'ولادیمیر ناباکوف 'این نمایشنامه را که در دهه 1930نوشته است در اصل کمدیای است درباره رویا, واقعیت و خیال, با بهانه داستانی اختراع مهیبترین سلاح نابود کننده جهان' .والس 'شخصیت اصلی نمایش کسی است که سودای قدرت مطلق در سر دارد, بدین ترتیب, این نمایشنامه رویای آدمی نیمه نابغه و نیمه مجنون است که قدرت را حتی به درستی نمیشناسد در نتیجه, درصدد قدرت مطلق و حکمروایی بر جهان است .این نمایشنامه با صحنهای آغاز میشود که وزیر ظاهرا از غباری که به چشمش رفته در رنج است و میکوشد آن را به کمک سرهنگ خارج کند .عاقبت معلوم میشود که چیزی در چشم او نیست بلکه تنها با مالیدن, چشم درمان میشود .این بخش آغازین نمایش, به ظاهر استعارهای از وضعیت آتی نمایش است و آن این که خیالی آزارنده به 'چشم مالیدنی 'برطرف میشود .