرو فاطمیان‌ گریخته‌ بود، بر سر حکومت‌ دمشق‌ با قسّام‌ جانشین‌ الپتکین‌ درگیر بود. با حیلهٔ ابن‌ کلس‌، ابوتغلب‌ در جنگ‌ با مفرّج‌ بن‌ دغفل‌ بن‌ جرّاح‌ - رئیس‌ قبیلهٔ طی‌ که‌ در فلسطین‌ مستقر بود - به‌ قتل‌ رسید و کمی‌ بعد دست‌ قسّام‌ نیز از دمشق‌ کوتاه‌ شد (370ق‌). حاصل‌ کشمکشهای‌ این‌ دوران‌ افزایش‌ قدرت‌ مفرج‌ دغفل‌ بود که‌ از العزیز اطاعت‌ چندانی‌ نداشت‌ (ابن‌ قلانسی‌، 39-42). اصول‌ سیاست‌ ابن‌ کلس‌ در قبال‌ شامات‌ را در نصایحی‌ که‌ به‌ وقت‌ مرگ‌ به‌ العزیز کرد، می‌توان‌ یافت‌: تا زمانی‌ که‌ روم‌ با تو در صلح‌ است‌ بااو در صلح‌ باش‌. از حمدانیان‌ حلب‌ به‌ خطبه‌ و سکه‌ قناعت‌ کن‌ و هرگاه‌ فرصت‌ نابودی‌ مفرج‌ بن‌ دغفل‌ فراهم‌ آمد، آن‌ را از دست‌ مده‌ (روذراوری‌، 3/185؛ ابن‌ قلانسی‌، 56). این‌ اصول‌ را خود ابن‌ کلس‌ در دوران‌ وزارت‌ به‌ کار بست‌ و هم‌ از این‌ رو بود که‌ میان‌ فاطمیان‌ و روم‌ شرقی‌ در شام‌ برخوردی‌ پیش‌ نیامد و بکجور، عامل‌ ناراحتی‌ حمدانیان‌ در حمص‌ به‌ رغم‌ پیوستن‌ به‌ العزیز نتوانست‌ به‌ حکومت‌ دمشق‌ دست‌ یابد (ابن‌ قلانسی‌، 48- 55؛ ابن‌ اثیر، 9/17، 58). ابن‌ کلس‌ برای‌ نابودی‌ مفرج‌ بن‌ دغفل‌ نیز از هیچ‌ کوششی‌ فروگذار نکرد. حیله‌، تفرقه‌ افکنی‌ و حتی‌ توطئهٔ قتل‌ از جمله‌ ابزارهایی‌ بود که‌ وی‌ در اجرای‌ سیاست‌ خود به‌ کار می‌گرفت‌. اختیاراتی‌ که‌ ابن‌ کلس‌ از العزیز گرفت‌، نشان‌ می‌دهد که‌ وی‌ می‌خواست‌ کارها را در نهاد وزارت‌ متمرکز کند. تشکیل‌ دواوین‌ مختلف‌ در محل‌ استقرار وزیر (مقریزی‌، همانجا)، تضعیف‌ مغربیها که‌ در دوران‌ آغازین‌ خلافت‌ فاطمیان‌ از منصب‌ و قدرت‌ برخوردار بودند، استفاده‌ از مأمورین‌ تازه‌ مسلمان‌ خبر چین‌، مداخله‌ در امور نظامی‌ و به‌ ویژه‌ قضایی‌ (کندی‌، 590 -593) از کوشش‌ او در این‌ راه‌ خبر می‌دهد. رابطهٔ ابن‌کلس‌ با العزیز، بجز یکبار که‌ عزل‌ کوتاه‌ مدت‌ او را از وزرات‌ درپی‌ داشت‌ (373-374ق‌)، همواره‌ حسنه‌ بود. علت‌ این‌ عزل‌ را خشم‌ خلیفهٔ فاطمی‌ از قتل‌ الپتکین‌ به‌ دستور ابن‌ کلس‌ ذکر کرده‌اند. الپتیکن‌ پس‌ از شکست‌ مورد عنایت‌ العزیز قرار گرفته‌ بود و نسبت‌ به‌ ابن‌ کلس‌ سرگرانی‌ می‌کرد (همدانی‌، 1/228؛ ابن‌ اثیر، 8/661)، ولی‌ به‌ احتمال‌ قوی‌ العزیز برای‌ رضای‌ یاران‌ مغربی‌ خود بدین‌ کار مبادرت‌ نمود. زیرا مغربیان‌ با ابن‌ کلس‌ مخالفت‌ می‌ورزیدند و حتی‌ در 372ق‌ (ابن‌ قلانسی‌، 50؛ ابن‌ اثیر، 9/18) در دوران‌ آشفتگی‌ ناشی‌ از خشکسالی‌ درپی‌ قتل‌ وزیر برآمدند. وانگهی‌ العزیز، برپایهٔ یک‌ روایت‌، ابومحمد حسن‌ بن‌ عمار کتامی‌ (عمشار المغربی‌: ابن‌ دواداری‌، 6/208) را که‌ از سران‌ مغربیان‌ بود، جانشین‌ او کرد (همو، 6/205- 208؛ ابن‌ خلکان‌، 5/374). اما نابسامانی‌ امور موجب‌ گردید که‌ خلیفهٔ فاطمی‌ بار دیگر وزارت‌ را به‌ ابن‌ کلس‌ واگذار کند و اموال‌ و غلامان‌ بسیار به‌ او ببخشد (374ق‌). این‌ بار ابن‌ کلس‌ تا پایان‌ عمر منصب‌ خود را حفظ کرد. بی‌تردید گذشته‌ از توانایی‌ سازماندهی‌ باید محافظه‌کاری‌ و کوشش‌ ابن‌ کلس‌ در جلب‌ رضای‌ العزیز را از عوامل‌ مهم‌ ابقایش‌ محسوب‌ نمود (نک: قلقشندی‌، 14/391؛ مقریزی‌، الخطط، 2/7؛ ابن‌ خلکان‌، 7/30-31؛ ابن‌ سعید، 64 - 65). ابن‌ کلس‌ در دوران‌ وزارتش‌ برای‌ افزایش‌ شکوه‌ دربار العزیز اقداماتی‌ به‌ عمل‌ آورد. از جمله‌ مقرر داشت‌ که‌ دسته‌ای‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ در موکب‌ خلیفه‌ حرکت‌ نمایند. خود نیز با استفاده‌ از ثروت‌ اعطایی‌ العزیز زندگی‌ پرتجملی‌ در کاخش‌ ترتیب‌ داد و دسته‌ای‌ از غلامان‌ و نظامیان‌ که‌ به‌ علت‌ انتساب‌ به‌ او «الطائفهٔ الوزیریهٔ» نامیده‌ می‌شدند، برای‌ خود فراهم‌ آورد و آنان‌ را در ناحیه‌ای‌ از قاهره‌ مستقر ساخت‌ که‌ به‌ «الحارهٔ الوزیریهٔ» موسوم‌ گشت‌ (ابن‌ صیرفی‌، 23؛ ابن‌ خلکان‌، 7/29-30؛ مقریزی‌، همان‌، 2/5). چون‌ «الطائفهٔ الوزیریهٔ» جهت‌ مقابله‌ با خطرات‌ احتمالی‌ مغربیها سازماندهی‌ شده‌ بود (قرشی‌، 6/241)، احتمالاً زمان‌ تشکیل‌ آن‌ به‌ سالهای‌ پس‌ از 372ق‌ و به‌ ویژه‌ دورهٔ دوم‌ وزارت‌ او (374-380ق‌) باز می‌گردد. اشتغال‌ ابن‌ کلس‌ به‌ امور سیاسی‌ مانع‌ از توجهش‌ به‌ مسائل‌ فرهنگی‌ نشد و گشاده‌دستی‌ او، گروهی‌ از فقها، علما، اطباء و شعرا را پیرامون‌ وی‌ گرد آورد. ایشان‌ آثار خود را در مجلس‌ وزیر عرضه‌ می‌کردند (ابن‌ خلکان‌، 7/29). محمد بن‌ احمد تمیمی‌ طبیب‌ که‌ کتاب‌ مادهٔالبقاء باصلاح‌ فساد الهواء و التحرّز من‌ ضرر الاوباء را برای‌ ابن‌ کلس‌ تألیف‌ کرد (قفطی‌، 106) و ابوحامد