اِبْنِ غانِم، عبداللطیف بن عبدالرحمان بن احمد بن علی بن غانم عبادی خزرجی مقدسی (786-856ق/1384-1452م)، عارف، شاعر، سیّاح و فقیه شافعی. ابن غانم (یا به گفتهٔ خودش غانمی) به ابن بنانه نیز شهرت داشت (سخاوی، 3/327؛ طاش کوپری زاده، 66). در قدس زاده شد و دوران کودکی و جوانی را در آنجا گذراند. قرآن، صرف و نحو، فرایض، فقه، معانی و بیان را نزد پدر و معقولات را نزد عبدالعزیز فرنوی فراگرفت. سپس به تصوف روی آورد. در 815ق/1412م رهسپار دیار مغرب شد و در 817ق از تونس برای ادای فریضهٔ حج به مکه رفت. در بازگشت از سفر حج با تنی چند از مشایخ مُسراتا (طرابلس)، تونس و تلمسان دیدار کرد و پس از 820ق به زادگاه خود، قدس، مراجعت نمود. ورود زینالدین خوافی به قدس و اقامت وی در خانهٔ ابنغانم (همانجا) سرآغازِ مجاهدتهایتازهای در زندگی ابنغانم شد. زینالدین مؤسس طریقهٔ زینیّه (از شاخههایسلسلهٔ سهروردیه) در ترکیهٔ عثمانی بود (نک: تریمینگهام، 270 .(78, ابن غانم به طریقهٔ زینیه وارد شد و چندی بعد همراه پیر و مراد خود خوافی، رهسپار خراسان گردید. وی 3 سال در خدمت خوافی به سر برد و به امر او به خلوت، ریاضت و مجاهدت پرداخت و سپس به اشارت وی برای تکمیل مجاهدات به جام رفت تا در کنار مزار شیخ احمد جام (ژنده پیل) به ریاضت و چلهنشینی مشغول شود. وی از خوافی اجازهٔ ارشاد گرفت و سرانجام خلیفه و جانشین او در طریقت شد (طاش کوپری زاده، 26، 67؛ سخاوی، 3/327). پس از بازگشت به دمشق عازم ترکیه شد و به قونیه رفت. در قونیه به زیارت مزار بزرگان عرفان، از جمله صدرالدین قونوی و مولوی شتافت. او خود حالاتی را که در زیارت مزار این بزرگان بر او گذشته، ذکر کرده است (همانجا؛ طاش کوپری زاده، 67). مدت اقامت وی را در ترکیه 3 سال ذکر کردهاند. آوازهٔ وی در ترکیه چنان شد که سلطان مراد از سلاطین عثمانی خواستار دیدار او گردید (سخاوی، همانجا: ظاهراً مقصود سلطان مراد دوم ابن محمد است)، اما ابن غانم نپذیرفت و به رغم آنکه سلطان پنهانی نزد وی شتافت، ابن غانم از دیدار او خودداری کرد و دیگر بار رهسپار قدس شد و تا پس از 840ق/1436م در آنجا اقامت کرد، آنگاه به قاهره رفت و در مسجدی خلوت گزید (همو، 3/327- 328). از سفرهای دیگر وی خبری در دست نیست، وی در اواخر عمر به بورسه1 رفته و در آنجا درگذشته است. او خود تاریخ ورود خویش را به بورسه اول شعبان ذکر کرده و گفته است که تا آخر رمضان با جمعی از علما به خلوت نشسته بوده (طاش کوپری زاده، 67 - 68)، اما روشن نیست که این واقعه در چه سالی روی داده است. مرگ ابن غانم در قلعهٔ بورسه رخ داد و در زاویهای منسوب به خود وی به خاک سپرده شد (همو، 69). از جملهٔ شاگردان و مریدان وی میتوان تاجالدین ابراهیم بن یخشی فقیه را ذکر کرد که در قونیه به درک محضر ابن غانم نایل شد و بعد همراه وی به بورسه رفت و مرتبهٔ ارشاد یافت و پس از درگذشت ابن غانم خلیفه و جانشین او شد (همو، 113). ابن وفا، شیخ سنان و پیری خلیفهٔ حمیدی نیز در زمرهٔ شاگردان وی بودهاند (نک: همو، 113، 238؛ فرات، به نقل از مجدی، 245). آثار: از کتب وی آنچه اکنون موجود است، اینهاست: 1. تحفهٔ واهب المواهب فی بیان المقامات و المراتب یا کتاب التحفهٔ فی بیان المقامات و المراتب (خدیویه، 7(2)/585؛ کوپریلی، 2/340، 572؛ II/31-33 , 2 ESCII/323; GAL,S, ؛ GAL,II/300; طاش کوپری زاده، 68) که آن را میتوان مهمترین اثر او دانست. حاجی خلیفه (1/376- 377، 2/1999) در 3 جا عنوان این اثر را با تفاوت اندکی ذکر کرده و آن را دو اثر پنداشته است و یک بار آن را به محمد بن عبدالرحمان بکری نسبت داده و تاریخ پایان آن را ذیحجهٔ 922 گفته است؛ 2. حاوی القلوب (نک: ، GAL همانجا)؛ 3. مجموعه ، GAL,S) همانجا)؛ 4. کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (بغدادی، 1/616). حاجی خلیفه (2/1398) پایان این تألیف را در ربیعالاول 853 ذکر کرده است؛ 5. کشف الاعتقاد فی الردّ علی مذهب الالحاد (همو، 2/1487؛ بغدادی، همانجا)؛ 6. شفاء المتألم فی آداب المعلم و المتعلم (همانجا؛ حاجی خلیفه، 2/1056)؛ 7. رسالهٔ فی مقامات عبادالله و مراتبهم (همو، 1/893)؛ 8. اقتباس رفع الالتباس فی بیان طریق الناس (همو، 1/134- 135). وی آثار منظومی نیز داشته است، از جمله منظومهٔ رائیّهٔ نفحهٔ الاسحار و رحلهٔ الاسرار علی منهج المختار الی مشهد الانوار (همو، 2/1968؛ بغدادی، همانجا). به گفتهٔ سخاوی (3/328) وی منظومهای نیز به نام العقد، برای فرزند خود سرود و نیز شرحی موسوم به الدر الیتیم فی حل العقد النظیم، بر آن نوشت. سخاوی (همانجا) ابیاتی از آن را نقل کرده است. مولی فناری نامهای منظوم برای او فرستاده که وی آنرا به نظم جواب داده و طاش کوپریزاده (ص 26-27) هر دو را نقل کرده است.