ابن دنینیر
اِبْنِ دُنَیْنیر، ابواسماعیل ابراهیم بن محمد موصلی (د 627ق/ 1230م)، ادیب، نویسنده و شاعر مدیحهسرای عصر ایوبیان. نسب وی را به قابوس بن مُنذر، امیر حیره در عصر جاهلی رسانیدهاند. او خود از مردمان موصل بود و به همین سبب ابن شَعّار (نک: زرکلی، 1/62) از او به ابن دنینیر موصلی یاد میکند. از دوران کودکی و جوانی وی اطلاعی در دست ن...
ابن دواداری
اِبْنِ دواداری، یا اِبْنِ دَواهٔ داری، ابوبکر بن عبدالله بن آیبک دواداری (د پس از 736ق/1335م)، موّرخ و دیوانی. او فرزند جمالالدین عبدالله از بزرگان دستگاه امیر سیفالدین بَلَبان (یا بُلبان) رومی و جدّش عزالدین آیبک استاد دار معظَّمی (د 646ق/1248م) فرمانروای شهرک صرخد (واقع در حوران) بود (نک: ه د، آیبک، عزالدین). جمال الدین...
ابن دواس، ابو طاهر
اِبْنِ دَوّاس، ابوطاهر قمرالدوله جعفر بن علی بن دواس کُتامی مصری (د 530ق/1136م)، شاعر، هنرمند، موسیقیدان و از ظریفان مشهور عصر خود. ابن دواداری او را ابوطاهر بن دوّاس القنا یا القنّا معرفی کرده است (6/593). نخستین گزارشگر زندگی ابن دواس، عمادالدین کاتب است که نسبتاً با تفصیل شخصیت ادبی و هنری او را ستوده است (2/218-221)، اگ...
ابن دواس، سیف الدوله
اِبْنِ دَوّاس، سیفالدوله، یا سیفالدوله حسین بن علی بن دواس کتامی (د اواخر 411ق/1020م)، از سران قبیلهٔ کتامه در مغرب و از فرماندهان عمدهٔ سپاه الحاکم بامرالله فاطمی که بنا بر مشهور در قتل وی دست داشته است. از میان منابع ما، تنها ابن عماد (3/193) نام او را طلیب ذکر کرده است. از زندگی او تا سال 390ق/1000م اطلاع زیادی در...
ابن دهان، ابوبکر
اِبْنِ دَهّان، ابوبکر مبارک بن ابی طالب مبارک بن سعید معروف به وجیه (د 16 شعبان 612ق/10 دسامبر 1215م)، ادیب، نحوی، مقری و شاعر نابینای واسطی. او در جمادی الا´خر 532 یا 534/ فوریه یا مارس 1138 یا 1140 (ابن قفطی، 2/256؛ ذهبی، سیر، 22/88) به دنیا آمد. یاقوت (17/59) و صفدی (ص 234) تولد او را در 502ق نوشتهاند و بدیهی است کلمهٔ «ثل...
ابن دهان، ابو محمد
اِبْنِ دَهّان، ابومحمد سعید بن مبارک (494- شوال 569ق/1101- 5 مهٔ 1174م)، نحوی، لغوی، مفسر، ادیب و شاعر بغدادی. نسب او به کعب بن عمرو انصاری (یاقوت، 11/219) از صحابهٔ پیامبر(ص) و از شاعران عرب میرسد. ذهبی ( سیر، 20/582) به نقل از ابن خلکان لقب او را ناصحالدین میداند، اما این موضوع در وفیات (ابن خلکان، 2/382) نیامده است. بر...
ابن دهان، محمد
اِبْنِ دَهّان، محمد بن علی بن شعیب بن برکهٔ، ابوشجاع (یا ابوعبدالله: منذری، 1/214؛ ابنفوطی، 4(3)/347)،ملقببهفخرالدین، برهانالدین، عزالدین و ثعیلب (د 590 یا 592ق/1194 یا 1196م)، ادیب، مورخ، ریاضیدان، منجم و فقیه شافعی مذهب بغدادی. بعضی از منابع نیای بزرگ وی را مغیث بن الدهان یاد کردهاند (ابن کثیر، 13/13) که یقیناً مغیث...
ابن دیبع
اِبْنِ دَیْبَع، ابومحمد عبدالرحمان بن علی بن محمد بن علی بن یوسف شیبانی عبدری زبیدی یمنی ملقب به وجیهالدین (محرم 866 -944/اکتبر 1461-1537)، مورخ، محدث و فقیه شافعی. غزی (2/158) کنیهٔ او را ابوالفرج آورده است. سبب ملقب شدن جدّ اعلای او علی بن یوسف به دیبع را که در زبان نوبیایی به معنی سپید است، محبی (3/192) بازگفته...
