ابن خطیب داریا
اِبْنِ خَطیبِ دارَیّا، ابوالمعالی محمد بن احمد بن سلیمان بیسانی (745-810ق/1344-1407م)، شاعر، ادیب و لغوی. سیوطی کنیهٔ او را ابوعبدالله آورده است (1/25) و برخی ابوالمعاطی نیز ذکر کردهاند (شوکانی، 2/106) که ظاهراً تصحیف ابوالمعالی است. همچنانکه نسبت «نیسابوری» (ابن عماد، 7/89) و «بیانی» (سخاوی، 6/310) بیگمان تحریفی از بیسانی اس...
ابن خطیب الدهشه
اِبْنِ خَطیبِ الدَّهْشه، نورالدین ابوالثّناء محمود بن احمد بن محمد حَمَوی (750-834ق/1349-1431م)، محدّث، فقیه، قاضی و ادیب شافعی. خاندان وی از فیوم مصر بود. پدرش خطیبِ جامعه دهشه بود و از این رو به لقب خطیب الدّهشه مشهور شد (سخاوی، 10/129). سخاوی وی را همدانی نیز خوانده (همانجا) که دلیل آن روشن نیست. در منابع قدیمتر مانند...
ابن خفاجا
اِبْنِ خَفاجا، شهاب الدین احمد بن موسی صَفَدی (د 750ق/ 1349م)، محدث و فقیه شافعی. وی از مردم صَفَدْ (شهری در فلسطین) بوده و در همانجا رشد و کمال یافته است، اما پس از مدتی به یکی از آبادیهای صَفَد نقل مکان کرد و در همانجا به کار تألیف و عبادت و افتاء پرداخت (ابن حجر، 1/381). وی از ابن زملکانی (د 727ق/ 1327م) و دیگران فقه...
ابن خفاجه
اِبْنِ خَفاجه، ابواسحاق ابراهیم بن ابوالفتح بن عبدالله بن خفاجه (451-533ق/1059- 1139م)، شاعر عصر ملوک الطوایف و مرابطون در اندلس. ابن خلکان سال تولد وی را 450ق آورده (1/57)، اما ابن ابار به روایت ابوعبدالله مکناسی مینویسد که ابن خفاجه خود این تاریخ را 451ق ذکر کرده است ( التکملهٔ، 1/144). ابن خفاجه در سرزمین حاصلخیز و...
ابن خفیف
اِبْنِ خَفیف، ابوعبدالله محمدبنخفیفبناَسفکُشاذ(اسفکشار) ضبّی (د 371ق/981م)، معروف به «شیخ کبیر»، از مشایخ بزرگ صوفیهٔ فارس و مؤسس سلسلهٔ خفیفیّه. شاگرد او ابوالحسن دیلمی کتابی در سیرت استاد خود نوشته و از دیدهها و شنیدههای خود نکات و روایات بسیار دربارهٔ احوال و اخلاق او نقل کرده است. اصل این کتاب از میان رفته، ولی ترجمه...
ابن خل
اِبْنِ خَلّ، ابوالحسن محمد بن مبارک بن محمد بن عبدالله بن محمد بغدادی (475-552ق/1082-1157م)، فقیه بزرگ شافعی، محدّث و مفتی بغداد. وی فقه و اصول را از ابوبکر محمد بن احمد شاشی (چاچی) فرا گرفت و از ابن ایوب، ابن طیوری، ابن بطر، ثابت بن بندار، جعفر سراج، ابن طلحه نعالی، حسین بن بُسری و دیگران استماع حدیث کرد (ابن جوزی،...
ابن خلاد بصری
اِبْنِ خَلاّدِ بَصْری، ابوعلی محمد، متکلم معتزلی مذهب سدهٔ 4ق/10م. از وی آگاهی بسیار اندکی در دست است. کهنترین مأخذ دربارهٔ ابن خلاّد، الفهرست ابن ندیم (ص 222) است که از استاد او ابوهاشم جبّایی (د 321ق/933م) که ابن خلاد در عسکر و سپس در بغداد (ابن مرتضی، ذکر المعتزلهٔ، 62) نزد او به تحصیل کلام پرداخت، یاد کرده است و از هم...
ابن خلاد رامهرمزی
اِبْنِ خَلاّدِ رامُهُرْمُزی، ابومحمد حسن بن عبدالرحمان (د 358ق/969م)، قاضی، محدث و ادیب ایرانی، که او را خلادی نیز گفتهاند(یاقوت، 9/6). در رامهرمزخوزستانمیزیستهاست(سمعانی، 6/47)، او را محدث عجم نیز خواندهاند (ذهبی، سیر، 16/73). عجاج خطیب در مقدمهٔ المُحدَّث الفاصل (ص 11) با توجه به روزگار زندگانی شیوخ ابن خَلاّد، تولد او را...
