ابن عوام
اِبْنِ عَوّام، ابوزکریا یحیی بن محمد بن احمد بن عوام، گیاهشناس برجستهٔ اندلسی اهل اشبیلیه1. از زندگی و تاریخ دقیق تولد و مرگ او اطلاعی به دست نیامد. به احتمال قوی در سدهٔ 6ق/12م میزیسته (لکلرک، و حدود سالهای 540، 545 و 580ق را که برای تاریخ درگذشت او ذکر کردهاند (کحاله، 13/222؛ بغدادی، 2/520؛ زرکلی، 9/208)، ظاهراً بر حدس...
ابن عیاش، ابوالفرج
اِبْنِ عَیّاش، ابوالفرج عبدالرحمان بن احمد، ملقب به زینالدین (ربیعالاول 772-11 صفر 853/ اکتبر 1370- 5 آوریل 1449)، مقری شافعی مذهب حجاز. وی در دمشق زاده شد و در همانجا نشأت یافت (سخاوی، 4/59). پدرش خود از مقریان شام بود (ابن جزری، 1/128؛ ابن حجر، 7/365). وی نزد استادانی چون عمادالدین بن کثیر، عمادالدین ابن سراج، زینالدین...
ابن عیاش، احمد
اِبْنِ عَیّاش، احمد بن محمد بن عُبیدالله جوهری (د 401ق/ 1011م)، محدث امامی. دربارهٔ تولد وی تاریخ بخصوصی نقل نشده است، اما میتوان با استفاده از تاریخ وفات اقدم مشایخ او، تاریخ تولد او را تخمین زد. بنابر دو سندی که ابن عیاش خود در مقتضب الاثر (ص 3، 24) نقل کرده، تردیدی نیست که وی از ابوبکر محمد بن عبدالله انماطی (د 286ق...
ابن عیسی
اِبْنِ عیسی، ابوعبدالله محمد بن احمد صَنْهاجی (د 990ق/ 1582م)، ادیب و شاعر مراکشی. پدرش ادیبی فاضل بود (ابن قاضی، درهٔ الحجال، 1/106). ابن عیسی در دستگاه حکومتی سلطان عبدالله الغالب بالله (964-981ق) و سلطان ابومروان عبدالملک (983- 986ق). از سلاطین مغرب، شغل دبیری داشت (سلاوی، 5/57؛ 2 EI) و در زمان حکومت ابوالعباس احمدبن...
ابن عین زربی
اِبْنِ عَیْنْ زَرْبی، موفقالدین ابونصر عدنان بن نصر بن منصور (د 548ق/1153م)، از اهالی عین زربی (نام عربی قصبهٔ باستانی آنازاربوس یا آناوارزه در استان آدانا، جنوب ترکیهٔ فعلی)، پزشک، احکامی و ادیب مسلمان. وی ظاهراً در عین زربی زاده شد. سپس به بغداد رفت و به تحصیل طبّ و نجوم و حکومت پرداخت و در این علوم مهارت یافت. آنگ...
ابن عیینه
اِبْنِ عُیَیْنه، ابومحمد سفیان بن عیینهٔ بن میمون هلالی (107- 198ق/725-814م)، محدث و فقیه کوفی. نسبت هلالی او مربوط به رابطهٔ ولاء با بنی هلال بن عامر است (ابن سعد، 5/497). سفیان در کوفه زاده شد (ابن حبان، 149) و از دوران کودکی به فراگیری علم روی آورد. ابن عیینه همراه پدرش که از کارگزاران خالد بن عبدالله قسری بود، درپی...
ابن غازی
اِبْنِ غازی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن محمد بن محمد بن علی ابن غازی عثمانی مکناسی (858 -9 جمادیالاول 919ق/1454-13 ژوئیهٔ 1513م)، فقیه مالکی، مورخ، ادیب و عالم حساب. نسبش به بنی عثمان قبیلهای از کتامه در مکناسه الزیتون واقع در مغرب اقصی میرسد (زرکلی، 5/336). برخی از جمله بابا تنبکتی (ص 334) تاریخ تولد او را با استناد...
