ابن سریج، ابوالحسین
اِبْنِ سُرَیْج، ابوالحسین اسحاق بن یحیی بن سریج نصرانی (300- پس از 377ق/913- پس از 987م)، مشهور به کاتب نصرانی، از دانشمندان و دبیران سدهٔ 4ق/10م. یاقوت (6/87) نام او را به صورت ابن شُرَیْج ضبط کرده و این اشتباه در آثار برخی از مؤلفان معاصر نیز راه یافته است (نک: کحاله، 2/239). او در سال تألیف الفهرست ابن ندیم (377ق/9...
ابن سریج، ابوالعباس
اِبْنِ سُرَیْج، ابوالعباس احمد بن عمر (248-306ق/862 - 918م)، فقیه و متفکر شافعی، ملقب به «باز اشهب». وی از نوادگان سریج بن یونس مروزی (د 235ق/849م)، زاهد و محدث نامی بود (یافعی، 2/248). ابن سریج عمدهٔ عمر خود را در بغداد، که ظاهراً در همانجا به دنیا آمده بود، سپری کرد و در همانجا نیز درگذشت و در حجرهای در بازارچهٔ غالب (سویقهٔ...
ابن سریج، ابویحیی
اِبْنِ سُرَیْج، ابویحیی عبید، یا عبیدالله، یا عبدالله (د پس از 105ق/723م)، خواننده و آهنگساز قرن 1ق/7م حجاز، از عوامل گسترش موسیقی عرب پس از اسلام و از مبتکرین وزنِ (ریتمِ) سبک در موسیقی عربی. نخستین منبع موجود در شرح زندگی او اغانی ابوالفرج اصفهانی است، که سرچشمهٔ اطلاعات نویسندگان بعدی به شمار میرود. اگرچه پیش از آن...
ابن سعاده
اِبْنِ سَعاده، ابوعبدالله محمد بن یوسف بن سعادهٔ مُرسی (496- 565ق/1103-1170م)، خطیب، عارف، محدث، فقیه مالکی و از قضاهٔ اندلس. وی در مُرسیهٔ اندلس متولد شد و تحصیلات مقدماتی را نزد ابوعلی صَدَفی آموخت و همزمان در درس فقه و حدیثِ ابومحمد بن ابی جعفر شرکت جست. سپس به غرب اندلس سفر کرد و از ابومحمد بن عتاب، اوبحر اسدی، ابوالو...
ابن سعد، ابو عبدالله
اِبْنِ سَعْد، ابوعبدالله محمد بن سعد بن منیع، مشهور به کاتب واقدی (168-230ق/784- 845م)، مورخ و سیرهنویس مشهور بغداد. او از موالی حسین بن عبدالله نوادهٔ عباس عموی رسول اکرم بود (ابن سعد، 7(2)/99)، ولی ابن خلکان (4/351) بنا به مستندی نامعلوم او را «زهری» شمرده است. همو (همانجا) از وی تعبیر به «بصری» کرده، چنانکه زاخائو (ص و...
ابن سعد، عمر
اِبْنِ سَعْد، عمر بن سعد بن ابیوقّاص مالک بن وهیب بن عبدمناف ابن زهرهٔ بن کلاب بن مرّهٔ زهری مدنی معروف به ابن سعد (مق 65 یا 66 یا 67ق/684 یا 685 یا 686م)، امیر سپاه عُبیدالله بن زیاد در کربلا. تاریخ تولد وی به درستی روشن نیست. برخی نوشتهاند که در زمان پیامبر اسلام(ص) و به قولی در سال کشته شدن عمر بن خطاب (23ق/ 644...
ابن سعدان، ابوجعفر
اِبْنِ سَعْدان، ابوجعفر، محمد ضَریر (161-231ق/778- 846م)، قاری و نحوی نابینا. وی در بغداد زاده شد و همانجا مسکن گزید. در نحو پیرو مکتب کوفه بود و از همراهان و همنشینان کسایی به شمار میآمد و در مجالس بحث وی شرکت میجست و نیز در قضیهٔ معروف «زنبوریه» که موضوع بحث و اختلاف میان سیبویه و کسایی بود، دخالتی داشت. با این حال او را...
