نویسنده این رمان را با روایتهای مختلف و به سبک نو به رشته تحریر درآورده است. راوی گاه اول شخص مفرد است, گاه آینه محور, پارهای اوقات دوم شخص جمع و یا سوم شخص مفرد و نظایر آن. محور رمان در ارتباط با شکلگیری 'کتاب' است. نویسنده (یان آندره آ) سخت شیفته 'دوراس' است. '... دو راس برای او, چه در حریم دل و چه در وادی قلم, هم خود است و هم دیگری. در خیال وارگیهای روایت و در وصل و فصل توامان, یار و متن یکی میشوند. یان گاهی خود را از چشم دوراس طراحی میکند, با قلمی دوراس نویس. گاهی هم در سطری واحد یا در مونولوگ ـ دیالوگ از پی هم آمده بی گیومه بافت زبانی یان و دوراس چنان تنیده به هم میشود که تفکیک فقط با تامل در سطرهای پیش و پس از آن میسر است.... آندرهآ به مهر غرقه است, و به سودای نوشتن. اما در اشتهار دوراس ذوب نمیشود. ضعفها و قوتها را, دور از خصوصیات شخصی ـ خانوادگی, صریح بر زبان میآورد. زندگی میسازد از پس مرگ یار....'.