اِبْنِ قولویه، ابوالقاسم جعفر بن محمد بن جعفر قمی (د 368 یا 369ق/979 یا 980م)، محدث و فقیه امامی. از جزئیات زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما از آنجا که سعد بن عبدالله اشعری (د 299 یا 301ق)، از مشایخ قم، در شمار نخستین استادان او بوده، و به قراین دیگر میتوان گفت که وی در قم آغاز به تحصیل کرده است (نک: نجاشی، 1/305، قس: 1/403-404). ابن قولویه برای فراگیری حدیث مسافرتهایی به نقاط مختلف داشته که از آن میان در اسناد روایات نام نقاطی چون ری، عسکر مُکرَم (در خوزستان) و مصر یاد شده است (ابن قولویه، 52، 253؛ نجاشی، 1/310). به گفتهٔ راوندی (ص 72) وی در 337ق (سال بازگرداندن حجر الاسود به مکه توسط قرامطه) یا 339ق (نک: مسعودی، 346)، به قصد رفتن به حج وارد بغداد شد، ولی ظاهراً بیماری او را از ادامهٔ سفر بازداشت و ناچار در همانجا سکنی گزید. احتمال میرود که وی پیشتر نیز به عراق آمده باشد، زیرا شماری از استادان عراقی او پیش از این تاریخ درگذشته بودند. ابن قولویه از مشایخ بسیاری بهره برده که از آن میان میتوان احمد بن ادریس قمی، علی ابن بابویهٔ قمی، ابن ولید قمی، ابن عُقده، محمد بن یعقوب کُلینی، ابوعمرو کَشّی، عبدالعزیز بن یحیی جَلودی، ابن همام اسکافی و همچنین پدرش محمد و برادرش علی را نام برد (نک: ابن قولویه، 10-12، 21، 29، 250؛ نجاشی، 2/59، 387؛ ابن شهر آشوب، 30؛ برای دیگر مشایخ وی، نک: ابن قولویه، نجاشی، جم؛ ابن شاذان، 160؛ طوسی، الفهرست، 31). وی همچنین از طریق مکاتبه نائل به دریافت اجازه از ابن ابی عقیل عُمانی گشت (نجاشی، 1/154). از راویان ابن قولویه اینان را میتوان نام برد: ابن عبدون، ابن عیاش جوهری، حسین بن عبیدالله غضائری، شیخ مفید، محمد بن علی بن بابویه، ابن شاذان قمی، ابن نوح سیرافی و سرانجام هارون بن موسی تَلّعُکبری که ابن قولویه نیز از وی استفاده کرده است (نک: ابن قولویه، 185، 259-260؛ ابن بابویه، 33؛ غضائری، 97؛ مفید، امالی، 9، جم؛ ابن شاذان، همانجا؛ نجاشی، 1/305، 403، 2/236؛ طوسی، رجال، 458؛ همو، الفهرست، 64؛ ذهبی، 393-394). در مورد وثاقت وی باید گفت که شیخ مفید از او تعبیر به صدوق کرده (نک: نجاشی، 2/422) و نجاشی (1/305) و طوسی ( الفهرست، 42) وی را توثیق کردهاند. ابن قولویه در بغداد وفات یافت و در کاظمین مدفون گردید (نک: مجلسی، 104/19؛ قس: افندی،6/32، کهقبرویرا درقم میداند). ازبازماندگان وی تنها پسرش ابواحمد عبدالعزیز را میشناسیم که از راویان حدیث بوده است (نک: طوسی، امالی، 2/300). ابن قولویه دارای ت´الیفاتی در حدیث و فقه بوده که مشهورترین آنها کامل الزیارات است و در 1356ق در نجف به کوشش عبدالحسین امینی به چاپ رسیده است. این کتاب که یکی از مهمترین منابع امامیه در زیارات است، به نوبهٔ خود مورد استفادهٔ شیخ مفید در المزار (جم) و دیگران قرار گرفته است. در سدههای اخیر کامل الزیارات به عنوان یک منبع رجالی نیز مطرح شده و مورد استفادهٔ برخی از رجال شناسان امامی قرار گرفته است (نک: حر عاملی، 20/68؛ نوری، 3/522 -523؛ خوبی، 1/50، جم). از دیگر آثار ابن قولویه که امروزه نشانی از آنها در دست نیست، میتوان الاربعین، تاریخ الشهور و الحوادث فیها، الحج، الشهادات، الصداق، الصلاهٔ، الفطرهٔ، القضاء و ادب الحکام، قیام اللیل و النوادر را نام برد (نجاشی، 1/306؛ طوسی، الفهرست، 42؛ ابن شهر آشوب، 30). همچنین طوسی (همانجا) از کتابی با تعبیر فهرست مارواه من الکتب و الاصول یاد میکند که ظاهراً مورد استفادهٔ خود وی در فهرست و نجاشی در رجال (جم) قرار گرفته است. وی اثری نیز با عنوان العدد فی شهر رمضان داشته که در آن نظر خود را دربارهٔ عدم نقصان ماه رمضان بیان کرده است (نک: نجاشی، همانجا؛ ابن طاووس، 5 -6). ابن داوود قمی (ه م) ردیهای بر این کتاب نوشته که خود انگیزهٔ نوشتن کتاب الرد علی ابن داود فی عدد شهر رمضان از جانب ابن قولویه بوده است (نک: نجاشی، 1/306، 2/305). گفتنی است که گزیدهای از یکی از آثار ابن قولویه در مستطرفات السرائر ابن ادریس (ص 141- 147) برجای مانده است.