

در اين كتاب، باب بيشاپ ـ با نام مستعار آقاي تاجيك از راديو ملي ايالات متحدهي آمريكا ـ مباحث علمي و فلسفي فراواني را در باب منطق فازي يا سايههاي واقعيت، مطرح ميسازد. بر طبق اين نظريه، وي طبعيت حقيقي عالم را لاتغير دانسته و ميگويد كه تنها ادراكات ما از اين حقيقت غايي است كه دچار تغيير شدهاند. براي نمونه در زمان بطليموس، تصور بر اين بوده كه زمين در مركز عالم است. در پارادايم او زمين بيحركت است و خورشيد، ماه و همهي ستارهها و سيارهها گرد آن ميچرخند. پس از كوپرنيك فرض كرد كه خورشيد در مركز عالم است. پس از آن كشف شد كه خورشيد، بخشي از ساختار بزرگتري به نام كهكشان است. در دورهي آغازين قرن بيستم، اصطلاح كهكشان و عالم مترادف بودند. اما اكنون ما كهكشان را تنها يكي از بيليون كهكشان در عالم ميدانيم. <br>