این اثر در واقع بخش مهمی از تاریخ پر التهاب فرانسه را در بر میگیرد. ویکتور هوگو در این داستان با ذکر جزییاتی از حوادث فرانسه از مبارزات مردم آن کشور علیه کودتای 'لویی بناپارت 'سخن میگوید .او خود نیز نقشی برجسته در آن دارد و دوش به دوش جمهوری خواهان و کارگران با عوامل کودتا و سلطنتطلبان به پیکار برمیخیزد .یک چند زندانی و فراری میشود, اما هیچ گاه تسلیم نمیگردد .ویکتور هوگو هنگامی که در سال 1870فرانسه توسط آلمانها اشغال میشود و پاریس به محاصره درمیآید, از سر خشم مینویسد' :تجاوز و اشغال فرانسه ثمره و نتیجه سیاهی شب بود .'