نویسنده در این نمایشنامه, دلباختگی شوم زن شوهرداری را به دریانوردی ناشناس نشان میدهد که سخت گرفتار وسوسههای خیالی است .تنها هنگامی زن میتواند از این وسوسه رهایی یابد که شخصیت والای شوهر که هر گونه استدلال را بی نتیجه میبیند, او را آزاد و به حال خود وامیگذارد .