ابن سعدان،ابوعبدالله
اِبْنِ سَعْدان، ابوعبدالله حسین بن احمد (مق ربیعالاول 375/ ژوئیهٔ 985)، دیوانسالار و وزیر صمصامالدولهٔ بویهی. از جزئیات زندگی ابن سعدان و چگونگی ورود او به دستگاه دولت آل بویه اطلاعی در دست نیست. هندوشاه ظاهراً تنها کسی است که از تولد او به سال 337ق/948م در شیراز یاد کرده است (ص 246). در منابع بررسی شده، نخستین بار در وقا...
ابن سعود
اِبْنِ سُعُود، نک: آل سعود. </p>
ابن سعید
اِبْنِ سَعید، نک: یحیی بن سعید. </p>
ابن سعید مغربی
اِبْنِ سَعیدِ مَغْرِبی، نورالدین ابوالحسن علی بن ابو عُمران موسی ابن محمد بن عبدالملک ابن سعید العَنْسی مَذْحِجی غَرناطی قَلعی (610 - 685ق/1214-1286م)، ادیب، شاعر، تاریخنگار، جهانگرد و جغرافینویس اندلسی. وی را به جهت انتساب به صحابی معروف عمّار یاسر عَمّاری نیز گفتهاند (ابن فضل الله، 8/382؛ زبیدی، ذیل ماده «عمر»، هر چند...
ابن سفیان
اِبْنِ سُفْیان، ابوعبدالله محمد بن سفیان قیروانی (د اول صفر 415/14 آوریل 1024)، مقری و فقیه مالکی. از جزئیات زندگی او اطلاعی در دست نیست. همین مقدار میدانیم که در قیروان زاده شد و پیش از 380ق/990م جهت فراگیری قرائت و فقه به مصر مسافرت کرد و بدون اینکه به حج رود به وطن بازگشت. او در 413ق عازم مکه شد و حدود یک سال در...
ابن سکره
اِبْنِ سُکَّره، نک: ابوعلی ابن سکّرهٔ صدفی. </p>
ابن سکره، ابوالحسن
اِبْنِ سُکَّره، ابوالحسن محمد بن عبدالله هاشمی (د 11 ربیعالا¸خر 385ق/15 مهٔ 995م)، شاعر فکاههسرا و هزلگو و نکتهپرداز عهد عباسی. او به ابن رائطه (خطیب بغدادی، 5/465) یا ابن رابطه (ابن تغری بردی، 4/173) نیز شهرت داشته است. برخی (تنوخی، 258) جد او را سکره و بعضی (ثعالبی، 3/3) محمد ضبط کردهاند که احتمالاً محمد نام و سکره لقب ا...
ابن سکری
اِبْنِ سُکَّری، عمادالدین عبدالرحمانبن عبدالعلیبن علی (553 - شوال 624ق/1158- اکتبر 1227م) فقیه و قاضیالقضاهٔ شافعی مصری. از زندگانی او اطلاع دقیقی در دست نیست جز این که نوشتهاند وی نزد شهابالدین طوسی و ظافر بن حسین فقه آموخته و از کسانی چون ابراهیم بن سماقه و ابوالحسن علی بن خلف کوفی و دیگران روایت کرده است (ذهبی...
ابن سکن
اِبْنِ سَکَنْ، ابوعلی سعید بن عثمان بن سعید بزّاز یا بزّار مصری (294- 15 محرم 353ق/907- 2 فوریهٔ 964م)، محدث و رجالی. ابن عساکر (9/394) با ذکر سلسلهای قابل تردید نسب او را با هفت واسطه به خسرو انوشیروان میرساند. ذهبی اصل وی را از بغداد میداند ( سیر،16/117). ابن سکن، برای کسب علم فاصلهٔ نیل تا جیحون را درنوردید و در شهرهای مخ...
ابن سکون
اِبْنِ سَکون، ابوالحسن علی بن محمد بن علی حلّی (ح 530 - ح 600ق/1136-1204م)، کاتب، فقیه و محدث شیعی. شهرتش را از نام نیای بزرگش سَکون (یا سُکون) گرفته است. بعضی منابع متأخر این نام را سَکّونی نیز ذکر کردهاند (نک: افندی، 4/239؛ عبدالعزیز، 1/156؛ دُجَیلی، 2/55؛ حَمَد کمالالدین، 1/131؛ بغدادی، 1/704). دوران کودکی و نوجوانی ر...
