تجسم عمل جراحى مايهٔ نگرانى والدين و کودک مى‌شود. والدين از جدائى و دردى که فرزند آنها بايد تحمل کند، مى‌هراسند. ولى کودک احساس گناهکارى مبهمى مى‌کند: ”اگر آنها مرا به بيمارستان مى‌برند، براى اين است که من بچهٔ خوبى نبوده‌ام“.


حتى اگر عمل جراحى کودک تمام فکر شما را به خود گرفته است، در اين‌باره با او صحبت نکنيد. بکوشيد در هفته‌ها و روز‌هاى پيش از بردن او به بيمارستان خونسرد باشيد. چند روز پيش از رفتن به کلينيک يا بيمارستان دليل بسترى شدن او را براى وى شرح دهيد. مثلاً اگر بگوئيد: ”براى اينکه ديگر دلت درد نگيرد ترا به بيمارستان مى‌بريم“. بايد با ساده‌ترين واژه‌ها به او بگوئيد جراحى به کدام قسمت بدن او مربوط مى‌شود. هر چه سن بچه کمتر باشد، ديرتر بايد او را جريان بگذاريد. به بچهٔ خيلى کوچک کافى است فقط يک روز قبل از رفتن او به بيمارستان مطلب را بگوئيد. اگر کودک خيلى احساساتى است و گاهى دچار کابوس مى‌شود، روز قبل سرپوشيده با او حرف بزنيد و روزى که مى‌خواهيد او را به بيمارستان ببريد به‌صورتى عادى و بدون مهم جلوه دادن مسئله، او را در جريان بگذاريد، در هر صورت بايد براى آمادگى روحى، وقت کافى به او بدهيد، براى کمک کردن به او خيلى چيزها مى‌توانيد براى وى تعريف کنيد.


به او بگوئيد که چطور دراز مى‌کشد و چگونه غذاى او را در تخت وى براى او مى‌آورند و براى رفتن به دستشوئى نيازى به بلند شدن نخواهد داشت. به تمام پرسش‌هاى او پاسخ بدهيد. از لباس‌هاى پرستارها و دکترها براى او بگوئيد. دليل استفاده از ماسک، دستکش، صندلى يا تخت چرخدار را براى وى شرح دهيد. براى او توضيح بدهيد که بيهوشى چيست، و چگونه او در اتاق خودش به هوش خواهد آمد و شما را در کنار خود خواهد يافت. به او يادآورى کنيد که اطفال ديگرى را نيز هر روز عمل مى‌کنند و مثلاً فلان پسرعمو و دخترخاله‌ او هم تحت عمل جراحى قرار گرفته است.


براى مدت اقامت وى در بيمارستان و براى غلبه بر ترس و احياناً تنفر وى از آن محيط، به او اسباب‌بازى‌هائى از قبيل عروسک، کيف حاوى لوازم پزشکى، مداد رنگى، خمير اسباب‌بازى و غيره بدهيد. البته خرس مورد علاقه‌ وى را که همدم جدانشدنى او است، نبايد فراموش کنيد.



در بيمارستان‌هاى عمومى هم دست‌کم به يکى از والدين اجازه مى‌دهند شب‌هاى اول را در کنار فرزند وى بگذارند.


اگر وقتى بيمارستان را ترک مى‌کنيد، فرزند شما مى‌گويد، نبايد فکر کنيد که بهتر است ديگر به ديدار او نرويد. ديدارهاى شما براى او بسيار مهم است. هر بار به او بگوئيد کى باز مى‌گرديد. اگر کوچک‌تر از آن است که مطلب را بفهمد، کيف يا دستکش خود را پيش او بگذاريد، تا از بازگشت شما مطمئن باشد.



- رفتن به اتاق عمل:

وقتى پرستاران براى بردن کودک به اتاق عمل مى‌آيند، شما و فرزند شما لحظه‌هاى دشوارى را در پيش داريد. براى آرامش خاطر او بکوشيد، خونسرد و لبخند بر لب او را بدرقه کنيد و نگذاريد اين لحظه‌ها طولانى شود. بگذاريد فرزند شما در حالى‌که چهرهٔ آرام شما را در خاطر دارد، از شما جدا شود، و فراموش نکنيد که وقتى به هوش مى‌آيد بايد در کنار او باشيد.



- بازگشت به خانه:

پس از اقامتى طولانى در بيمارستان با کلينيک، خو گرفتن مجدد به زندگى خانوادگى دشوارى‌هائى در بر دارد. در اين مورد در مبحث ”نقاهت“ با شما سخن مى‌گوئيم.