ابن خلدون، ابو زکریا
اِبْنِ خَلْدون ابوزکریا یحیی (734-780ق/1334- 1378م)، مورخ، دبیر و ادیب، برادر کوچکتر عبدالرحمان بن خلدون (ه د، ابن خلدون، ابوزید). دربارهٔ نیمهٔ اول زندگی و پرورش علمی یحیی بن خلدون اطلاع دقیقی در دست نیست، اما بر اساس قرائتی میتوان گفت که یحیی و عبدالرحمان گذشته از پدر خود (قس: ابن خلدون، عبدالرحمان، التعریف 19) نزد است...
ابن خلدون، ابو زید
اِبْنِ خَلْدون ابوزید عبدالرحمان بن ابوعبدالله محمد بن محمد بن ابوبکر محمد بن الحسن بن محمد بن جابر بن محمد بن ابراهیم بن عبدالرحمان بن خلدون حَضْرَمی اِشبیلی تونسی (اول رمضان 732- 808ق/27 مهٔ 1332-1406)، ملقب به ولیالدین (ابن خلدون، التعریف، 1؛ سخاوی، 4/145)، جامعهشناس، سیاستمدار، متفکر، مورخ و قاضی مالکی مذهب. او خود ر...
ابن خلدون، ابو مسلم
اِبْنِ خَلْدون، ابومسلم عمر بن محمد (یا احمد: ابن صاعد، 71) ابن بقیّ، ریاضیدان، منجم، پزشک و فیلسوف عرب نژاد اندلسی (د 449ق/1057م)، از خاندان مشهور بنی خلدون اشبیلیه (ابن حزم، 460؛ قفطی، 243؛ ابن خلدون، 5 -6). دربارهٔ نام و نیاکان او، از آن هنگام که وارد اندلس شدند، میان نویسندگان اختلاف است. کهنترین منبع ما، نیای ششم...
ابن خلف، ابوالحسن
اِبْنِ خَلَف، ابوالحسن علی بن خلف بن علی بن عبدالوهاب (د 455ق/1063م)، یکی از بزرگترین کاتبان دولت فاطمیان مصر (احتمالاً در دورهٔ المستنصر بالله 427-487ق/1036-1094م). از زندگی او تقریباً هیچ اطلاعی به دست ما نرسیده است. تنها میدانیم که در 437ق در مصر میزیسته است S) , 2 EI). او کتابی به نام موادّ البیان ( موارد البیان: ح...
ابن خلف، اسماعیل
اِبْن خَلَف، اسماعیل، نک: اسماعیل بن خلف. (رب) 15/5/77 </p>
ابن خلکان
اِبْنِ خَلْکان، ابوالعباس شمس الدین احمد بن شهاب الدین محمد (یا بهاءالدین: ابوشامه، 214) بن ابراهیم بن ابی بکر بن خلکان (11 ربیعالا¸خر608 -26 رجب 681ق/22سپتامبر 1211-30اکتبر1282م)، قاضی، مورخ و ادیب مشهور شافعی مذهب. ضبط واژهٔ «خَلْکان» به فتح خاء و کسر و تشدید لام است که گویا خود شمسالدین احمد نیز چنین مینوشته (نعیمی دمش...
ابن خلوف
اِبْنِ خَلَوف، شهاب الدین ابوالعباس احمد بن محمد (3 محرم 829 - 899ق/15 نوامبر 1425-1494م)، ادیب، کاتب و شاعر مالکی. سخاوی (2/122) او را خلوف نامیده است. وی در قُسَنطینَهٔ (در شمال الجزایر) به دنیا آمد. خاندانش که از حمیریان یمن بودند، در شهر فاس اقامت گزیده بودند، اما پدرش او را در دوران شیرخوارگی با خود به مکه برد و 4 سال در...
ابن خمار
اِبْنِ خَمّار، ابوالخیر حسن بن سوار بن بابا بن بهرام یا بهنام (ز 331ق/942م)، پزشک، متکلم، فیلسوف و مترجم مسیحی ایرانینژاد که سپس به اسلام گروید. از نام و لقب غیراسلامی او هیچ خبری در دست نداریم (قس: شهرزوری، 2/9، که الخیر را ترجمهٔ بهنام میداند، که با حسن نیز مناسب است). با آنکه در روزگار وی، پزشکان نسطوری با نامهای وی...
