ابن تلمیذ
اِبْنِ تلمیذ، ابوالحسن هبهٔالله بن ابی العلاء (یا ابی الغنائم: ابن خلکان، 6/69) صاعد بن هبهٔالله بن ابراهیم ملقب به موفق الملک و امینالدوله و سلطان الحکما (قفطی، 340؛ ابن ابی اصیبعه، 2/268) و معروف به ابن تلمیذ، پزشک، داروشناس، ادیب و شاعر مسیحی بغدادی. علت اشتهار وی به ابن تلمیذ را انتساب به ابوالفرج معتمدالملک یحیی...
ابن تومرت
اِبْنِ تومَرْت، ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن تومرت بربری مصمودی هرغی (د 524ق/1130م)، فقیه اصولی، مدعی مهدویت و امامت در مغرب اقصی (مراکش کنونی) و بنیانگذار سلسلهٔ موحدون در شمال افریقا و اندلس. مقدمه: از نیمههای سدهٔ 5ق/11م، گروهی از قبایل مغرب اقصی معروف به لمتونه بر دیگر قبایل محلی استیلا یافتند و سرانجام حکومتی را...
ابن تیانی
اِبْنِ تَیّانی، ابوغالب تمّام بن غالب بن عمر (436ق/1044م)، لغتشناس اندلسی. تاریخ مرگ او را 433ق نیز نوشتهاند (سیوطی، 1/749). در شهرت او و نام جدش اختلاف است. گروهی نام نیای او را ابن عمرو و خود او را ابن تیان گفتهاند (یاقوت، ادبا، 7/135؛ صفدی، 10/398؛ کتبی، 10/232) و گروهی دیگر ابن تیّانی (ابن ماکولا، 1/443؛ حمیدی، 172)،...
ابن تیمیه، تقی الدین
اِبْنِ تَیْمیّه، تقیالدین ابوالعباس احمد بن شهابالدین عبدالحلیم ابن مجدالدین عبدالسلام بن عبدالله بن ابی القاسم محمد بن الخضر بن محمد بن الخضر الحرانی الدمشقی الحنبلی، از مشاهیر علمای اسلام (دوشنبه 10 ربیعالاول 661 - شب دوشنبه 20 ذیقعده 728ق/22 ژانویهٔ 1263-26 سپتامبر 1328م). زندگی نامه: ابن تیمیه یکی از شخصیتهای برجسته...
ابن تیمیه، عبدالسلام
اِبْنِ تَیْمیّه، عبدالسلام، نک: مجدالدین ابن تیمیه. </p>
ابن تیمیه، فخرالدین
اِبْنِ تَیْمیّه، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن خضر بن محمد (542 -622ق/1147- 1225م)، فقیه، مفسر، خطیب، ادیب و شاعر حنبلی. سال مرگ او را 621ق نیز نوشتهاند (یاقوت، 1/403). وی از عالمان بنام خاندان «ابن تیمیه حرّانی» و عموی پدر تقی الدین احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه (ه م)، عالم و فقیه مشهور حنبلی بود. پدرش نیز از عالمان و زاهدان...
ابن تیهان
اِبْنِ تیَّهان، مالک، نک: ابوالهیثم تیهان. </p>
ابن ثلجی
اِبْنِ ثَلْجی، ابوعبدالله محمدبن شجاع (181-266ق/797- 880م)، فقیه و محدث حنفی در بغداد. علت اشتهارش به ثلجی انتساب وی به جدش «ثلج» است (سمعانی، 3/144). او فقه را نزد حسن بن زیاد لؤلؤی آموخت و از پیشوایان فقهی زمان خود شد (ابن تغری بردی، 3/42). از یحیی بن آدم، اسماعیل بن علیهٔ، ابی اسامهٔ، وکیع، عبیدالله ابن موسی و محم...
ابن ثمنه
اِبْنِ ثُمْنه، محمد بن ابراهیم ملقب به القادر بالله (مق 454ق/ 1062م)، فرمانروای بالاستقلال سیسیل (صقلیه). وی اگر چه مسلمان بود، ولی باعث شد آن جزیره از دست مسلمانان خارج شود و به تصرف مسیحیان (نورمانها1) درآید. چون حکومت حسن صمصام آخرین حاکم کلبی در 444ق/1052م به پایان رسید، قائدان (فرماندهان) مسلمان سیسیل هر یک بر ب...
