'رشید میمونی 'نویسنده الجزایری ( 1945ـ 1995) در این اثر که نگران بحران هویت است, دلایل اضمحلال نظام اداری و اجتماعی کشورش را در پایان دوران استعمار به تصویر کشیده است .وی از طرفداران سرسخت مدرنیته بود که اعتقاد داشت اعمال آن به شیوهای سطحی بدون آماده ساختن مردم و فراهم نمودن زمینههای اجتماعی و اقتصادی که لازمه آن است, راه به جایی نمیبرد .داستان در روستایی دور افتاده در الجزایر بعد از استقلال به وقوع میپیوندد .تا آن زمان با بستن درهای دنیا به روی روستا, به ظاهر آرامش امنیتی را میتوان در آن یافت, اما اکنون با ورود فرمانداری که از فرزندان همان روستاست, دگرگونیهایی پدیدار میشود .فرماندار از شخصیتهای مزوری است که با قدرت خودکامانه, فساد, دروغ و هرزگی خود را تحمیل میکند .بدین سان, با پوشاندن لباس درستکاری به جنایت, با تحمیل مدرنیتهای دروغین که اسطوره پیشرفت واقعی را زیر سوال میبرد, 'تزویر 'نمادی میگردد که نقاب از چهره واقعی کسانی برمیدارد که برای اداره روستا آمدهاند .در واقع اینها همان کسانی هستند که شرافت قبیلهای و ایمان خود را از دست دادهاند و ارزشهای اجدادی را با ارزشهای جدید پوشالی جایگزین کردهاند .