ابن دیری
اِبْنِ دَیْری، سعدالدین محمد بن عبدالله بن سعد بن ابی بکر(768- 867ق/1367-1463م)، فقیه، اصولی، نحوی، لغوی و تاریخ نویس. ابن تغری بردی او را شیخ الشیوخ و نامآورترین فقیه شرق و غرب در روزگار خویش خوانده است (15/230، 455). عنوان دیری به جهت انتساب او به زادگاهش، قریهٔ دیر، واقع در مردا از جبل نابلس یا به دلیل انتساب به...
ابن دیزیل
اِبْنِ دیزیل، ابواسحاق، ابراهیم بن حسین بن علی بن دیزیل کسائی همدانی معروف به سیفنَّه (د 281ق/894م)، محدث و فقیه. ابن دیزیل را به این سبب سیفنه لقب داده بودند که وی هرگاه به عالمی برمیخورد، تا همهٔ احادیث او را نمینوشت او را رها نمیکرد سیفنه نام پرندهای است که گویند هرگاه بر درختی مینشیند تمام برگهای آن را یا...
ابن دیصان
اِبْنِ دَیْصان، نک: دیصانیه. </p>
ابن ذکوان
اِبْنِ ذکوان، لقب افراد خاندانی بربرنژاد، معروف به بنی ذکوان و منسوب به بنی سلیم از موالی بنیامیه (ابن سعید، 1/210؛ قس: پلا، 64). افراد این خاندان از فحص البلوط (نزدیک قرطبه) برخاستند (قاضی عیاض، 4/662) و در قرطبه زیستند و در آستانهٔ سقوط خلافت امویان اسپانیا، چندی به قضا، وزارت و امور دیوانی پرداختند. از آن میان، این کسان...
ابن ذکوان، ابو عمرو
اِبْنِ ذَکْوان، ابوعمرو عبدالله بن احمد بن بشیر دمشقی (173- 242ق/789-856م)، یکی از دو راوی قرائت ابن عامر از قاریان هفتگانه. ابن جزری ( غایهٔ، 1/404) به تفصیل نسب قریشی او را ذکر کرده است. در برخی منابع کنیهٔ او «ابومحمد» آمده است (نک: ابن عساکر، 296). او ساکن دمشق بود و مدتی امامت مسجد جامع آنجا را بر عهده داشته است (ابن...
ابن رازی
اِبْنِ رازی، ابومحمد جعفر بن احمد بن علی قمی، محدث و فقیه امامی در سدهٔ 4ق/10م. شیخ طوسی (ص 457) نام پدر وی را علی بن احمد آورده است. از جزئیات زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست، همین مقدار میدانیم که وی ساکن ری بوده است (ابن رازی، جامع الاحادیث، 3). ابن رازی در آثار خود اسامی جمعی از شیوخ خود را در سلسلهٔ اسناد آو...
ابن راسمندی
اِبْنِ راسْمَنْدی، نک: آل صاعد. </p>
ابن راعی
اِبْنِ راعی، محمد بن مصطفی ابن خداویردی (1119- 1195ق/ 1707-1781م)، کاتب، ادیب و شاعر حنفی مذهب دمشقی. وی در دورانی میزیست که نزد نویسندگان معاصر به «عصر انحطاط ادبی» شهرت دارد. آگاهی ما از زندگی وی محدود به آن مختصری است که مُنَجّد («ترجمهٔ جدیدهٔ»، 693 -694) از نسخهٔ خطی سلک الدرر نقل کرده است. به گفتهٔ مرادی صاحب سلک...
ابن راوندی
اِبْنِ راوَندی، ابوالحسین احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق، مشهور به ابنراوندی، یا ابنرَوَندی (ابوالحسینخیاط،173؛ماتردیدی، 193)، یا ابن ریوندی (ابن جوزی، 6/99؛ ذهبی، سیر، 14/59)، یکی از متکلمان مشهور به الحاد سدهٔ 3ق/9م. زندگی: از تاریخ دقیق تولد و آغاز زندگی او دانستههای روشنی در دست نیست. بیشتر منابع بر جای مانده، نوشتهها...
