در این داستان 'مونیک' با 'موریس' از روی عشق و علاقه ازدواج میکند و همه چیز خود را به پای این عشق میگذارد. او خالصانه و عاشقانه زندگی خود را وقف خوشبخت کردن موریس و دخترش مینماید. گاهی مانند همه زن و شوهرها اختلافاتی میان او و همسرش, همچنین با فرزندانش درمیگیرد, اما آنها در مجموع خانوادهای خوشبخت هستند؛ اما در آستانه 45 سالگی, مونیک ناباورانه درمییابد که موریس دیگر عاشق او نیست و به او خیانت میکند و.....