داستان حاضر دربارهی راهپیمایی عدهای از افراد پیرو جوان در مجموعهی 'ویلکن برو' است. با ورود افراد به این مجموعه، نگهبان خاطرنشان میسازد: 'سالن ما دارای بیشترین تجهیزات گشت در سراسر غرب است. همه چیز برای آن ساخته شده که هر یک از شما با توجه به محیط زیست و طبیعت از بالاترین لذات ورزشی بهرهمند شوید. کوره راهی را که در پیش خواهید گرفت از بسیاری مکانهای وحشی میگذرد. به شکرانهی فنآوری جدید باید دیوار شیشهای که مسیر را حفاظت میکند از یاد ببرید. با این وجود، دیوارها بر سر جای خود پابرجا هستند و شما هیچ گاه از این تونل شیشهای پای به بیرون نخواهید گذارد. شما در بخش پایانی مرزهای تمدن گلوبالیایی یا جهانی قرار دارید. آن چه که در سوی دیگر میبینید، نامحدودهها، فضاهای خالی، وحشیهای رها شدهی در طبیعت هستند که گاهی گروهی پست از این وضع سود برده، خود را برای یورش به سوی مادر آن جا پنهان میسازند. به هر دری نباید هیچ هراسی به دل داشته باشید، زیرا این دیوارهای شیشهای، ضد انفجار، موشک و بمبهای شیمیایی ساخته شدهاند و جان شما را کاملا حفظ میکنند و ....'