احمد بن‌ محمد انطاکی‌ معروف‌ به‌ ابوالرقعمق‌ شاعر مصری‌ از آن‌ جمله‌اند (ابن‌ خلکان‌، 1/131). رغیب‌، دیگر شاعر مصر نیز او را به‌ واسطهٔ گشاده‌ دستیش‌ ستوده‌ است‌ (ابوحیان‌ توحیدی‌، 83). ابن‌ کلس‌، گذشته‌ از دانش‌ پروری‌، خود نیز اهل‌ قلم‌ بود. از تألیفات‌ او اینهاست‌: 1. کتاب‌ فی‌ القراءات‌؛ 2. کتاب‌ فی‌ الادیان‌، که‌ بعداً آن‌ را مختصر کرد؛ 3. کتاب‌ فی‌ آداب‌ رسول‌الله‌ (ص‌)؛ 4. کتاب‌ فی‌ علم‌ الابدان‌ و صلاحها، در هزار برگ‌؛ 5. رسالهٔ الوزیریهٔ یا مصنّف‌ الوزیر، در فقه‌ اسماعیلیه‌. گرچه‌ منابع‌ متقدم‌ این‌ اثر را مجموعهٔ مسموعات‌ ابن‌ کلس‌ از المعز و العزیز ذکر کرده‌اند (ابن‌ صیرفی‌، 22؛ قس‌: ابن‌ خلکان‌، 7/30؛ مقریزی‌، همان‌، 2/6)، ولی‌ از اظهارات‌ متأخرین‌ اسماعیلیه‌ چنین‌ برمی‌آید که‌ رسالهٔ مذکور با استفاده‌ از آثار قاضی‌ نعمان‌ بن‌ محمد - به‌ ویژه‌ کتاب‌ مشهور دعائم‌ الاسلام‌ - تألیف‌ شده‌ است‌ (قرشی‌، 6/232)؛ 6. مناسک‌ الحج‌ (مقریزی‌، همانجا؛ ایوانف‌، .(38در میان‌ آثار مذکور الرسالهٔ الوزیریهٔ از اهمیت‌ ویژه‌ای‌ برخوردار است‌. به‌ نظر می‌رسد ک‌ ابن‌ کلس‌ با تألیف‌ و تدریس‌ آن‌ (370ق‌ به‌ بعد) درصدد بوده‌ است‌ که‌ دستگاه‌ خلافت‌ فاطمیان‌ را براساس‌ استنباط شخصی‌ خود از فقه‌ اسماعیلیه‌ سازمان‌ دهد و گذشته‌ از وزارت‌ نقش‌ یک‌ نظریه‌ پرداز را نیز ایفا نماید. وی‌ می‌کوشید این‌ کتاب‌ را به‌ راهنمای‌ مردم‌ در اجرای‌ وظایف‌ شرعی‌ ایشان‌ تبدیل‌ کند و گروهی‌ از عالمان‌ را به‌ صدور فتوی‌ از روی‌ آن‌ واداشته‌ بود (ابن‌ صیرفی‌، 22؛ ابن‌ خلکان‌، 7/30). بی‌تردید مهم‌ترین‌ اقدام‌ فرهنگی‌ ابن‌ کلس‌ را باید کوشش‌ او در تبدیل‌ جامع‌ الازهر به‌ مرکزی‌ علمی‌ دانست‌. قلقشندی‌ به‌ روایت‌ مسبّحی‌ (د 420) می‌نویسد: به‌ درخواست‌ وی‌، عزیز برای‌ 37 تن‌ از فقها مقرری‌ تعیین‌ کرد و ایشان‌ را در خانه‌های‌ مجاور الازهر سکنی‌ داد. این‌ افراد حلقهٔ درس‌ خود را در جامع‌ الازهر تشکیل‌ می‌دادند (3/363؛ نک: مقریزی‌، همان‌، 2/273، که‌ شمار آنان‌ را 35 نفر ذکر کرده‌ است‌). ظاهراً علاقهٔ ابن‌ کلس‌ به‌ علم‌ و علما از اهداف‌ سیاسی‌ خالی‌ نبود. به‌ عنوان‌ مثل‌ او محمد بن‌ عبدالله‌ عُتَقی‌ را که‌ در کتاب‌ تاریخش‌ از ذکر محاسن‌ امویان‌ و عباسیان‌ خودداری‌ نکرده‌ بود، تنبیه‌ کرد (قفطی‌، 285). از میان‌ بناها و آثاری‌ که‌ ابن‌ کلس‌ پدید آورد، می‌توان‌ به‌ «جامع‌ الحاکم‌» (مقریزی‌، همان‌، 2/277) و همچنین‌ 7 باغ‌ در قاهره‌ معروف‌ به‌ «بساتین‌ الوزیر» (ابن‌ دقماق‌، 1/57) اشاره‌ کرد. این‌ باغها در قرن‌ 9ق‌ بخشی‌ از الحارهٔ الوزیریهٔ به‌ شمار می‌آمدند (مقریزی‌، همان‌، 2/14). ارباب‌ رجال‌ و تواریخ‌، احوال‌ ابن‌ کلس‌ را از دیدگاههای‌ مختلف‌ مورد بحث‌ و بررسی‌ قرار داده‌اند. شامیان‌ به‌ زیان‌ و اسماعیلیان‌ به‌ سود او قلم‌ زده‌اند. آنچه‌ از مجموع‌ داوریهای‌ نویسندگان‌ می‌توان‌ دریافت‌ این‌ است‌ که‌ وی‌ مردی‌ کاردان‌، کاربُر، زیرک‌، وفادار به‌ مخدوم‌ و در عین‌ حال‌ جاه‌طلب‌ بود و برای‌ دستیابی‌ به‌ اهدافش‌ از هیچ‌ کوشش‌ و اقدامی‌ فروگذار نمی‌کرد. چنین‌ می‌نماید که‌ خصلت‌ وفاداری‌ او در زمان‌ حیاتش‌ شهرت‌ داشت‌ (ابن‌ خلکان‌، 7/27؛ یافعی‌، 2/250). ابن‌ کلس‌ در 62 سالگی‌ بیمار شد و در ذیحجهٔ 38/ فوریهٔ 991 درگذشت‌. در آخر عمرش‌ العزیز شخصاً بر بستر او حاضر شد و پس‌ از مرگ‌ بر جنازه‌اش‌ نماز گزارد و در فقدان‌ وی‌ اشک‌ ریخت‌. مراسم‌ کفن‌ و دفن‌ او با شکوه‌ برگذار شد (نک: ابن‌ خلکان‌، 7/34). مرگ‌ او تغییراتی‌ را در تشکیلات‌ دولت‌ درپی‌آورد و برای‌ مدتی‌ وزارت‌ حذف‌ و منصب‌ «وساطت‌» و «سفارت‌» به‌ جای‌ آن‌ پدید آمد که‌ از لحاظ اختیارات‌ در مرتبهٔ پایین‌تری‌ بود (مقریزی‌، همان‌، 1/439؛ قس‌: ابن‌ صیرفی‌، 26). از بازماندگان‌ ابن‌ کلس‌ دربارهٔ دو دختر وی‌ اطلاعاتی‌ در دست‌ است‌ (یاقوت‌، 7/137؛ مقریزی‌، همان‌، 2/8).

درباره ما

  • درباره آفتاب
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • راهنمای آفتاب
  • نقشه سایت

تماس با ما

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۰۵۳۴

تلگرام آفتاب

اینستاگرام آفتاب

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۷۱ ۳۲

ایران، تهران، امیرآباد شمالی خیابان هفتم کوچه سوم پلاک ۳

پشتیبانی آفتاب

همکاری در کسب و کار

  • آگهی رایگان
  • تبلیغات در آفتاب
  • مشاوره کسب و کار

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیک خود را وارد نمایید
عضویت
کلیه حقوق این سایت برای شرکت شبکه ی اینترنتی آفتاب محفوظ است.