نگارنده به منظور روشن کردن ابعاد مختلف بحث 'انتظار بشر از دین' و حل مسائل مربوط به آن در بخش نخست کتاب به این پرسش، پاسخ میگوید که مسالهی اصلی در بحث انتظار بشر از دین چیست و در فرهنگ مکتوب فارسی، مخصوصا معاصران از آن چه معنا و مفهومی را اراده کردهاند و این معنا چه نسبتی با مسالهی نیاز بشر به دین دارد؟ موضوع اصلی بخش دوم نیز، بررسی و نقد پیشفهمهایی است که بنا بر ادعا میتوانند انتظارات ما را از دین معین کنند. بدین منظور سه مسالهی اساسی در این بخش، مطرح گردیده، این که چه اموری را نمیتوان از دین، انتظار داشت. دوم آن که در چه اموری نمیتوانیم به مرجعی غیر از دین، مراجعه نماییم و لزوما باید آنها را از دین طلب کنیم؟ و آیا لازمهی اعتقاد به کمال دین این است که پاسخ تمامی نیازهای خود را ـ تا آن جا که عقلا ممکن است ـ از دین طلب کنیم؟ حاصل بحث، به این ترتیب آمده است: 'از رهگذر حل تعارض علم و دین، نه تنها لازم نمیآید که ما زبان دین را به نحو مطلق، نمادین و فاقد محتوای معرفتی بدانیم و دین را در زنده کردن تجربهی دینی و نشان دادن راه آخرت، خلاصه کنیم، بلکه التزام کلی به تلقی نمادین از کلیه آن دست از گزارههای دینی که احیانا سازوکار طبعیت را بیان میکنند نیز ضرورت ندارند. نیز قلمرو دین حتما نباید در محدودهی دایرهی نیازهای ما باشد. مواردی را میتوان تصور کرد که انتظار آنها از دین نه موجب دارد و نه مانع. بلکه چه بسا شایسته است که انسان در صدد آموختن نکتههای بدیع و تازهای از متون دینی باشد. بنابراین، باب مراجعه به متون دینی و آموختن نکات تازه از آن باز است. در ضمن با تحلیلی که از نیازهای انسان به دین به دست دادیم معلوم شد که این ادعا که انسان، علیالاصول در تمامی نیازهای خود نیازمند این است، قابل دفاع نیست و از این رهگذر نمیتوان ادعا کرد که دین علیالاصول به همهی نیازهای انسان، پاسخ میگوید'. در پایان نیز با تاکید بر نیازهای عمدهی انسان به دین، نگارنده تصریح میکند: 'انسان، پیامد و برآیند اعمال خویش را در دراز مدت، از جمله به لحاظ تاثیری که محتمل است بر حیات اخروی او بگذارد نمیداند. لذا از این جهت نیازمند شریعت است تا دست کم، اعمال، برنامهها، روشها و نهادهایی را که تاسیس میکند بر شریعت خداوند، عرضه کند تا حکمی از احکام آن را نقض نکند. در اخلاق نیز نیازمند دین هستیم و دین عملا نظام اخلاقی ما را میسازد. دین جهانبینی و جهاننگری ویژهای در اختیار آدمی قرار میدهد که مکمل دانش علمی، فلسفی و عرفانی او میشود و دین موجب میشود که تجارب دینی در آدمیان برانگیخته شوند، موضوعات جدیدی برای تجارب عرفانی در اختیار آدمی قرار میدهد، تجارب و دادههای عرفانی خام او را تفسیر میکند و روش سیر و سلوک و چگونگی تفقد از احوالات قلبی را به او میآموزد'.