ابن غالب
اِبْنِ غالِب، محمد بن ایوب بن غالب غرناطی (سدهٔ 6ق/12م)، مورخ و جغرافیدان مسلمان اندلسی، مؤلف فرحهٔ الانفس. تاریخ تولد و مرگ او مشخص نیست، اما به گفتهٔ مقری تا 565ق زنده بوده است (3/182، چ بیروت). بغدادی (2/186) نویسندهٔ فرحهٔ الانفس را ابوعبدالله محمد بن غالب بَلنسی، دبیر و وزیر متوفی در 767ق پنداشته است، اما بیگمان ا...
ابن غانم
اِبْنِ غانِم، عنوان چند تن از افراد خاندانی که در سدههای 7 و 8ق/ 13 و 14م در عصر ممالیک مصر و شام میزیستند و بیشتر ادیب، شاعر، کاتب و یا عهدهدار مناصب دیوانی بودند. نسب آنان به غانم بن علی مقدسی که از عارفان و صوفیان بیتالمقدس بود، میرسد. اگر چه وی نیای مادری برخی از آنان بوده است، اما همه به ابن غانم شهرت یافتهان...
ابن غانم، عبدالطیف
اِبْنِ غانِم، عبداللطیف بن عبدالرحمان بن احمد بن علی بن غانم عبادی خزرجی مقدسی (786-856ق/1384-1452م)، عارف، شاعر، سیّاح و فقیه شافعی. ابن غانم (یا به گفتهٔ خودش غانمی) به ابن بنانه نیز شهرت داشت (سخاوی، 3/327؛ طاش کوپری زاده، 66). در قدس زاده شد و دوران کودکی و جوانی را در آنجا گذراند. قرآن، صرف و نحو، فرایض، فقه، مع...
ابن غانم مقدسی
اِبْنِ غانِمِ مَقْدِسی، نورالدین علی بن محمد بن علی بن خلیل خزرجی (920-1004ق/1514-1596م)، فقیه حنفی. تولد و زندگی و وفات او در قاهره بود. وی پس از حفظ قرآن و فراگیری قرائات هفتگانه در محضر شهابالدین احمد بن علی مقدسی، از قاضی القضاهٔ محمد ابن ابراهیم سدیسی فقه و قرائت آموخت و صحیح بخاری و صحیح مسلم و بخشهایی دیگر از ک...
ابن غانیه
اِبْنِ غانیه، نک: بنی غانیه. </p>
ابن غراب
اِبْنِ غُراب، سعدالدین ابراهیم بن عبدالرزاق بن غراب (ح 779- 808ق/1377-1406م)، دبیر، وزیر و دولتمرد مصری در عهد ممالیک. وی اصلاً از قبطیان اسکندریه بود (ابن تغری بردی، المنهل، 1/85). نیای وی شمسالدین غراب، پس از آنکه اسلام آورد. در اسکندریه به امور دیوانی پرداخت (سخاوی، 1/66) تا آنکه به مرزبانی آنجا رسید. فرزند او، علمالدی...
ابن غرابیلی
اِبْنِ غَرابیلی، محمد، نک: ابن قاسم الغزّی. </p>
ابن غرسیه
اِبْنِ غَرسیه، ابوعامر، ادیب و نویسندهٔ اندلسی در سدهٔ 5ق/11م که شهرت خود را از رسالهای دارد که در باب شعوبیّه تألیف کرده بود. دربارهٔ احوال شخصی وی منابع اطلاع چندانی به دست نمیدهند. حتی نام او که در المغرب ابن سعید (2/406) «احمد» ثبت شده، در دیگر منابع تأیید نگشته است (قس: ابن ابار، المعجم، 299، که احمد را نام پسر وی...
ابن غصائری
اِبْنِ غَضائِری، نک: غَضائری. </p>
ابن غصائری، احمد
اِبْنِ غَضائِری، احمد بن حسین بن عبیدالله بن ابراهیم بن عبدالله غضائری، رجال شناس و محدث امامی بغداد در سدههای 4 و 5ق/10 و 11م. کنیهٔ وی به اختلاف ابوالحسن یا ابوالحسین ضبط شده است (نک: طوسی، چ مرتضویه، 2، چ حیدریه، 24؛ نجاشی، 11؛ ابن طاووس، 25، 82، 195؛ علامهٔ حلی، 8). زندگی وی در هالهای از ابهام قرار دارد، چرا که در...
