اِبْنِ کُتْبی، ابوالمحاسن نصیرالدین یوسف بن اسماعیل بن الیاس ابن احمد (د 754 یا 755ق/1353 یا 1354م)، دانشمند و پزشک شافعی مذهب ایرانی نژاد. در منابع متأخر از او به ابن کبیر (مثلاً حاجی خلیفه، 2/1575) و باالقاب کمالالدین(قوصونی، 1/6) وجمالالدین( آلوارت، یاد شده است. چنانکه او را جوینی (خطیب، 28(2)/579؛ زرکلی، 8/217)، خوینی (خدیویه، 6/31) و خُوَیّی (منسوب به خوی: عیسی بک، 524) نیز نامیدهاند. از زندگی او اطلاع زیادی در دست نیست. برخی زادگاه او را مدینه (عیسی بک، همانجا) و برخی بغداد (زرکلی، همانجا). از آنجا که پدرش مجدالدین بغدادی به «الصاحب» ملقب بوده (نک: عباس، 2/170، به نقل از ابن قاضی شهبه)، دانسته میشود که از خاندانی ذینفوذ برخاسته است؛ ولی او خود از اینکه دانشمندان زمانش علم خود را مایهٔ نزدیکی به امیران و فرمانروایان میسازند، گلایه داشته است (ابن کتبی، برگ 3 ب). ابن کتبی به عنوان یک دانشمند شهرت داشت، چنانکه ابن رجب در مشیخهٔ خود او را فقیه، مفتی، اصولی و فرضی خوانده است، اما مهارتش در طب او را به عنوان پزشک نیز معروف ساخته است. ابن کتبی مدتی نیز معید مدرسه مستنصریهٔ بغداد بود (عیسی بک، همانجا؛ معروف، 1/158). وی سرانجام در بغداد درگذشت. آثار: 1. الفرق بین الامراض المشتبههٔ، که نسخهای از آن به شمارهٔ 7337 در کتابخانهٔ توپکاپی موجود است 848) )؛ TS, 2. ما لایسع الطبیب جهله. این کتاب که نگارش آن در 711ق به پایان رسیده (خدیویه، همانجا)، شامل دو بخش است: بخش اول در مفردات ادویه و اغذیه و بخش دوم در ادویهٔ مرکبه. ابن کتبی (برگ 3 الف، 4 ب) خود دلیل فراهم آوردن آن را چنین گفته است: چون کتابی جامعتر از الجامع لمفردات ابن بیطار نیافته، اما در آن تطویل و تکرار و اشتباه و کاستیهای بیشمار یافته، پس به شرح اسامی ادویه و اوزان پرداخته و آنچه را که ابن بیطار یاد نکرده، یا منافع آنها را برنشمرده بوده، بر آن افزوده است. از این رو او کتابش را از جهتی مختصر الجامع و از جهتی شرح آن و از جهت دیگری کتابی مستقل دانسته است. وی برای هر بخش مقدمهای مشتمل بر قوانین و احکامی که شناخت آنها لازم بوده، ترتیب داده است (همو، برگ 4). لکلرک ضمن بحث مفصلی دربارهٔ این کتاب نظر داده است که دعوی افزایش یا تکمیل الجامع لمفردات ابن بیطار از سوی ابن کتبی درست نیست. مایر هوف (مقدمه، نیز این کتاب او را حاوی اغلاط و اشتباهات بسیار دانسته است. با اینهمه باید گفت که مالایسع که هنوز طبع نشده است، از جهاتی بر اثر ابن بیطار برتری دارد: نخست آنکه ابن بیطار گیاهان را بیشتر از دیدگاه گیاه شناسی بررسی کرده، در حالی که ابن کتبی به خواص دارویی آنها توجه داشته و از این جهت نقش بسزایی در تاریخ علم داروشناسی ایفا کرده است. دوم آنکه اساس آراء ابن کتبی در باب سرعت تأثیر داروها و عوامل مؤثر بر آن نیز با مبادی آموزشهای جدید در باب فارماکو کینتیکس1 (مطالعهٔ سیر زمانی جذب، توزیع، متابولیسم و دفع داروها و متابولیتهای آنها در بدن) تناقضی ندارد. سوم آنکه ابن کتبی در اثر خود پیروی از گفتار محققان و شنیدههای استادان و تجارب خود را ملاک قرار داده و از ذکر خرافات و خوارق دوری جسته است. سرانجام آنکه اسلوب او در این کتاب اسلوبی علمی و روان است و با تضمین بجاوبی تکلف آیات قرآنی و احادیث نبوی بر اعتبار و بلاغت آن افزوده