ابن ثواب
اِبْنِ ثَوابه، نام چند تن از فرزندان ثوابهٔ بن یونس که آل ثوابه نیز خوانده شدهاند. آنان اهل علم و ادب، شیعی مذهب و از دبیران دستگاه خلافت عباسی در سدههای 3 و 4ق/9 و 10م در عراق بودند. نیای بزرگشان یونس، حجامی نصرانی بود و لبابه لقب داشت (شاید لبابه نام جدهٔ آنان بوده است: ابن ندیم، 143؛ نیز قس: اشعاری را که مادرائ...
ابن جابر، ابوعبدالله
اِبْنِ جابِر، ابوعبدالله محمد بن احمد اندلسی (698 -780ق/ 1299- 1378م)، نحوی، ادیب و شاعر نابینای مالکی مذهب اهل المریهٔ. وی در محضر اساتید بسیاری علم آموخت که مشهورترینشان اینانند: ابوالحسن علی بن محمد بن ابی العیش (قس: ابن حجر، الدر الکامنهٔ، 70، که ابن العیش آورده است) که قرآن و نحو را از وی فرا گرفت، ابوعبدالله محمد بن...
ابن جابر، شمس الدین
اِبْنِ جابِر، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن جابر بن محمد وادی آشی اندلسی تونسی (673 - 749ق/1274- 1348م)، راوی و محدث مالکی. اصل وی از ودای آش غرناطه بود. در تونس زاده شد (ابن فرحون، 311؛ ابن حجر، 5/152) و همانجا پرورش یافت. از پدر خویش جابر، احمد بن غماز بلنسی، قاضی القضات ابواسحاق بن عبدالرفیع، خلف بن عبدالعزیز، یونس بن...
ابن جارود
اِبْنِ جارود، ابومحمد عبدالله بن علی معروف به ابن جارود (ح 230-307ق/845 - 919م)، محدث و ناقد حدیث نیشابوری ساکن مکه. از زادگاه و زندگانی او آگاهی در دست نیست جز اینکه وی از ابوسعید اشج، حسن بن محمد زعفرانی، محمد بن آدم، یعقوب بن ابراهیم دورقی، عبدالله بن هاشم طوسی، ابن خزیمه و جمعی دیگر و به گفتهٔ حاکم از اسحاق بن ر...
ابن جامع
اِبْنِ جامِع، ابوالقاسم اسماعیل، موسیقیدان و خوانندهٔ بزرگ عصر عباسی، در سدهٔ 2ق/8م، عرب نژادهای از بنی سهم از شاخههای اصلی قریش. او در مکه به دنیا آمد و همانجا رشد یافت. در جوانی پدر خود را از دست داد و مادرش با موسیقیدانی به نام عبدالله بن وهب، معروف به سیاط ازدواج کرد. چنین مینماید که این پیوند، مسیر زندگی آیندهٔ اس...
ابن جاندار
اِبْنِ جانْدار، حسین بن شهابالدین بقاعی کرکی عاملی (1012- 1076ق/1603- 1665م)، ادیب، نحوی، شاعر، متکلم، اخباری و نیز طبیب، ضبط «جاندار» که نام یکی از نیاکان او و در فارسی به معنای نگهبان و سلاحدار است، مورد اختلاف است و به صورت خاندار (ابن معصوم، سلافهٔ، 347) نیز آمده و برخی به جای آن «حیدر» آوردهاند (حرّ عاملی، 1/70)؛ اما...
ابن جباب
اِبْنِ جَبّاب، ابو عمر احمد بن خالد بن یزید قرطبی (246-322ق/ 860 -934م)، محدث و فقیه مالکی. وی را به جیانی (ابن ماکولا، 2/138؛ نیز نک: سمعانی، 3/180 که به اشتباه جبایی نوشته است) و ابوعمرو (ابن فرحون، 1/159) نیز یاد کردهاند که مورد اخیر نادرست به نظر میرسد. جبّاب که به زبان اهل اندلس به معنی جبّه فروش است (سمعانی، همان...