ابن سکیت
اِبْنِ سِکیّت، ابویوسف یعقوب بن اسحاق (186-244ق/ 802 - 858م)، لغوی، نحوی، راوی ایرانی تبار شیعی. سکیت لقب پدرش اسحاق بود که به سبب افراط در سکوت بدان ملقب گردید (قفطی، 1/220). ابن سکیت در دورق، از شهرهای خوزستان، به دنیا آمد و سپس همراه خانوادهاش راهی بغداد شد (صدر، 155). برخی نیز ولادت او را با اظهار تردید در بغداد دانست...
ابن سلار
اِبْنِ سَلاّر، ابوالحسن علی، ملقب به الملک العادل سیفالدین (مق 6 محرم 548ق/3 آوریل 1153م)، وزیر کردنژاد الظّافر خلیفهٔ فاطمی مصر. ابن خلکان نام او را ابومنصور علی بن اسحاق آورده است (3/416). پدر وی در زُمرهٔ لشکریان و یاران سُکمان (سُقمان) بن اَرْتُق امیر شام بود. چون الافضل امیر الجیوش وزیر معروف فاطمی در 491ق/ 1098م بر...
ابن سلام
اِبْنِ سَلام، نک: ابوعبید قاسم سلام. </p>
ابن سلام جمحی
اِبْنِ سَلاّمِ جُمَحی، ابوعبدالله محمد بن سلاّم بن عبیدالله بن سالم جُمَحی بصری (139-231 یا 232ق/756-846 یا 847م)، نحوی، لغوی، راوی شعر و ادب. نیای بزرگش، سالم، مولای قدامهٔ بن مظعون از بزرگان بنی جُمَح - تیرهای از قبیلهٔ قریش - بود، و به همین جهت خاندان وی در بصره به «جُمَحی» شهرت داشتند (سمعانی، 3/326- 327؛ ابن اثیر...
ابن سلوم
اِبْنِ سَلُّوم، صالح بن نَصْرالله حَلَبی (د 1081ق/1670م)، پزشک معاصر سلطان محمد چهارم عثمانی. ابن سلوم را صالح افندی و حکیم باشی نیز مینامیدند (ظاهریه، علوم، 36؛ II/595 .(GAL, او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصیل پرداخت و به ویژه در آموختن طب سختکوش بود. وی سرانجام رئیس پزشکان حلب شد و آنگاه به قسطنطنیه رفت...
ابن سلیم
اِبْنِ سُلَیْم، عبدالله بن احمد بن سلیم اسوانی، داعی فاطمی. از تاریخ تولد و وفات وی اطلاعی در دست نیست، ولی بازدیدی که در 365ق/975م از شهر المریس به عمل آورده (فضل حسن، 38 )، حکایت از آن دارد که در سدهٔ 4ق/10م، میزیسته است. ابوالحسن معروف به جوهر صِقِلّی (یا جوهر رومی، د 381ق/991م) او را برای انجام دادن مأموریتی ب...
ابن سماعه
اِبْنِ سَماعه، ابوعبدالله محمد بن سماعهٔ بن عُبیدالله بن هلال تمیمی کوفی (130-233ق/748- 848م)، قاضی، محدث و فقیه حنفی. نام وی در برخی از منابع ابن سِماعه (ابن حجر، 2/167) و ابن سَمّاعه (ریاضیزاده، 28) نیز آمده است. برخی نسبت وی را اشتباهاً تیمی (ابن تغری بردی، 2/271) یا تیهمی (ابن قطلوبغا، 54) ثبت کردهاند. کنیهٔ وی را...
ابن سماک، ابوالعباس
اِبْنِ سَمّاک، ابوالعباس محمد بن صَبیح عجلی کوفی (د 183ق/ 799م)، فقیه، محدث و زاهد. علت شهرت وی به ابن سماک این بود که جدش ماهی فروش بوده (زبیدی، 7/145) و به احتمالی دیگر خود وی به ماهی فروشی اشتغال داشته است (ابن اثیر، 1/559). از تاریخ تولد و زندگی ابن سماک اطلاعی در دست نیست. همین اندازه گفته شده است که وی در...