ابن غطوس
اِبْنِ غَطُّوس، ابوعبدالله محمد بن عبدالله (د ح 610ق/1213م)، ناسخ و خوشنویس اندلسی. از زندگی و احوال او آگاهی چندانی در دست نیست. تنها میدانیم که اهل بلنسیه بود (ابن ابار، 2/593؛ مراکشی، 6/314). پدر و برادرش نیز در خوشنویسی شهره بودهاند، اما بیشتر خود او را پیشوای خوشنویسان عصر خواندهاند و آنجا که از فضایل اهل اندلس و هنر خ...
ابن غلبون، ابوالحسن<br>
ابن غلبون، ابوالطیب
اِبْنِ غَلْبون، ابوالطیب عبدالمنعم بن عبدالله بن غلبون بن مبارک (12 رجب 309-7 جمادیالاول 389ق/16 نوامبر 920-26 آوریل 999م)، مقری و محدث شافعی مصری. وی در حلب زاده شد، در مصر سکنی گزید و همانجا درگذشت (ابن خلکان، 5/277؛ ابن جزری، غایهٔ، 1/470). ابن غلبون در قرائت از استادانی مانند ابراهیم بن عبدالرزاق، محمد بن جعفر فریابی...
ابن غنام، ابوطاهر
اِبْنِ غَنّام، ابوطاهر ابراهیم بن یحیی بن غنام نُمَیری، معبّر حنبلی سدهٔ 7ق/13م که به سبب تألیف معجمی در خوابگزاری شهرت یافته است. در نسخهای از همین اثر به شمارهٔ 5510 کتابخانهٔ ظاهریه با تاریخ کتابت 1094ق، به وی لقب «زینالدین» داده شده (ظاهریه، علوم، 74)، و نابلسی او را «برهانالدین» خوانده است (2/350). کنیهٔ وی نیز...
ابن غنام، حسین
اِبْنِ غَنّام، حسین بن ابی بکر بن غنام (د ذیحجهٔ 1225/ ژانویهٔ 1811م)، مورخ، فقیه، ادیب و از مشایخ وهابی. ابن غنام در مبرّر از نواحی احساء متولد شد، دوران کودکی و نوجوانی را در آنجا سپری کرد (زرکلی، 2/251) و مقدمات علوم را نزد علمای آنجا فراگرفت (ابن بشر، 1/184)، سپس برای ادامهٔ تحصیل راهی دِرعیّه، نخستین پایتخت آل سعود شد و...
ابن فاتک
اِبْنِ فاتِک، ابوالوفاء محمودالدوله مبشّر بن فاتک، حکیم، ادیب، طبیب و مورخ ذوفنون مصری دمشقی الاصل. از تاریخ تولد و وفات وی آگاهی دقیق در دست نیست. به گفتهٔ قفطی (ص 176، 177) در پایان سدهٔ 5ق/11م حیات داشته است. از سوی دیگر به گفتهٔ یاقوت (17/77)، نخستین نویسندهٔ سرگذشت ابن فاتک، او در دوران خلافت الظاهر (411-427ق) و ال...
ابن فاخر
اِبْنِ فاخِر، ابوالکرم مبارک بن فاخر بن محمد (431 یا 448- 15 ذیقعدهٔ 500ق/1040 یا 1056- 8 ژوئیهٔ 1107م)، نحوی و لغوی بزرگ بغداد. در برخی از منابع شهرت وی ابن دبّاس یا دبّاس آمده است (ابن انباری، 265، حاشیه؛ یاقوت، 17/55؛ ابن خلکان، 3/103؛ ذهبی، العبر، 2/380). در مورد حرفهٔ پدرِ او و اینکه آیا حقیقتاً دبّاس (شیره گیر یا شیره فروش...
ابن فارس
اِبْنِ فارِس، ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا بن حبیب (د 395ق/1005م)، نحوی، لغوی، ادیب، شاعر و یکی از چهرههای درخشان ادب عربی در سدهٔ 4ق. سال و محل تولد او به درستی روشن نیست، اما ظاهراً در یکی از روستاهای قزوین به دنیا آمده و بر پایهٔ یکی از گزارشها (یاقوت، ادبا، 4/92-93)، خود وی این روستا را کرسف گفته است. با این حال...