ابن جباره
اِبْنِ جُباره، ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالولی مقدسی مرداوی، ملقب به شهاب الدین، مقری فقیه، نحوی و مفسر سدههای 7 و 8ق/13 و 14م. وی فرزند یکی از علمای بزرگ حنبلی است (ابن رجب، 2/343). نسبت «مرداوی» اشاره به این نکته دارد که اصل این خاندان از قریهٔ «مردا» در حومهٔ نابلس بوده است. وی در فاصلهٔ سالهای647 - 649ق/1249-...
ابن جبیر
اِبْنِ جُبَیر، نک: سعید بن جبیر. (رب) 5/12/76 </p>
ابن جبیر، ابوالحسین
اِبْنِ جُبیر، ابوالحسین محمد بن احمد بن جبیر (540 -614ق/ 1145-1217م)، سیاح، نویسنده و شاعر عرب اندلسی. وی در بلنسیه1 واقع در شرق اندلس در کشور اسپانیا تولد یافت (منذری، 407). خانوادهٔ ابن جبیر از قبیلهٔ کنانه از قبایل بزرگ و کهن عرب بود. جد بزرگ او عبدالسلام بن جبیر همراه بلج بن بشر بن عیاض قشیری به سرزمین اسپانیا گام نهاد...
ابن جبیرول
اِبْنِ جُبیرول، ابوایوب سلیمان بن یحیی بن جبیرول (ح 411-450ق/1020- 1058م)، شاعر و فیلسوف یهودی اندلس. زندگی و سرگذشت: نام اصلی (عبری) وی شلوموبین یهودا و نام عربی وی احتمالاً جبیر بوده، که سپس پسوند لاتینی نشانهٔ تصغیر، «اول» بر آن افزوده شده است. او در سدههای میانه به سولومون بن جبیرول یا ابن جبیرول، یا اویسیرون یا...
ابن جحام
اِبْنِ جُحام، ابوعبدالله محمد بن عباس بن علی بن مروان بن ماهیار ملقب به بزاز، مفسر، محدث و فقیه امامی. شیخ طوسی از وی به صورت ابن حجام نام برده ( رجال، 504؛ همو، الفهرست، 149)، لیکن با توجه به اینکه نجاشی (ص 379) نام وی را ابن جحام ذکر کرده و علامهٔ حلی (ص 161) بر این ضبط تأکید نموده است، احتمالاً در متن رجال و فهر...
ابن جد
اِبْنِ جَد، نام چند تن از مشاهیر خاندان بنوجدّ در اندلس، در سدههای 5 -7ق/11-13م. این خاندان از لبله1 و اشبیلیه برخاسته و در آن نواحی ثروت فراوان نیز اندوخته بودند، ولی نسبشان به بنی محارب ابن فهر از طوایف قریش میرسد که بعد از فتح اندلس به دست مسلمانان، در آن دیار اقامت گزیده بودند. مشاهیر این خاندان بیشتر به فقه و ادب...
ابن جراح
اِبْنِ جَرّاح، نام چند تن از وزیران و نویسندگان و دیوانیان ایرانی نژاد سدههای 3 و 4 ق/9 و 10م که اصل آنان از دیر قنّی نزدیک بغداد بود (خطیب، 12/14؛ صابی، الوزراء، 305) و احتمالاً در آغاز مسیحی بودند. شاخهای از این خاندان، منسوب به مخلد بن جراح، همچون حسن و سلیمان بن مخلد (ه د ابن مخلد) نیز به وزارت و کتابت مشهورند. برخی ا...
ابن جریح
اِبْنِ جُرَیْج، عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج مکنّی به ابوالولید و ابوخالد (ح 80 -150 یا 151ق/699 -767 یا 768م)، محدث، فقیه، حافظ، قاری و مفسر مکی رومی الاصل که او را فقیه الحرم یا شیخ الحرم نیز خواندهاند. در تاریخ تولد و درگذشت وی اختلاف است (نک: کتبی، 6/75؛ داوودی، 1/352؛ ابن سعد، 5/492؛ بخاری، تاریخ الکبیر، 1(3)/423؛ فاسی...
ابن جریر
اِبْنِ جَریر، محمد، نک: طبری. </p>