تنها در گاهشماريِ (خورشيدى يا مهي) متکى بر رؤيت و رصد صرف است که کبيسهگيرى هيچ معنائى ندارد. اينگونه گاهشمارىها، که مدعى آن هستند که با واقعيت نجومى قابل مشاهده بر روى کرهٔ زمين انطباق دارند، تنها در بند سال حقيقى (خورشيدى يا مهي) هستند، و در بهترين حالت، که رؤيت و رصد دقيق باشد، تنها آغاز يا پايان يک سال، بهطور بالفعل، مشخص مىشود بهگونهاى که صرفاً دربارهٔ سال مورد رؤيت و رصد، و سالهاى گذشتهاى که رؤيت و رصد آنها ثبت شده است، مىتوان سخن گفت و سخنگفتن دربارهٔ سالهاى آتى مبتنى بر تقريب و احتمال، و غيراصولى است، زيرا که نظر به دقيقنبودن طول سال حقيقى پيشبينى دقيق، ناممکن است و براى داشتن گاهشمارى مبتنى بر سال حقيقى دقيق همواره بايد منتظر سال آتى موردنظر بمانيم و با رصد و محاسبات دقيق موردى آغاز و پايان، و طول آن سال، و لحظهٔ ورود به سال بعد را مشخص کنيم.
بدينسان سخنگفتن از کبيسهبندى در گاهشمارىهاى مبتنى برطول سال حقيقى تنها برپايهٔ توجه به آغاز و پايان و طول تکتک سالها در يک دورهٔ خاص، و پس از سپرىشدن آن سالها امکانپذير است و از آنجا که بهدستدادن هرگونه قاعده يا شيوه براى کبيسهگيرى مبتنى بر گونهاى متوسطگيرى است، در گاهشمارىهاى مبتنى برطول سال حقيقي، بهدست دادن قاعده يا شيوهٔ کبيسهگيرى بهگونهاى دقيق غيرمممکن است و نمىتوان، علىالاصول، انتظار يافتن چنين قاعده يا شيوهاى را داشت.
بدينسان انواع کبيسهبندىهاى مطرحشده در گاهشمارىهاى جهان، و طول سال متوسط متناظر با آنها، تنها در مورد گاهشمارىهاى خورشيدى يا مهى يا خورشيدى - مهى (اعم از اخترشناختى و حسابي) معنا دارد؛ و اکنون ما کبيسهبندى و طول سال متوسط در بعضى از مهمترين گاهشمارىها را بهدست مىدهيم تا زمينه براى طرح کبيسهبندى و طول سال خورشيدى متوسط در گاهشمارى جديد ايرانى فراهم شود.