((وقتی ما مردهها برخیزیم)) آخرین نمایشنامه((ایبسن)) است که خود آن را((پس گفتار دراماتیک)) نامیده است .شخصیت اصلی داستان, هنرمندی سنگتراش به نام ((روبک)) است .هنرمندی که در تب و تاب آفرینش است و قصد دارد شاهکاری خلق کند .او بر آن است این کار را در کنار زن جوانی صورت دهد که به اصطلاح از ((خواب مرگ)) بیدار شده است .به همین منظور((روبک)) برای زندگی و هنرش, زنی به نام((ایرنه)) انتخاب میکند و با او روزگار خوشی را سپری مینماید, اما با به دنیا آمدن بچهشان((ایرنه)), روبک را ترک میگوید, زیرا او معتقد است که روبک نباید دست به خلق آثاری بزند, بلکه باید زندگی خود را وقف بهترین شاهکارش ـ بچه خود ـ نماید...((ایرنه)) در جایی از نمایشنامه خاطر نشان میکند : ((ما مردهها قدر چیزهای از دست رفته را وقتی میفهمیم که از خواب برخیزیم)) ...