ابن راهب
اِبْنِ راهِب، ابوشُکر یا ابوشاکر بن راهب، ابوالکرم بطرس بن مهذب قبطی مصری، مورخ مسیحی سدهٔ 7ق/13م، نویسندهٔ دائرهٔ المعارف قبطی - عربی. از زندگی وی چندان اطلاعی در دست نیست و تنها یکی از معاصرانش به نام ابوالبرکات بن کِبْر در کتاب مصباح الظلمهٔ ضمن فهرستی از آثار عربی - مسیحی، از ابن راهب و تألیفاتش نام برده است. همین...
ابن راهویه
اِبْنِ راهویه، ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن مَخَلّد بن ابراهیم تمیمی حنظلی (ح161- 238ق/778-852م)، فقیه، محدّث و مفسر مروزی خراسانی. راهْوَیْه (ابن خلکان، 1/200) یا راهویه (صفدی، 8/386) مرکب از دو کلمهٔ راه (همان راه فارسی) و اویه (پسوند فارسی، برای تصغیر و تحبیب) لقبی است که مروزیها به مناسبت تولد ابراهیم پدر اسحاق در ر...
ابن رائق
اِبْنِ رائِق، ابوبکر محمد بن رائق (مق 330ق/942م)، نخستین امیرالامرا (ه م) در خلافت عباسیان. از تاریخ تولد و چگونگی پرورش وی چیزی نمیدانیم. این قدر پیداست که پدرش رائق، یکی از غلامان خاص معتضد خلیفهٔ عباسی (خلافت: 279- 289ق/892 -902م) بود. ابن رائق و برادرش ابراهیم در 317ق/929م به دستور مقتدر خلیفه، اما به خواست مؤنس، ف...
ابن رائقه
اِبْنِ رائِقه، ابوالحسن علی بن هبهٔالله بن عثمان بن احمد بن ابراهیم موصلی، محدث امامی در سدهٔ 4 و 5ق/10 و 11م. از احوال او چیزی دانسته نیست، اما او را از حافظان بزرگ حدیث و موثق شمردهاند (منتجب الدین، 109). بررسی مشایخ و راویان وی نشان میدهد که از معاصران سید مرتضی (د 436ق/1044م) و شیخ مفید (د413ق/1022م) بوده و از شی...
ابن ربن
اِبْنِ رَبَّن، ابو الحسن علی بن سهل، معروف به ابن ربن طبری، آشنا به علوم دینی، پزشک داروشناس مشهور ایرانی سدهٔ 3ق/9م. مهمترین آگاهیهایی که دربارهٔ زندگی او در دست است، اطلاعاتی است که خود در دو کتاب فردوس الحکمهٔ و الدین و الدولهٔ آورده است. مآخذ دیگری که به شرح احوال وی پرداختهاند، تاریخ تولد و درگذشت، زادگاه، نام...
ابن ربوه
اِبْنِ رَبْوه، ناصرالدین محمد بن احمد بن عبدالعزیز قونوی دمشقی (679 -764ق/1280-1363م)، اصولی و فقیه حنفی و ادیب. ابن تغری بردی (11/83) سال وفات او را 765ق ذکر کرده است. اصل او از قونیه بود، ولی خود وی در دمشق متولد شد (ابن رافع، 2/257؛ ابن ابی الوفاء، 2/15). هدایهٔ مرغینانی را نزد رضیالدین ابراهیم بن سلیمان منطیقی خواند و...
ابن ربیب
اِبْنِ رَبیب، ابوعلی حسن بن محمد بن احمد تمیمی تاهَرْتی قیروانی (د 420ق/1029م، سال 430ق در 2 EIاشتباه است)، ادیب، لغوی، نحوی، شاعر، نسبشناس و قاضی تاهرت. سیوطی (1/525) ظاهراً به تبعیت از یاقوت، وی را ابن زبیب خوانده و این اشتباه به آثار متأخر نیز راه یافته است (مثلاً نک: نویهض، 69). ابن فضلالله (11/319) نیز نام وی را...
ابن رجب
اِبْنِ رَجَب، ابوالفرج عبدالرحمان بن احمد بن عبدالرحمان سلامی، ملقب به زینالدینوجمالالدین(736- 795ق/1336-1393م)، فقیه، محدث، مقری و واعظ حنبلی. وی به ابن نقیب نیز ملقب بوده است (حاجی خلیفه، 1/559). رجب نام دوم جد او عبدالرحمان است (ابن حجر، الدرر، 3/151). تاریخ ولادت او را ابن حجر در الدرر (3/108) در 706ق و در بغداد ضبط...