است (خطیب، 28(2)/586 - 588). از خصوصیات دیگر این کتاب که به ترتیب حروف تهجی تنظیم شده، ذکر معنی واژهها و اصل اسامی عقاقیر است (ابن کتبی، جم؛ نیز نک: ظاهریه، حمارنه، 358) و همان گونه که خود ذکر کرده (برگ 3 الف) از اسامی مجهولالهویه پرهیخته است. ابن کتبی علاوه بر آنکه نام فارسی برخی از داروها را آورده (مثلاً آزاد درخت، خون سیاوشان، توتیا و اسفند سفید)، گاه معادل فارسی برخیدیگر از داروها را نیز ذکر کردهاست (مثلاًاجّاص = آلوچه؛ اطریه = رشته؛ بطیخ = خربزه؛ بهار = گاو چشم). با اینکه ابن کتبی به اشتباه دیگران در زمینهٔ ضبط نام داروها و تشخیص خواص و تشابه برخی از داروها با یکدیگر اشاره دارد (برای نمونه، نک: اثرار: برگ 10 الف؛ اربیان: برگ 13 الف؛ اصطرک و اطیوط: برگ 18 الف و جز اینها)، خود نیز در موارد متعدد دچار خطا شده است (مثلاً ببر را شیر هندی خوانده است: برگ 31 ب؛ نیز نک: مایرهوف، همانجا). مقایسهٔ الجامع ابن بیطار و مالایسع، نوآوریهای ابن کتبی را روشنتر میسازد: مثلاً در الجامع از ببر (برگ 31 ب) و تیهان (برگ 53 الف) و درست (برگ 94 الف) سخنی نرفته است؛ یا توضیحات ابن کتبی دربارهٔ برطانیقی (برگ 33 الف؛ قس: ابن بیطار، 1/88) ترنجبین (برگ 49 ب؛ قس: ابن بیطار، 1/137) و دراج (برگ 9 الف؛ قس: ابن بیطار، 2/92) بیشتر است. به نظر میرسد که این کتاب در تصحیح دقیق و کامل الجامع یکی از بهترین منابع باشد، زیرا که در موارد متعددی عبارات ابن بیطار را عیناً تکرار کرده یا شبیه آنها را آورده است. برای تصحیح اغلاط الجامع، میتوان به عنوان نمونه از دستنبویه (ابن کتبی، برگ 94 الف) نام برد که در طبع حاضر الجامع ابن بیطار دسیبویه (2/92) ضبط شده است (برای نمونهٔ نقل واژه به واژه از الجامع، میتوان از یک مورد پیش گفته یعنی دراج یاد کرد که قسمت اول و غیر ابتکاری از آن از اثر ابن بیطار نقل شده است). از مالایسع چند گزیده و خلاصه نیز فراهم آمده است. یکی به عنوان جامع المنافع البدنیهٔ که داوود بن عمر انطاکی آن را فراهم آورده است (هدایت حسین، شم 362 ؛ بانکیپور، ؛ IV/150 قس: ظاهریه، خیمی، 2/359، که به خطا آن را به ابن کتبی نسبت داده است؛ نیز همان، حمارنه، 357). همچنین منتخبی مجهولالمؤلف در کتابخانهٔ دکتر سامی ابراهیم حداد (حداد، 105) موجود است. حسن بن عبدالرحمان از نویسندگان دیوان در عصر سلطان مراد سوم، این کتاب را به ترکی برگردانید که نسخههایی از آن در کتابخانههای ترکیه مضبوط است (حاجی خلیفه، همانجا؛ ششن، 223). از مالایسع نسخههای بسیار در آسیا (ایران، ترکیه، عراق، لبنان، سوریه و هندوستان)، اروپا (آلمان، ایتالیا، فرانسه، انگلستان و ایرلند) و افریقا (مصر و مراکش) و آمریکا موجود است (برای اطلاع از برخی نسخ این کتاب و فهرست کتابخانههایی که این نسخهها نگهداری میشود، نک: منجد، 5(1)/267؛ خدیویه، همانجا؛ خطیب، 28(2)/591 -609؛ ظاهریه، خیمی، 2/410-411؛ ششن، 221- 223؛ زرکلی، همانجا؛ علوچی، 487- 488؛ کحاله، معجم، 13/274، مستدرک، 846؛ مرکزی، 3/805 -806؛ ملک، 1/628 -629؛ حتی، شم 1106 ؛ اولمان، 285 ؛ آمبروزیانا، شم 36 ؛ GAL,II/219; II/219 GAL,S, ، TS; شم .(7334 احمد مضر صقال بخشهایی از آن را در کتاب علم النبات و الادویهٔ المفردهٔ و الادویهٔ و کتاب ما لایسع الطبیب جهله در کویت (1983م) به چاپ رسانده است.