ابن خمیس، ابو عبدالله تاج الاسلام
اِبْنِ خَمیس، ابوعبدالله تاجالاسلام مجدالدین حسین بن نصر کعبی جُهَنی موصلی (466-552ق/1074-1157م)، فقیه شافعی. جهنی منسوب به جُهَینه (روستایی بزرگ در نواحی موصل: یاقوت، 2/168) و کعبی منسوب به قبیلهٔ بنی کعب است (ابن خلکان، 2/140). ابن خمیس در موصل زاده شد (سبکی، 4/217) و در آن شهر از ابونصر ابن وَدْعان حدیث شنید، سپس...
ابن خمیس، ابو عبدالله محمد
اِبْنِ خَمیس، ابوعبدالله، محمد بن عمر بن خمیس حجری رُعَینی تلمسانی (650 - مق اول شوال 708/1252ق14 مارس 1309)، ادیب، شاعر و صوفی الجزایری، معاصر بنی زَیّان تلمسان و نصریان غرناطه. نسب وی به حمیریان یمن میرسید (نک: ابن خطیب 2/556؛ مقری، ازهار، 2/301؛ قس: فروخ، 6/361). از جزئیات زندگی او تا اوایل سدهٔ 8ق که تلمسان را به قص...
ابن خوام
اِبْنِ خَوّام، عبدالله بن محمد بن عبدالرزّاق الحُرْبَوی (ابن حجر، 3/76: خُربوی) عمادالدین بن الخَوّام (حاجی خلیفه، 2/1296: جوّام؛ بروکلمان، خدّام؛ )، GAL,S,II/215 بغدادی (643 -724ق/1245- 1324م)، ریاضیدان و طبیب، اگر چه آوازهٔ او بیشتر در علوم ریاضی است، اما در منابع از او به عنوان طبیب، فیلسوف و ادیب هم یاد شده است. وی پس...
ابن خیاط، ابوبکر محمد
اِبْنِ خَیّاط، ابوبکر، محمد بن احمد (د 320ق/932م)، محدث و نحوی سمرقندی، اندک اطلاعی که از زندگی وی به ما رسیده است، آن قدر نیست که بتوانیم شرح حال روشنی از او به دست دهیم. همین قدر میدانیم که او از دیار خویش، سمرقند، به بغداد آمد (ابن ندیم، 89؛ ابن انباری، 169؛ قفطی، 3/54). این سفر که گویا در 285ق/898م رخ داده )، GAS...
ابن خیاط، ابوبکر یحیی
اِبْنِ خَیّاط، ابوبکر یحیی بن احمد (ح 367-447ق/978- 1055م)، ادیب، شاعر، ریاضیدان، منجم و پزشک اندلسی. از تولد و دوران رشد و تحصیلات او آگاهی چندانی در دست نیست، اما گفتهاند که حساب و هندسه را نزد ابوالقاسم مسلمهٔ بن احمد مجریطی (منسوب به مجریط1؛ ضبط ابن صاعد، 86: مرحیط؛ و ابن ابی اصیبعه؛ 3/81: مرحیطی است که ظاهراً اشتباه کا...
ابن خیاط، ابوالحسن
اِبْنِ خَیّاط، ابوالحسن، علی بن محمد ربعی، شاعر سدههای 4 و 5ق/10 و 11م معاصر کَلبیان صِقِلّیّه1. از زندگی او تقریباً هیچ نمیدانیم، آنچه از وی باقی مانده محدود به 200 بیت شعری است که یکی از دوستان نزدیک او در قیروان به نام تُجیبی (د 445ق/1053م) در شرح خویش بر المختار من شعر بشّار در مواردی به مناسبت نقل کرده است، بناب...
ابن خیاط، ابوعبدالله
اِبْنِ خَیّاط، ابوعبدالله احمد بن محمد، شاعر دمشقی (450- 517ق/1058-1123م)، تاریخ ولادتش را او خود ذکر کرده است (ابن عساکر، تاریخ مدینهٔ دمشق، 7/362)؛ در تاریخ وفاتش نیز اختلافی نیست (نک: همانجا؛ عمادالدین، 9/142؛ ابن خلکان، 1/147). در منابع متأخر، به دنبال نام او چنین افزودهاند: «معروف به ابن سنی الدوله ابوالکتائب طرابلسی» (ذ...
ابن خیاط عصفری
اِبْنِ خَیّاطِ عُصْفُری، نک: خلیفهٔ بن خیاط. </p>
ابن خیر
اِبْنِ خَیْر، ابوبکر محمد بن خیر بن عمر بن خلیفهٔ لمتونی اموی، محدث، مقری، لغوی و صاحب فهرستی مشهور (رمضان 502 - ربیعالاول 575/ آوریل 1109 - اوت 1179). وی در اشبیلیّهٔ اندلس متولد شد و در قُرطبه درگذشت. قدیمترین منبع ما دربارهٔ او (ضبّی، 65) وی را قُرطبی میداند و این انتساب با آنکه درست نیست از شهرت و اقبال او در قرطبه حکای...